عنوان: اختلاف در نوعیت عقد نکاح

پیام: چنانچه قبل از پایان عقد نکاح موقت، زوجین در پشت عقدنامه عادی مهریه را افزایش و اعلام کنند صیغه عقد دوباره جاری شد ولی مدت را ذکر نکنند، نکاح، دائم محسوب نمی شود و تنها در صورتی اصل بر دوام خواهد بود که اثبات شود مدت نکاح موقت بذل شده و نکاح نامعلوم در این‬صورت حمل بر نکاح دائم می شود

شماره دادنامه قطعی :
9309970907200714
تاریخ دادنامه قطعی :
1393/07/26
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

خانم ص. فرزند م. دادخواستی به طرفیت آقای ح. فرزند ع. به خواسته اثبات زوجیت دائم به محاکم حقوقی تهران تقدیم داشته و به شعبه 243 ارجاع گردیده است و توضیح داده است که اینجانب در تاریخ 19/11/1379 به عقد و ازدواج آقای ح. (خوانده) درآمدم و تا اواخر 1385 در مجتمع مسکونی … در سعادت‬آباد زندگی می کردیم صحت آن توسط ساکنین این مجتمع کتباً ثبت گردیده است و در این مدت با ایشان مسافرت‬های گوناگونی را رفته ام و به همه اقوام و فامیل خود را همسر معرفی کرده است لذا اکنون خوانده وجود رابطه و زوجیت دائم فی مابین را با توجه به اینکه زوج اقرار به وجود صیغه ها و عقد دارد هیچ سندی اعم از عادی و رسمی در خصوص طلاق و بذل مدت و فسخ نکاح دائر بر انحلال زوجیت وجود ندارد (عین عبارت متن) و تنها به خاطر مطالبه مهریه زوج مرا ترک نموده درحالی که (طبق) دلائل و قرائن و شهادت همسایگان رابطه زوجیت تا سال 1385 استمرار داشته استمرار آن مطابق شرع مقدس اسلام دال بر دائم دارد و فتاوای پیوست چنین امری را اثبات می نماید لذا وجود طلاق برای نفی زوجیت لازم بوده که چنین سندی وجود ندارد با بررسی اوراق پرونده ملاحظه می شود که آقای ب.الف. وکیل پایه یک دادگستری با تقدیم وکالت‬نامه خودش را وکیل خوانده معرفی نموده است دادگاه پس از تعیین وقت دادرسی و دعوت از طرفین به تاریخ 31/5/1389 در وقت مقرر جلسه دادگاه را با حضور طرفین و وکیل خوانده تشکیل و خواهان اظهار داشت خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است وکیل خوانده گفت پاسخ اینجانب به شرح لایحه تقدیمی است و به استحضار می رساند 9 صفحه ضمائم لایحه دلیل بر واهی بودن ادعای خواهان می باشد ضمناً اقرار ایشان در محضر عالی به 99 ساله بودن عقدشان اقرار به منقطع بودن عقد است سپس دادگاه دستور تعیین وقت مجدد رسیدگی و دعوت از طرفین را صادر و به تاریخ 21/9/1389 وقت رسیدگی تعیین می گردد جلسه دادگاه در تاریخ مذکور با حضور طرفین و وکیل خوانده تشکیل گردید خواهان گفت خواسته به شرح محتویات پرونده و لایحه تقدیمی می باشد با بررسی و مطالعه لایحه نامبرده ملاحظه می شود که مطالبی به شرح ذیل عنوان نموده است 1- طبق سند ارائه شده و امضاء زوج و زوجه عقد دائم صورت گرفته است با استفتاء از مراجع عالیقدر تقلید به لحاظ قید نشدن مدت و جاری شدن مجدد صیغه عقد، عقد دائم محسوب می شود 2- اما جای سؤال است که چرا وکیل محترم خوانده در تمام لوایح خود تلاش بر این دارند تا با بیان اختلاف زناشویی موضوع را به حاشیه بکشاند 3- استشهادنامه اعضای مجتمع مسکونی که من و همسرم تا اواخر سال 1384 به طور دائم با هم زندگی می کردیم وایشان حتی به جای من به عنوان همسر در جلسات هیئت مدیره شرکت می کردند اما متأسفانه به دلیل اینکه ایشان از بدو زندگی مشترک در منزل بنده مستقر شدند و پس از گذشت چهار سال پیشنهاد کردم به عنوان یک زن دوست دارم در منزلی باشم که متعلق به همسرم باشد اختلافات و تهمت‬ها و مشکلات به وجود آمد تا جائی‬که اکنون جهت اثبات زوجیت و رفع بلاتکلیفی دچار مشکل گشته ام وکیل خوانده در پاسخ اظهار داشت همان طوری‬که طی لایحه و لوایح سابق اعلام کردم عقد انقطاعی زوجین در تاریخ 9/11/1380 منعقد گردیده و در تاریخ 24/11/1380 (15 روز بعد از عقد) با مراجعه به منشی دفترخانه توضیحات مندرج در ظهر عقدنامه درج گردیده که عاقد محترم هم طی لایحه ای عقد بودن آن را نفی کرده و گفته است که آن را منشی اضافه نموده ضمن اینکه هم به زعم عاقد و هم استدلالات تا زمانی که مدت عقد (9/11/1380 یک سال) منقضی نشده و یا بذل مدت توسط زوج نشده (این ایقاع قائم به نظر زوج است که زوج منکر آنست) بنابراین با بقاء مدت علقه زوجیت منقطع عقد دیگری معنی ندارد و تحصیل حاصل و باطل است بنابراین حتی به فرض محال هم که توضیحات را عقد دائم یا عدم انقضاء عقد سابق و عدم بذل مدت تلقی شود عقد جدید معنی ندارد که این امر در دادگاه تجدیدنظر نیز توسط عاقد اعلام شده مزید بر آن خواهان محترمه طی دادخواست تقدیمی خود به شعبه 283 خانواده تهران مهریه مندرج در توضیحات را به عنوان مهریه عقد انقطاعی درخواست کرده است که این امر مفید اقرار به منقطع بودن عقد آنان بوده و در استفتائیه‬ها نیز سؤال در مورد مهریه عقد انقطاعی بوده و در اقرارنامه مکتوب مورخ 25/9/1385 نیز ضمن اقرار به عقد انقطاعی به مضی زمان آن و فقد هرگونه علقه زوجیت اقرار کرده است لازم به ذکر است احد از مستشاران دادگاه تجدیدنظر نیز توضیحات را تعهد بر عقد و شرط ابتدائی دانسته و مهریه را لازم‬الوفا ندانسته است سپس دادگاه قرار استماع شهادت شهود را صادر و به دفتر دستور داده با تعیین وقت رسیدگی از طرفین و در اخطاریه وکیل خوانده قید شود که عاقد آقای ع.م. را به عنوان مطلع به دادگاه معرفی نماید به تاریخ 16/12/1389 در وقت مقرر با حضور طرفین و وکیل خوانده جلسه را تشکیل داده با توجه به اینکه عاقد حاضر نشده و بدون حضور ایشان تصمیم‬گیری مقدور نبوده لذا وقت رسیدگی تجدید و مقرر شده از عاقد دعوت شود و به تاریخ 23/3/1390 در وقت مقرر جلسه تشکیل و به علت اینکه شاهد شناسائی نشده و تصمیم‬گیری میسر نبوده وقت رسیدگی تجدید شد سپس به تاریخ 8/4/1390 در وقت مقرر جلسه تشکیل طرفین و وکیل خوانده اظهار داشته اند تجدید جلسه برای ما ابلاغ نشده است به همین علت وقت دیگری تعیین گردید به تاریخ 22/4/1390 در وقت مقرر طرفین حضور دارند و وکیل خوانده نیز حاضر است وکیل خوانده گفت جلسه دادگاه بایستی حداقل 5 روز بعد از ابلاغ تشکیل یابد در مانحن‬فیه اخطاریه اینجانب به تاریخ 20/4/1390 ابلاغ شده است دادگاه ایراد وکیل را پذیرفته و دستور تعیین وقت مجدد صادر کرده است سپس جلسه دادگاه به تاریخ 10/5/1390 در وقت مقرر با حضور اصحاب دعوی تشکیل است خواهان گفت خواسته من به شرح دادخواست تقدیمی است وکیل خوانده مطالب گذشته را تکرار نموده است دادگاه طی شرحی با ضمیمه نمودن مدارک لازم از حضرت آیت‬اله‬العظمی مکارم شیرازی استفتاء کرده مبنی بر اینکه نظر مبارک خود را از عبارت قید شده در ظهر سند مورخ 9/11/1380 که از حضور زوجین در دفترخانه و قید هزار و سیصد و سی و پنج عدد سکه تمام بهار آزادی و هزینه سفر حج تمتع و تجدید عقد فی‬مابین اصحاب دعوی که مستند خواهان می باشد برای این دادگاه بیان فرمائید پاسخ در ذیل استفتائیه چنین آمده است آنچه در ظهر ورقه مورداشاره آمده با توجه به قرائن روشنی که دارد و واژه عقد نیز به صورت مطلق ذکر شده نشان می دهد که عقد مزبور عقد دائم بوده است (ص 108) دادگاه پس از طی مراحل دادرسی به شرح دادنامه شماره 2146-30/9/1390 مبادرت به صدور رأی می نماید در قسمتی از دادنامه استدلال کرده است به اینکه دادگاه در جهت احراز واقع نسبت به توضیحات وکیل خوانده عاقد را تحت عنوان مطلع دعوت نموده که وکیل خوانده در جلسه مورخ 16/12/1389 با اعلام عدم حضور عاقد در دادگاه و بنا به نقل از موکل خـویش اظهار داشت عاقد در صورت دعوت مستقیم حاضر است در دادگاه حضور یابد که دادگاه بنا به درخواست وکیل خوانده آقای ع. را به آدرس اعلامی دعوت نمود که در جلسه دادگاه حاضر نگردیده و در نهایت دادگاه سند مورخ 9/11/1380 که مورد استناد خواهان قرائت های مختلف طرفین از آن را جهت ملاحظه و استحضار و اظهارنظر به محضر مبارک حضرت آیت‬اله ناصر مکارم شیرازی ارسال گردیده که معظم‬له مقرر فرمودند که قرائن روشن و اطلاق عقد دلیل دوام عقد مزبور می باشد (فتوا نقل به مضمون بوده و اصل آن در پرونده مضبوط است) لذا نظر دادگاه نیز بر این امر مقرر است علی‬هذا دادگاه با استناد به مواد 1062 و 1063 قانون مدنی حکم به اثبات زوجیت دائم فی مابین خواهان و خوانده صادر می نماید دادنامه صادره به تاریخ 27/10/1390 به وکیل خوانده و خود وی ابلاغ و نامبرده (خوانده) با وکالت آقای ب.الف. طی دادخواست و لایحه پیوست آن نسبت به دادنامه تجدیدنظرخواهی کرده و پرونده به شعبه 45 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع گردیده است شعبه مذکور به تاریخ 21/9/1391 در وقت فوق‬العاده جلسه دادگاه را تشکیل پس از بررسی طی تصمیمی استدلال کرده است به اینکه به اخطاریه عاقد موردنظر آقای ع. که سند نکاحیه 687-9/11/1380 توسط ایشان مهر و امضاء شده است به جهت تغییر مکان بلااقدام اعاده شده است و با توجه به لایحه خواهان بدوی ثبت شده به شماره 979-6/8/1391 و مستندات ضمیمه شده به آن مقرر است دفتر پرونده در وقت تعیین شده بماند و خواهان جهت اخذ توضیح در خصوص مستندات ابرازی و علت فاصله زمانی اندک بین عقد نکاح موقت به مدت یک سال (9/11/1380) با افزایش مهریه در ظهر سند در 24/11/1380 و نشانی عاقد مذکور و اعلام نتیجه پرونده مطالبه مهریه اخطار گردد و در برگ اخطاریه فرجه زمانی یک هفته و جهات توضیح تذکر داده شود و از کانون سردفتران نشانی عاقد استعلام گردد و فرزند آقای الف. (سردفتر سابق) جهت اخذ توضیح در خصوص اظهارات خود با توجه به آنچه که خانم ص.ن. در لایحه اعلام کرده و به عنوان مدرک قید نموده اند اخطار گردد و آقای ع. سردفتر ازدواج 355 نیز جهت اخذ توضیح در خصوص مراتب اعلام شده اخطار گردد با بررسی ملاحظه می شود که اخطاریه تعداد از نامبردگان ابلاغ ولی حضورشان در پرونده به نظر نمی رسد و از طرف اصحاب دعوی لوایح واصل پیوست پرونده می باشد شعبه مذکور پس از طی مراحل ختم رسیدگی اعلام و به شرح دادنامه شماره 81 به تاریخ 27/1/1392 ضمن رد اعتراض دادنامه تجدیدنظرخواسته را تأیید می نماید دادنامه به تاریخ 11/2/1392 به وکیل تجدیدنظرخواه آقای ب.الف. ابلاغ و نامبرده طی دادخواست و لایحه پیوست آن نسبت به دادنامه صادره فرجام خواهی کرده و پرونده پس از تبادل لوایح به دیوان‬عالی‬کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است با بررسی محتویات پرونده ملاحظه می شود که فرجام‬خوانده خانم ص.ن. طی کلاسه 85/283/1462 به طرفیت فرجام خواه آقای ح.ص. به خواسته مطالبه تعداد 1335 عدد سکه تمام بهار آزادی و هزینه یک سفر حج تمتع و هزینه زیارت عتبات متبرکه با وکالت خانم ز. طرح دعوی کرده و شعبه 283 دادگاه خانواده پس از ارجاع رسیدگی کرده و بعد از طی مراحل ختم رسیدگی اعلام و به شرح دادنامه شماره 1084-3/11/1386 مبادرت به صدور رأی می نماید دادگاه استدلال کرده است که با عنایت به محتویات پرونده و اختلاف نظر شدید طرفین و وکلای آنان در خصوص انگیزه و غرض طرفین از تغییر و تبدیل ناگهانی میزان مهرالمتعه از یک جلد کلام‬اله مجید به 1335 عدد سکه یک بهار آزادی که مطابق با تاریخ تولد زوجه بوده آن‬هم پس از چند سال پیاپی صیغه موقت نموده و با مهریه کم و بعد از پانزده روز از وقوع آخرین نکاح موقت و باقی بودن مدت یک‬ساله آن و اینکه خواهان مدعی است قرار دادن سکه ها تحت عنوان مهریه بابت تضمین مطالباتش از خوانده و دوستانش بوده و متعاقباً خوانده مدعی است به علت افشای صیغه موقت آنان جهت نشان دادن صیغه‬نامه با مهریه بالا به همکاران و آشنایان زوجه و حفظ (شئونات) زوجه بر اثر اصرار زوجه به طور صوری این مقدار سکه را به عنوان مهریه درج نموده بودند و روابط مالی معاملاتی آنان امری جدا بوده است و با توجه به نحوه اظهارات و مستندات ابرازی طرفین و اینکه هر کدام از طرفین غرضی و عذری و انگیزه ای غیر از مهر‬المتعه واقعی برای درج سکه ها در ظهر عقدنامه عادی قبلی بیان نموده اند و به خصوص فروش زمین و خانه زوجه به پیشنهاد زوج و متضرر شدن زوجه به خاطر عدم پرداخت به موقع پول های وی و افزایش ناگهانی قیمت املاک و چنانچه حسب ادعای خانم ن. وکیل خواهان عقد دوم را که در تاریخ 24/11/1380 واقع شده را عقد نکاح منقطع جدید با شرایط و مهرالمتعه جدید و الزام‬آور تلقی نمائیم زمان انقضاء این عقد چه تاریخی می باشد؟ آیا مدت آن یک‬ساله بوده و اگر یک‬ساله بوده از چه زمانی شروع و در چه زمانی خاتمه می یافته است فلذا عدم ذکر مدت در عقد موقت ادعای جدید و عدم ابراء و بذل مدت قبلی به زوجه به وسیله زوج و انکار بذل مدت قبلی از سوی زوج همگی نشانگر مجهول بودن و عدم صحت عقد نکاح موقت ادعای مورخ 24/11/1380 می باشد و از طرفی استفتائات ارائه شده از طرفین مراجع محترم عظام اختلاف و منشاء نزاع زوجین مطرح نشده بوده و سؤال کلی شده در نتیجه پاسخ مراجع محترم هم کلی و معمولی ابراز شده است علی‬هذا من‬حیث‬المجموع به لحاظ عدم اثبات استحقاق خواهان برای دریافت مهرالمتعه مطالبه شده دادگاه دعوی خواهان را وارد ندانسته و مستنداً به مواد 1076 و 1257 قانون مدنی و مواد 3-197-299 و 331 قانون آئین دادرسی مدنی حکم به رد دعوی خانم ص.ن. صادر می نماید پس از ابلاغ دادنامه خانم ص.ن. طی دادخواست نسبت به دادنامه صادره تجدیدنظرخواهی کرده و پرونده به شعبه 47 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارجاع گردیده است شعبه مذکور پس از رسیدگی با استدلال به اینکه حسب محتویات پرونده طرفین در نوع ازدواج از جهت عقد و دائم (در نوع عقد از جهت موقت و دائم) اختلاف دارند و دریافت مهریه از طرف زوجه منوط به اثبات آن دایر به عقد دائم خواهد بود و رسیدگی به ادعای زوجه در جهت عقد دائم مستلزم تقدیم دادخواست و رسیدگی است لذا مستنداً به ماده 358 قانون آئین دادرسی دادگاه‬های عمومی و انقلاب در امور مدنی ضمن نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته مستنداً به ماده 1257 قانون مذکور قرار عدم استماع دعوی به شرح دادنامه شماره 1707-16/10/1388 صادر می نماید پس از طی این مراحل مشارالیها اقدام به طرح دعوی به عنوان اثبات زوجیت دائم نموده که نتیجه رسیدگی در گزارش منعکس گردیده است و در صفحه 271 پرونده منعکس شده است که عاقد آقای ع. پس از وصول اخطاریه به عنوان مطلع در شعبه 45 دادگاه تجدیدنظر استان تهران حاضر و اظهار داشته طبق معمول عقد را جاری کرده ام و از بقیه مطالب اطـلاعی ندارم و از نامبرده سؤال شد عقدی که جاری کردید دائم بوده یا موقت جواب: موقت بوده، سؤال آیا در رابطه با 1335 عدد سکه اطلاع دارید و عقد جاری کردید یا خیر؟ جواب: من اطلاعی نداشتم و همان یک جلد کلام‬اله مجید بوده است در صفحه 269 پرونده مستشار شعبه 47 طی شرحی اعلام کرده: صرف‬نظر از استدلال دادگاه بدوی در دادنامه شماره 86/1084 و با عنایت به مندرجات ظهر عقدنامه موضوع پرونده امر و اینکه صرف قید تعداد 1335 عدد سکه تمام بهار آزادی بدون اجرای صیغه عقد مؤثر در مقام نخواهد بود چنانچه مفاد نظریه بعضی از حضرات مراجع محترم تقلید نیز مؤید همین معنی است و زوجین متداعیین نیز اقرار دارند عاقد دیگری غیر از آقای م. بین آنان عقد جاری ننموده است و نامبرده منکر اجرای صیغه عقد در رابطه با 1335 عدد سکه بهار آزادی می باشد بنابراین مدارک موجود و مورد استناد تجدیدنظرخواه (مندرجات ظهر عقدنامه) با توجه به فاصله زمانی اندک (9/11/1380 و 24/11/1380) بین سابق و لاحق و با در نظر گرفتن اینکه مدت عقد سابق سپری نشده است و بذلی هم مطرح نمی باشد فلذا نوشتة مزبور تعهد به عقد است نه خود عقد و تعهد به عقد و پرداخت سکه یک شرط ابتدائی است و لازم‬الوفاء نمی باشد بنابه‬مراتب معتقدم دادنامه تجدیدنظرخواسته (1084-3/11/1386) مالاً تأیید شود. در صفحه 291 پرونده عاقد آقای ع. در پاسخ به سؤال فرجام خواه آقای ح.ص. طی شرحی بیان داشته: محل دفتر ازدواج و طلاق متعلق به مرحوم الف. سردفتر ازدواج و طلاق می باشد که ایشان در سال 1379 فوت نموده است پس از فوت ایشان به لحاظ دوستی من با ایشان فرزندان نامبرده از بنده تقاضا کردند که عقد ازدواج شرعی مراجعه‬کنندگان را جاری نمایم و حقیر نیز پذیرفتم بنابراین از سال 1379 اینجانب عقد ازدواج مراجعین را جاری کرده ام ادعای اینکه عقد شما را آقای الف. جاری کرده بی‬پایه است زیرا آقای الف. در زمان اجرای عقد فوت نموده بود جای بسی تعجب است با آنکه این کمترین به زوجه و وکیل ایشان حضوراً بارها این مطالب را توضیح داده و دلائل محکمی را ارائه داده ام چرا مدعی شده اند که این عقد توسط مرحوم الف. جاری شده است در نهایت به زوجه و وکیل ایشان عرض کرده ام که دلائلی وجود دارد که اثبات می کند آن مهریه (1335 عدد سکه) صوری بوده که چنانچه دادگاه محترم لازم بداند ارائه خواهد شد. این شعبه فرجام خواهی را وارد تشخیص داده و به شرح دادنامه شماره 952-26/9/1392 »رأی شعبــه« (بر دادنامه فرجام خواسته ایراد وارد است: در پرونده کلاسه 890656 شعبه 243 دادگاه عمومی حقوقی (خانواده) تهران خانم ص.ن. با وکالت خانم ز. با تقدیم تصویر سند ازدواج موقت مورخ 9/11/1380 یک‬ساله و ظهر سند مذکور با این متن ((بسمه تعالی در تاریخ 24/11/1380 زوجین (یعنی آقای ح.ص. و خانم ص.ن.) در دفتر خانه حاضر گردیدند و زوج (تعهد نمود) تعداد یک‬هزار و سیصد و سی و پنج عدد سکه یک بهار آزادی طلا و هزینه یک سفر حج تمتع و هزینه زیارت عتبات متبرکه مهریه این عقد که عندالمطالبه تسیلم زوجه نماید و صیغه عقد مجدداً جاری گردید امضاء زوجین)) لذا زوجه مذکور بر اساس آن تقریباً با این متن دادخواستی به خواسته تقاضای مطالبه مهریه مقوم بمبلغ یکصد و هشتاد و سه میلیون تومان بدواً تقاضای صدور حکم مبنی بر اعسار و قرار تأمین‬خواسته و کلیه خسارات قانونی و حق‬الوکاله به طرفیت آقای ح.ص. تقدیم و در شرح دادخواست وکیل خواهان توضیح می دهد موکل اینجانب طبق سند نکاحیه پیوست با آقای ح.ص. ازدواج موقت نموده اند و موکل همسر موقت خوانده بوده است مهریه ایشان هزار و سیصد و سی و پنج عدد سکه تمام آزادی است بدین‬وسیله تقاضای رسیدگی دارم. که شعبه 283 دادگاه عمومی خانواده به موضوع رسیدگی و سرانجام طی رأی شماره 1084 مورخ 3/11/1386 با توجه به مدت عقد موقت که از تاریخ 9/11/1380 تا 9/11/1381 بوده و عقد دوم به تاریخ 24/11/1380 می باشد و بر حسب ادعای خواهان قبل از انقضاء آن، با وجود عقد موقت اول آثاری بر عقد دوم مترتب نیست و با توجه به پاسخ استفتائات مراجع محترم عظام به استناد مواد 1076-1257 قانون مدنی و مواد 3-197-299- 231 قانون آئین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 حکم به رد دعوای خواهان را صادر و اعلام می دارد که پس از تجدیدنظرخواهی زوجه نسبت به آن شعبه 47 دادگاه تجدیدنظر استان تهران طی رأی شماره 1707 مورخ 16/10/1388 مطالبه مهریه را منوط به اثبات عقد دائم دانسته و به استناد ماده 358 قانون آئین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 ضمن نقض دادنامه معترض‬عنه به استناد ماده 1257 قانون مدنی قرار عدم استماع دعوی را صادر و اعلام می دارد. بنابه مراتب دادگاه نخستین با وجود عقد موقت اول (از 9/11/1380 تا 9/11/1381) عقد دوم را قبل از انقضاء آن داخل در عقد اول تشخیص و آن را فاقد آثار قانونی دانسته و حکم به رد دعوای خواهان بانو ص.ن. را صادر که پس از تجدیدنظرخواهی از آن شعبه 47 دادگاه تجدیدنظر استان تهران طی رأی صادر شده مطالبه مهریه را منوط به اثبات عقد دائم تشخیص و با نقض رأی تجدیدنظرخواسته قرار عدم استماع دعوای خواهان بدوی را صادر می نماید. از مفاد دو رأی استنباط می شود دادگاه نخستین اصولاً زوجه را مستحق دریافت مهریه مورد دعوا ندانسته ولی دادگاه عالی دعوای خواهان (زوجه) را در وضعیت فعلی قابل استماع نمی داند و در حقیقت بار اصلی و اساس دعوای مطروحه (مطالبه مهریه) را اثبات زوجیت دائم می داند که منجر به طرح دعوای اخیر شده است. اصل یکصد و شصت و هفتم قانون اساسی مقرر می دارد ((قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر حکم قضیه را صادر نماید و نمی تواند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزند)) مفاد اصل یاد شده در ماده 3 قانون آئین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 مفهوماً تکرار النهایه توضیح می دهد چنانچه قضات دادگاه ها با وصف فوق و به بهانه مذکور از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزند آنان را مستنکف از احقاق حق شناخته است. در پرونده امر مستند اساسی دعوا عقد نکاح شماره ترتیب 687- 9/11/1380و ظهر آن می باشد که موجب تنازع اصلی فرجام خواه و فرجام‬خوانده را فراهم نموده و دادگاه ها به شرح پیش‬گفته و استناد به آن به نوعی نظرات خود را طی آراء جداگانه بیان نموده اند. اینک نظر به اینکه در قانون مدنی و مقررات قانون حمایت خانواده مصوب 1/12/1391 مجلس شورای اسلامی در خصوص مورد با شرایط مذکور سکوت قانونی وجود دارد ناگزیر برای فصل خصومت و تعیین تکلیف نهائی نسبت به دعوای مطروحه نیاز به استفتاء از محضر مراجع فقهای عظام می باشد تا به شرح آتی شعبه محترم 45 دادگاه تجدیدنظر استان تهران نسبت به آن اقدام نماید: موضوع استفتاء از محضر مراجع محترم فقهای عظام به شرح ذیل درج می گردد: بدواً از دفتر استفتائات مقام معظم رهبری و دو مرجع محترم دیگر که قبلاً در خصوص مورد اظهارنظر ننموده اند دادگاه با درج عین متن عقد نامه مورخ 9/11/1380 و ظهر آن و پیوست نمودن تصویر خوانا از رو و ظهر آن سئوالات ذیل را از محضر سه بزرگوار (مرجع) استفتاء نماید. برابر عقد موقت مورخ 9/11/1380 آقای ح.ص. بانو ص.ن. را با مهر معلوم به مدت یک‬سال شمسی تا تاریخ 9/11/1381 به عقد خود در می آورد و ذیل آن را زوجین امضاء می کنند در حالی‬که قبل از انقضاء مدت عقد نکاح موقت اول و در داخل عقد مذکور زوجین یاد شده به شرح ظهر آن عیناً درج می گردد ((در تاریخ 24/11/1380 طرفین در دفترخانه حاضر گردیده اند و زوج 000 (ناخوانا) تعداد یکهزارو سیصد و سی و پنج عدد سکه یک بهار آزادی طلا و هزینه یک سفر حج تمتع و هزینه زیارت عتبات متبرکه مهریه این عقد که عندالمطالبه تسلیم زوجه نماید و صیغه عقد مجدداً جاری گردید)) که به امضاء زوجین رسیده است ولی امضاء عاقد و مشخصات وی در آن وجود ندارد. الف – آیا با وجود عقد نکاح موقت اول عقد دیگری با مهریه مذکور صحیح بوده و دارای آثار شرعی است یا خیر در حالی‬که برابر مندرجات پرونده و اظهارات زوج بقیه مدت عقد نکاح اول از سوی وی به زوجه بذل نشده و بر اساس مندرجات پرونده عقد نکاح موقت اول هم منحل نشده است حکم شرعی آن چیست؟ آیا با وجود عقد موقت اول که هنوز مدت آن منقضی نگردیده و ادعای بذل مدت هم نشده است نکاح دوم صحیح می باشد یا خیر و امکان تحقق آن وجود دارد یا خیر. ب- در صورت باقی بودن مدت عقد نکاح موقت اول عقد دوم بدون مدت با مهریه ذکر شده چه حکمی دارد؟ یک: عقد نکاح مستقلی است دو: عقد دوم با وصف فوق عقد دائم است یا حکم دیگری دارد و یا اصولاً قابل تحقق نیست. پس از وصول نظرات مراجع مذکور شعبه 45 دادگاه تجدیدنظر استان تهران با دعوت از طرفین و استماع اظهارات آنان و در صورت لزوم اخذ توضیح از طرفین پرونده و بررسی بیشتر نسبت به موضوع دعوا مبادرت به صدور رأی نماید لذا به استناد بند الف ماده 401 قانون آئین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 رأی فرجام خواسته نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه محترم مذکور ارجاع می گردد. دادنامه فرجام خواسته را نقض و جهت رسیدگی مجدد پرونده را به شعبه 45 دادگاه تجدیدنظر استان تهران (شعبه صادر کننده رأی قطعی) ارجاع می نماید شعبه مذکور پس از وصول پرونده دستور داده دفتر وقت نظارت منظور و به شرح خواسته دیوان‬عالی‬کشور از مراجع محترم تقلید با تهیه شرحی استفتاء شود سپس مستشار محترم شعبه یاد شده طی شرحی از حضرات آیات عظام مراجع عالیقدر تقلید 1- حضرت آیت‬اله ‬العظمی خامنه ای مقام معظم رهبری 2- حضرت آیت‬اله العظمی شبیری زنجانی 3- حضرت آیت‬اله العظمی مکارم شیرازی 4- حضرت آیت‬اله العظمی صافی گلپایگانی 5- حضرت آیت‬اله العظمی شبیری خاقانی 6- حضرت آیت‬اله العظمی علوی گرگانی 7- حضرت آیت‬اله العظمی نوری همدانی استفتاء و پاسخ آن در ذیل استفتائیه درج و پیوست پرونده می باشد پس از وصول فتاوی با تعیین وقت دادرسی و دعوت از طرفین به تاریخ 25/3/1393 در وقت مقرر جلسه دادگاه را با حضور طرفین و وکیل تجدیدنظرخواه تشکیل داده و تجدیدنظرخوانده در پاسخ به سؤال دادگاه اظهار داشت اینجانب همسر شهید بودم و دکترای مدیریت دارم به این راحتی حاضر به صیغه نمی شدم فقط به عنوان اینکه زن دائم باشم حاضر شدم و مرتب صیغه شدم و آخرین مرحله به محضر رفتیم و با مهریه 1335 عدد سکه بهار آزادی تبدیل به دائم و توسط شخصی در دفترخانه نوشته شد و البته نمی دانستم که باید کلمه دائم نوشته شود البته پشت و روی عقد‬نامه در یک روز امضاء شده و فاصله ای نبود شوهرم با نویسنده در دفترخانه تبانی کرده بودند دلیل دوم اینکه ایشان در حضور سه قاضی در دیوان‬عالی‬کشور در جواب سؤال مبنی بر اینکه اگر مهریه را ببخشد حاضر به طلاقش هستید صراحتاً پاسخ داد بله حاضرم ((نقل قول تجدیدنظرخوانده می باشد)) تجدیدنظرخواه در جواب سؤال دادگاه مبنی بر اینکه دلیلی به اینکه زوجیت دائم نبوده دارید گفت وکیلم صحبت می کند وکیل وی اظهار داشت تمام دلائل و مدارک حاکی از موقتی بودن صیغه عقد می باشد همه‬جا در پرونده صحبت از این است که مطالب ظهر صیغه‬نامه 15 روز بعد در تاریخ 24/11/1380 نوشته شده برای اولین بار از زبان خانم ن. (تجدیدنظرخوانده) شنیدیم که همان موقع نوشته شده است اگر چنین چیزی بوده چرا تا به‬حال عنوان ننموده و در جاهائی در پرونده بعد از آن تاریخ وجود دارد که به اقرار خود خانم با وکیلش صراحتاً اعلام کرده اند که عقد موقتی است (متن صورت جلسه) اگر مدعی است عقد دائم بوده چرا دلیل و مدرک ارائه نمی دهد و کراراً اعلام نموده عقد موقتی است در این‬خصوص در لایحه تقدیمی مطالب مفصل توضیح داده شده است اگر خانم مدعی است عقد دائم بوده چرا نام عاقد را تعیین نمی کند و آقای م. عاقد طرفین اعلام کرده که عقد موقتی است دلیل دیگر این‬که اقرار خانم ن. نزد ریاست محترم شعبه 117 دادگاه بدوی است فعلاً عرضی ندارم نظر دادگاه محترم را به لایحه تقدیمی اینجانب جلب می نمایم لایحه وکیل اخذ و به نظر تجدیدنظرخوانده رسیده اظهار داشت اینجانب در پاسخ لایحه ای تقدیم خواهم نمود فعلاً عرضی ندارم دادگاه پس از مراحل دادرسی ختم رسیدگی اعلام و به شرح دادنامه شماره 539-28/3/1393 چنین رأی می دهد: در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح.ص. با وکالت آقای ب.الف. و آقای م. از دادنامه شماره 2146-30/6/1390 شعبه 243 دادگاه خانواده تهران که به موجب آن در‬خصوص دعوی مطروحه خانم ص.ن. به طرفیت مشارالیه به خواسته اثبات زوجیت دائم در پرونده کلاسه 656/89 تصدیر گردیده و طی آن حکم به دائم بودن زوجیت آنان اعلام و این مرجع طی دادنامه 81-27/1/1392 اعتراض زوج را مردود (اعلام) و دادنامه معترض‬(عنه) را تأیید نمود است سپس با فرجام خواهی زوج شعبه محترم 12 دیوان‬عالی‬کشور طی دادنامه 952 مورخ 26/9/1392 دادنامه را نقض و مجدداً جهت رسیدگی در این مرجع اعاده فرموده اند این مرجع اعتراض زوج را وارد می داند زیرا عقد موقت بین طرفین که از سال 1379 منعقد گردیده بوده طی سند عادی شماره 687- 9/11/1380 ممهور به مهر محضر ازدواج و طلاق به مدت یک‬سال شمسی و تا 9/11/1381 با صداق معین یک جلد کلام‬اله مجید مجدداً تمدید و منعقد شده و طرفین متفق‬القول مورد تأیید قرار می دهند در تاریخ 24/11/1380 و 15 روز بعد در ظهر همان ورقه طرفین با هر نیتی که مشخص نمی باشد قید نموده اند ((1335 سکه یک بهار آزادی و هزینه سفر حج تمتع و هزینه زیارت عتبات متبرکه به مهریه این عقد که عندالمطالبه تسلیم زوجه نماید و صیغه عقد مجدد جاری گردید)) این امر علاوه بر اینکه عقد را تغییر نداده مورد گواهی سر‬دفتر نیز واقع نگردیده است اینک با توجه به اینکه قید مطلب مذکور هیچ‬گونه دلیل قانع‬کننده ای که حاکی از بذل مدت نکاح موقت باشد افاده نمی کند به علاوه هرگونه عقد قرارداد بعد از عقد موقت از قبیل افزایش و کاهش مهریه حسب نظریه های اغلب فقها و شورای محترم نگهبان وجهه شرعی ندارد و نیز زوجه دلیل قانع‬کننده ای بر اینکه مدت عقد موقت صدرالذکر بذل شده یا پس از اتمام مدت عقد دائمی منعقد شده باشد ارائه نکرده و زوج به کلی منکر آنست در نتیجه اصل بر صحت عقد موقت مذکور می باشد و ادعای عقد دائم به دلیل عدم انحلال عقد موقت مذکور محکوم به رد بوده بنابه مراتب دادگاه ضمن وارد دانستن اعتراض زوج و اینکه دادنامه بر خلاف مبانی حقوقی صادر گردیده به استناد به صدر ماده 358 قانون آئین دادرسی دادگاه‬های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 21/1/1379 آن را نقض و حکم به رد دعوی خواهان بدوی صادر و اعلام می نماید دادنامه صادره به تاریخ 14/4/1393 به خانم ص.ن. ابلاغ و مشارالیها طی دادخواست و لایحه پیوستی نسبت به دادنامه صادره فرجام خواهی کرده و به تاریخ 29/4/1393 ثبت و پس از تبادل لوایح به دیوان‬عالی‬کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است لوایح مورد مطالعه و بررسی قرار گرفت و هنگام شور قرائت خواهد شد.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

حسب مندرجات پرونده و تحقیقات انجام شده، عقد انقطاعی بین اصحاب دعوا در سال 1379 منعقد گردید سپس برابر سند عادی شماره 687 مورخ 9/11/1380 ممهور به مهر دفتر ازدواج و طلاق عقد موقت مذکور به مدت یک‬سال شمسی تا تاریخ 9/11/1381 با صداق معین که عبارت از یک جلد کلام‬اله مجید بوده مجدداً تمدید گردیده که طرفین حسب مندرجات پرونده به اتفاق آن را تأیید نموده اند در حالی‬که در تاریخ 24/11/1380 بعد از 15 روز در ظهر همان عقد نکاح موقت طرفین قید نموده اند ((1335 سکه بهار آزادی و هزینه سفر حج تمتع و هزینه زیارت عتبات متبرکه به مهریه این عقد که عند‬المطالبه تسلیم زوجه نماید و صیغه عقد مجدد جاری گردید)) اضافه شده، در حالی‬که اقدام بعدی ماهیت عقد اول را تغییر نداده و در مهلت عقد موقت انشاء شده و فاقد گواهی سردفتر نیز می باشد و حسب مندرجات پرونده عقد موقت از سوی زوج ضمناً یا صریحاً بذل نشده و خانم ص.ن. هم دلیلی بر بذل عقد منقطع مذکور از سوی زوج ابراز ننموده است ((نظریه دفتر آیت‬اله خامنه ای مدظله‬العالی در بخش استفتائات پس از ملاحظه مورد استفتاء اعلام فرموده اند ملاک در این گونه امور قانون و مقررات مربوطه می باشد و باید طبق آن عمل شود البته مسائل نزاعی و اختلافی نیاز به رسیدگی و حل‬وفصل دارد و اگر با هم تفاهم و سازش حل نشود مرجع رسیدگی به آن محاکم قضائی می باشد)) بنابه مراتب و صراحت نتیجه استفتاء از محضر آیت‬اله خامنه ای ادام‬اله ظله در بخش مربوطه رسیدگی موضوع مابه‬النزاع را بر طبق قانون از طریق محاکم قضائی تشخیص فرمودند و حسب مندرجات پرونده بر اساس نظریه مذکور دعوای مطروحه در محاکم قضائی بطور مستوفی بررسی شده و طرفین در خصوص مورد سازش و تفاهم ننموده اند- اعتراض فرجام خواه وارد نیست و رأی دادگاه حسب مندرجات پرونده و رسیدگی های به عمل آمده مخالف قانون نمی باشد فلذا مستنداً به ماده 370 قانون آئین دادرسی دادگاه‬های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب سال 1379 رأی فرجام خواسته ابرام و پرونده اعاده می گردد
رئیس شعبه 12 دیوان‬عالی‬کشور – مستشار
طیبی – مصطفوی