عنوان: درخواست حجر با وجود کنترل اختلال روانی با تجویز دارو

پیام: در صورت کنترل اختلال روانی با تجویز دارو حتی در فرضی که مشخص محجور محسوب نمی شود. درگذشته نیز علائم حجر وجود داشته باشد،

شماره دادنامه قطعی :
9209970909100354
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/11/30
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 25/8/1389 ک.ج. به اداره سرپرستی شهرستان مشهد گزارش کرده که همسرش م.ص. از بدو ازدواج دارای حالات غیرمعقول بوده مراتب را به والدین او گفتم و آن ها رفتار وی را ناشی از فوت برادرش دانستند امّا حدود سه ماه است که رفتار جنون آمیز دارد. تحت مراقبت والدین خود است درخواست نصب قیم می شود و به پرونده سقط جنین به کلاسه 1278/7 ـ 84 استناد می شود. آقای دادیار شعبه سوم اداره ی مرقوم مراتب را از سازمان پزشکی قانونی استعلام کرده است که در پاسخ واصله نظریه سابق به شماره 1278/7/511/84 مورخ 15/10/84 را پیوست نموده است و در آن آمده است: (م. ص. فرزند ع. پس از بحث و تبادل نظر کارشناسان کمیسیون … طبق معاینه و مصاحبه انجام شده و بررسی مدارک پزشکی وی گواهی می گردد که نامبرده دچار جنون بوده و رفتارهای آشفته داشته و لذا ادامه حاملگی برای مادر خطر جانی دارد و لذا توصیه به ختم حاملگی می گردد در ضمن به پیوست یک برگ صورت جلسه کمیسیون مورخ 14/10/84 ارسال می گردد. (برگ 6) م.ص. در تاریخ 4/9/89 در دادیاری حضور یافته و آمادگی خود را برای معرفی به پزشکی قانونی اعلام کرده است. پس از معرفی سازمان یادشده طی گزارش شماره 2865/1/511/89 مورخ 25/10/89 در کمیسیون پزشکی سه نفره در تاریخ 21/10/89 از وی معاینه به عمل آورده و چنین گزارش کرده است: » . . . . از نامبرده در معیت همسرش مصاحبه به عمل آمد بر این اساس وی مبتلا به اختلال روانی واجد علائم جنون است که حداقل از اولین مراجعه به روان پزشک (8/10/83) استقرار داشته است. قادر به اداره امور خود نمی باشد بیماری فوق متصل به صغر نیست (بـرگ 14 پرونـده) م.ص. طـی لایحـه ای مـورخ 10/11/89 به نظریه اعتراض و خود را سالم و فاقد جنون اعلام و درخواست جلب نظر کارشناسان متخصص دیگر را کرده است مجدداً برای جلب نظر پزشکی به سازمان پزشکی قانونی معرفی شده و کمیسیون پنج نفره طی نظریه شماره 868/7/511/89 مورخ 30/11/89 گزارش کرده در خصوص خانم م.ص. فرزند ع. کمیسیون پزشکی با حضور سه نفر متخصص اعصاب و روان و یک نفر متخصص پزشکی قانونی و یک نفر کارشناس معاینات در مورخ 26/11/89 در مرکز پزشکی قانونی خراسان رضوی تشکیل و پس از بحث و تبادل نظر کارشناسان نظریه به شرح ذیل اعلام می گردد: از نامبرده در معیت همسرش مصاحبه به عمل آمد مدارک پزشکی و شرح حال های اخذشده رؤیت گردید نامبرده مبتلا به اختلال روانی واجد علائم جنون می باشد که بدین لحاظ قادر به اداره امور خود نمی باشد تاریخ شروع حداقل از اولین مراجـعه به روان پزشـک (8/10/83) مـی باشـد مدارکـی دال بر متصل به صغر بودن احراز نگردید (برگ 19 پرونده) با اعتراض پدر مشارٌالیها دادیاری موضوع را به کمیسیون هفت نفره مرکز پزشکی قانونی تهران ارجاع و کمیسیون یادشده طی گزارش شماره 90/277/م ک /3/1 مورخ 16/5/90 گزارش کرده پس از بررسی سوابق و مدارک پزشکی و استماع اظهارات همسر م.ص. بنام ک.ج. چنین نتیجه گیری کرده است: (نامبرده سابقه ابتلا به اختلال روانی واجد علائم جنون دارد قادر به اداره امور خود نمی باشد در حال حاضر علائم بیماری تحت کنترل نسبی است ادامه درمان روان پزشکی توصیه می شود و طبق مدارک موجود شروع این اختلال حداقل از سال 1383 می باشد. (برگ 36 پرونده) ک.ج. همسر مشارٌالیها دادخواست صدور حکم به حجر وی را مجدداً تسلیم دادگاه کرده و به شعبه نهم دادگاه عمومی مشهد ارجاع شده است. دادگاه پس از ملاحظه سوابق مقرر داشته پرونده برای ادامه تحقیقات به اداره سرپرستی ارسال گردد. اداره مزبور از شعبه اول دادگاه عمومی (مدنی) تقاضای صدور حکم به حجر مشارٌالیها را نموده است. شعبه مرقوم در تاریخ 17/1/91 قرار تحقیق از بستگان و اطرافیان م.ص. را صادر و پرونده را برای تحقیق به اداره سرپرستی اعاده داده است. آقای دادیار از بستگان شوهر م.ص. تحقیق و نامبردگان متفقاً او را فردی غیرعادی و غیرمتعارف معرفی کرده اند آقای م.خ. به وکالت از م.ص. خود را معرفی و اعلام کرده که پزشک معالج موکله اعلام نموده اند که در حال حاضر توانایی اداره کامل خود را دارد پس از ارسال پرونده به شعبه اول دادگاه عمومی (مدنی) مشهد محکمه در تاریخ 27/2/91 با حضور وکیل م.ص. و همراه او و شهود تشکیل جلسه داده است ک.ج. همسر م.ص. بیان داشته پس از ازدواج با او که در تاریخ 10/6/84 بود در برج نهم متوجه بیماری او شدم و او حامله شده و دکتر و کمیسیون پزشکی قانونی حاملگی را به او خطرناک دانست و رأی به سقط جنین دادند. بعد از سه ماه او خوب شد. درخواست فسخ نکاح کردم و ردّ شد. او مرا کتک می زد و می گفت من امام زمان هستم مادرش را کتک زد. وکیل م.ص. دفاع کرده علت بیماری موکله آزار و اذیت آقای ج. بوده است با ضربه ای منجر به سقط جنین گردیده ولی در سال 88 پس از سه سال از سقط جنین مجدداً حامله و دختری را سالم و سلامت به دنیا آوردند و افسردگی او هم به علت فوت برادرش بود و اکنون رو به بهبودی است با استعلام از پزشک معالج او دکتر و. کشف واقع می شود. اقدام آقای ج. برای فرار از مهریه است. دادگاه سپس در جلسه مورخ 31/2/91 از خود م.ص. تحقیق و اظهارات او را ثبت نموده است و مشارٌالیها به سؤالات دادگاه پاسخ داده است. سپس محکمه ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره 9109975110100340 مورخ 1/3/91 با استدلال اینکه اظهارات مطلعین و همسرش مربوط به گذشته است و طبق محتویات پرونده بیماری م.ص. فعلاً کنترل شده و وضع حاضر او ملاک است. و گذشته او را نمی توان به حال حاضر تسری داد و سبب حجر فعلاً وجود ندارد. نتیجه حکم به ردّ درخواست حجر صادر و اعلام کرده است آقای الف.ن. به وکالت از ک.ج. از دادنامه صادره تجدیدنظر خواسته و با استناد به نظریات پزشکی قانونی و اظهارات مطلعین درخواست نقض رأی صادره را کرده است. وکیل تجدیدنظر خوانده اقدام تجدیدنظرخواه را به لحاظ تضییع حقوق موکله اش دانسته و اضافه نموده است که موکله هنگام تحصیل دارای نمرات خوب و با موفقیت آن را سپری کرده است. و اکنون زندگی عادی دارد و امور خود را اداره می کند آقای دادیار اداره سرپرستی هم درخواست نقض رأی صادره را کرده است شعبه 21 دادگاه تجدیدنظر استان خراسان رضوی ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره 75135900792 مورخ 26/5/91 تجدیدنظرخواهی را وارد تلقی نکرده ضمن ردّ آن دادنامه صادره را تأیید نموده است پس از ابلاغ از آن فرجام خواهی شده است. حاصل اعتراضات و مستندات فرجام خواه نظریات کمیسیون های پزشکی و اظهارات مطلعین است که ایراد کرده محاکم به آن ها بی توجه مانده اند باید حداقل مجدداً نظریه کمیسیون را جلب می کردند. لذا تقاضای نقض دادنامه های صادره را کرده است. وکیل فرجام خوانده نیز مجدداً با پیوست سوابق تحصیل موکله اش و استناد به نظر پزشک معالج و کمیسیون هفت نفره مبنی بر تحت کنترل بودن بیماری درخواست تأیید دادنامه فرجام خواسته را نموده پس از تبادل لوایح پرونده برای رسیدگی به دیوان کشور ارسال و در دستور کار این شعبه قرارگرفته است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به نتیجه نظریه کمیسیون هفت نفره پزشکی قانونی مبنی بر تحت کنترل بودن بیماری و مودای شهادت شهود که تماماً از بستگان فرجام خواه اند و آن دلالت بر جنون نمی کند و فرجام خوانده در دادگاه بدوی حضور یافته و به سؤالات دادگاه پاسخ صحیح و دقیق داده است علی هذا دادنامه فرجام خواسته نتیجتاً منطبق با دلایل و مستندات موجود در پرونده و قوانین موضوعه است. فرجام خواهی موجه تلقی نمی شود و ضمن ردّ آن مستنداً به مواد 370 و 396 قانون آیین دادرسی مدنی رأی صادره ابرام می شود.
رئیس شعبه 3 دیوان عالی کشورـ مستشار
غفارپور ـ شاملو