رأی شماره ۳۱ مورخ ۲۰/۸/۱۳۶۵
رأی وحدت رویه در مورد تأمین سهم دیه اولیاء دم صغیر از طرف اولیاء دم کبیر که درخواست قصاص قاتل را دارند پرونده وحدت رویه ردیف: ۸.۶۴ هیأت عمومی
بسمه تعالی
ریاست محترم دیوان عالی کشور احتراماً، به استحضار میرساند: آقای رییس دادگاه کیفری یک شهرستان نیشابور به شرح نامه ۶۳.۱۱.۲۱ اعلام کرده است که در سه شعبه دیوان عالیکشور در موضوع واحد آراء متفاوتی صادر گردیده بدین توضیح که شعب ۱۱ و ۱۶ دیوان عالی کشور نظر دادگاه کیفری یک را در دو پرونده قتل عمدیمبنی بر قصاص جانیان با اخذ تعهد از اولیاء دم کبار در مورد پرداخت حق صغار از دیه در صورت مطالبه آنان به هنگام رسیدگی به سن بلوغ و رشدشرعی مورد تنفیذ قرار داده ولی شعبه ۷ دیوان عالی کشور نظریه دادگاه را در مورد قصاص قاتل عمدی به استناد فتوای حضرت امام دائر بر این که اولیاءدم کبیر علیالاحوط باید صبر کنند تا صغار کبیر شوند تنفیذ نکرده است و تقاضای طرح موضوع را در هیأت عمومی نموده است اینک با ملاحظهپرونده خلاصه جریان آنان معروض میگردد.
۱ – خلاصه پرونده مربوط دادنامه ۱۱۲۹-۱۱-۶۲.۱۱.۶ شعبه ۱۱ دیوان عالی کشور ابراهیم حیدری معروف به خانی به اتهام قتل عمدی مرحوم تقیحیدری بر اثر ایراد جرح با کارد تحت تعقیب قرار گرفته و دادسرای نیشابور به شرح کیفرخواست به استناد ماده ۱۷۰ قانون مجازات عمومی تقاضایتعیین کیفر نموده و دادگاه جنایی مشهد متهم را به ۱۴ سال حبس جنایی درجه یک و پرداخت یک میلیون ریال بابت ضرر و زیان محکوم کرده و بافرجامخواهی در شعبه ۷ دیوان عالی کشور مطرح و به استناد مقررات قانون حدود و قصاص نقض گردیده و رسیدگی به دادگاه کیفری یک نیشابورمحول گردیده و دادگاه مذکور با اخذ نظر مشاور و اجرای مراسم قسامه به قصاص متهم اظهار نظر نموده و پرونده جهت تنفیذ به دیوان عالی کشورارسال و شعبه ۱۱ چنین رأی میدهد: رأی – با بررسی اوراق پرونده نظریه دادگاه کیفری یک نیشابور در مورد اجرای قصاص درباره ابراهیم حیدری معروف به خانی به اتهام قتل مرحوم تقیحیدری با توجه به اجرای مراسم قسامه به شرط اجرای مقررات کامل ماده ۵۲ قانون حدود و قصاص و تضمین سهم دیه صغار منطبق با موازین قانونیاست و تنفیذ و پرونده جهت اقدامات شایسته اعاده میشود و سپس دادگاه حکم اعدام متهم را صادر مینماید و پرونده با تنظیم گزارش اداره فنی بهشورای عالی محترم قضایی ارسال و دستور اجرای حکم داده میشود.
۲ – خلاصه پرونده مربوط به دادنامه شماره ۴۹ شعبه ۱۶ دیوان عالی کشور در این پرونده علیاکبر به اتهام قتل عمدی حاجی قربان خماری تحتتعقیب قرار گرفته و به شرح کیفرخواست به استناد بند الف ماده ۲ قانون حدود و قصاص تقاضای تعیین کیفر میشود و دادگاه پس از رسیدگی و اجرایمراسم قسامه و جلب نظر مشاور به قصاص اظهار نظر نموده و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال میگردد و شعبه ۱۶ چنین بیان نظر مینماید: با توجه به مندرجات پرونده بر استنباط قضایی مورخ ۶۲.۹.۱۰ دادگاه کیفری یک نیشابور از لحاظ صحت مبانی استدلال و جهات تشخیص بزهکاریمتهم و تطبیق مورد با ماده ۲ قانون حدود و قصاص و سایر مواد استنادی در آن و رعایت تشریفات دادرسی ایرادی وارد نیست و از این حیث نظریهاشعاری خالی از اشکال قانونی بوده و نتیجه تنفیذ میشود و مقرر میگردد پرونده برای اجرای مدلول ماده ۲۸۸ قانون اصلاحی موادی از قانون آییندادرسی کیفری و انشاء حکم نزد مرجع مربوطه ارسال گردد و سپس حکم اعدام صادر میشود و پرونده در جریان اجرای حکم قرار میگیرد.
۳ – خلاصه پرونده مربوطه به دادنامه شماره ۷.۱۰۷۸-۶۳.۹.۲۹ شعبه ۷ دیوان عالی کشور
به موجب کیفرخواست دادسرای نیشابور ۱ – حسینلطفی متهم به قتل عمدی علیاکبر رباط با سبق تصمیم با چاقو و فرار از زندان و سه نفر دیگر به اتهام معاونت در قتل عمدی که به استناد مواد ۱۷۰ و۱۷۱ درباره متهم ردیف اول و مواد ۱۷۰ و ۲۸ قانون مجازات عمومی درباره سه نفر دیگر تقاضای تعیین کیفر شده و پرونده در شعبه ۱۲ دادگاه عمومیمشهد رسیدگی و حسین لطفی را از نظر ارتکاب قتل عمدی به حبس دائم و پانصد هزار ریال ضرر و زیان مادی و معنوی محکوم مینماید و سایرمتهمین را تبرئه و با فرجامخواهی متهم از رأی پرونده در شعبه ۷ دیوان عالی کشور مطرح میگردد و شعبه مرقوم به استناد قانون حدود و قصاص رأیرا نقض و رسیدگی به دادگاه کیفری یک مشهد محول میشود و پرونده به دادگاه کیفری یک نیشابور اجراء میگردد و با انجام محاکمه و با توجه بهتقاضای اولیاء دم مبنی بر قصاص به اعدام متهم اظهار نظر مینماید و پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده میشود و شعبه ۷ به شرح ذیل رأی میدهد: نظریه شماره ۵۳.۲۰-۱۳۶۳.۶.۲۴ دادگاه کیفری یک نیشابور درباره آقای حسین لطفی فرزند محمد ابراهیم متهم به قتل عمدی مرحوم علیاکبر رباطخیری با ایراد جرح با چاقو به گردن وی که منجر به قطع عروق گردن و قتل او گردیده دایر بر اعدام و قصاص از وی با توجه به فتوای حضرت اماممدظلهالعالی در پاسخ سئوال اگر اولیاء مقتول بعضی صغیر و بعضی دیگر کبیر باشند آیا با پرداخت حق دیه صغیر اولیای کبیر میتوانند قصاص نمایند یاخیر به این عبارت (بسمه تعالی: علیالاحوط باید صبر نمایند تا صغیر بالغ شود و اظهار نظر نماید) و ایضاً در پاسخ سئوال اگر در صورت فوق ولیصغیر بخواهد قصاص نماید و قصاص را به غبطه صغیر تشخیص دهد آیا میتواند بدون پرداخت دیه صغیر نظر به قصاص نماید فرموده: بسمه تعالیولی صغیر حق قصاص از طرف صغیر ندارد و با توجه به این که مقتول چهار صغیر دارد تنفیذ نمیگردد، اینک پس از عرض گزارش به شرح ذیل نظریهاعلام میگردد: به طوری که ملاحظه میفرمایید بین آراء شعب ۱۱ و ۱۶ دیوان عالی کشور با رأی شعبه ۷ دیوان عالی کشور در مورد نظریههای اعلام شده از طرفدادگاه کیفری یک مبنی بر قصاص با توجه به این که مقتولین اولاد صغیر دارند اختلاف نظر وجود دارد بنا به مراتب جهت ایجاد هم آهنگی و وحدتنظر به استناد قانون مربوط به وحدت رویه مصوب ۷ تیرماه ۱۳۲۸ تقاضای طرح موضوع را در هیأت عمومی دیوان عالی کشور دارد.
معاون اول دادستان کل کشور – حسن فاخری
جلسه وحدت رویه
به تاریخ روز سه شنبه: ۱۳۶۵.۸.۲۰ جلسه هیأت عمومی دیوان عالی کشور به ریاست حضرت آیتالله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی رییس دیوانعالی کشور و با حضور جناب آقای محمد صدیق متولی نماینده دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران و اعضاء معاون شعبحقوقی و کیفری دیوان عالی کشور تشکیل گردید پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده جناب آقای محمدصدیق متولی نماینده دادستان محترم کل کشور مبنی بر: “با توجه به فتوای حضرت آیتالله منتظری مدظلهالعالی، چنانچه در مورد صغار باید مدتیطولانی صبر کنند تا صغار به حد بلوغ برسند و تأخیر موجب فساد و یا تضییع حق کبار باشد به تشخیص ولی صغار گرفتن دیه به مصلحت صغار باشد باتأمین حق صغار اقوی جواز قصاص از طرف کبار است و از این نظر رأی شعب: ۱۱ و ۱۶ دیوان عالی کشور موجه و صحیح است.” مشاوره نموده واکثریت بدین شرح رأی دادهاند:
رأی شماره: ۳۱-۱۳۶۵.۸.۲۰
بسمه تعالی
رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور
در مورد قتل عمدی اگر بعضی از اولیاء دم کبیر و بعضی دیگر صغیر باشند و اولیاء دم کبیر تقاضای قصاص نمایند با تأمین سهم صغار از دیه شرعیمیتوانند جانی را قصاص نمایند بنابراین آراء شعب ۱۱ و ۱۶ دیوان عالی کشور که با این نظر مطابقت دارد صحیح و منطبق با موازین قانونی است اینرأی بر طبق ماده واحده قانون وحدت رویه قضایی مصوب ۱۳۲۸ برای دادگاهها و شعب دیوان عالی کشور در موارد مشابه لازمالاتباع است.