عنوان: درخواست طلاق زوجه به‌دلیل ازدواج مجدد زوج

پیام: چنانچه زوج ازدواج های دیگری داشته که بعد از ازدواج سوم ، یکی از آن ها را رسماً ثبت کند این امر موجب تحقق شرط وکالت در طلاق برای زوجه سوم به دلیل ازدواج مجدد زوج نخواهد بود.

شماره دادنامه قطعی :
9309970906800681
تاریخ دادنامه قطعی :
1393/06/11
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

خانم ع.ص. با وکالت آقای م.م. به طرفیت آقای م.م. دادخواستی به خواسته صدور حکم طلاق با اعمال وکالت ضمن العقد و تحقق تخلف بند 12 موارد ذیل شروط مندرج در سند نکاحیه با خسارات دادرسی و حق الوکاله وکیل در تاریخ 24/12/92 در محاکم خانواده قم مطرح نموده که به شعبه 19 خانواده ارجاع شده است در متن دادخواست وکیل خواهان ضمن استناد به سند نکاحیه 12315 تنظیمی در دفتر ازدواج شماره . . . تهران که عقد زوجیت خواهان و خوانده در تاریخ 25/1/90 منعقدشده است به سند نکاحیه 322 دفتر ازدواج . . . قم که دلالت بر ازدواج زوج (خوانده) با همسر دیگری در تاریخ 18/4/92 بنام خانم پ.م. شماره شناسنامه . . . متولد 1367 نموده و در حال حاضر نیز دارای سه همسر می باشد و هرگز نتوانسته عدالت را بین آنان برقرار نماید زیرا هیچ گونه نفقه ای به موکله پرداخت نکرده و او را مورد ضرب وجرح عمدی قرار داده و محل سکونت او در مقایسه با همسر اول بسیار نامناسب بوده است که در دادگاه محکوم به ترک انفاق و پرداخت دیه شده است لذا مستنداً به بند 12 ذیل قسمت “ب” شرایط ضمن العقد مندرج در سند نکاحیه و صدر ماده 16 و بند 10 ماده 8 قانون حمایت خانواده استدعای رسیدگی و صدور حکم دارد. دادگاه وقت جهت رسیدگی تعیین نموده است در جلسه دادرسی مورخ 23/1/93 وکیل خواهان گفته است موکل با خوانده در تاریخ 25/1/90 ازدواج کرده و زندگی مشترک داشته اند فرزند مشترکی ندارند به شرح دادخواست تقدیمی و تحقق بند 12 شرایط ضمن العقد صدور حکم طلاق از نوع خلع با بذل مبلغ پنج هزار تومان از مهریه زوجه با تمامی اختیارات من جمله قبول بذل و وکالت در امضاء ذیل اسناد طلاق را دارد چون زوج ازدواج سوم خود را باخانم پ.م. در تاریخ 18/4/92 انجام داده هرگز اذن و رضایت موکله که همسر دوم اوست نبوده است عنداللزوم استعلام از دفترخانه مورد استدعاست کلیه حقوق مالی خود اعم از مهریه نفقه و اجرت المثل را مطالبه می نماید خوانده گفته است خانمی که بنام پ.م. می نامند سه سال قبل از ازدواج با خواهان این پرونده همسر من بوده است به صورت دائم حدود شش سال پیش در مورد ثبت ازدواج باخانم پ.م. مشکلی پیش آمده بود و ثبت نشده بود در تاریخ 18/4/92 ثبت کردیم و طبق مدرکی که در دادگاه و دفترخانه ازدواج و طلاق . . . قم ثبت نمودند و خواهان هم در جریان ماجرا بودند من به ایشان گفته بودم ایشان هم به من می گفت فقط عقد او را نیاورید ثبت نماید خواهان اظهار داشته است به خدا در جریان نبودم دادگاه از خوانده پرسیده است عقد با پ.م. را چه شخصی جاری کرده بود گفته است خودم و شهودی از اقوام ایشان و آقای الف.الف. به عنوان سازمان تبلیغات ملایر شاهد بودند با مهریه یک صد و چهارده عدد سکه و این عقد در 18/5/86 بوده است در این راستا صورت جلسه ای تنظیم شده بود و پدر ایشان هم به این ازدواج رضایت داده بود پیوست پرونده است و عقدنامه عادی را می آورم ظرف امروز لذا من حاضر نیستم خواهان را طلاق بدهم وکیل خواهان گفته موکل اظهارات خوانده را شدیداً تکذیب می نماید و هرگز با ازدواج سوم با پ.م. را موکل اطلاعی نداشته و صرفاً ازدواج اول را گفته که در صفحه سایر موارد در عقدنامه به آن اشاره شده است ضمناً خوانده در دادگاه به اتهامات متعددی مانند ترک انفاق و توهین و تهدید و ضرب وجرح عمدی محاکمه و محکومیت یافته که پرونده های مربوطه در دادسرا موجود است کلاسه پرونده دادگاه 921310746 می باشد. در برگ 13 پرونده عقدنامه عادی مورد استناد زوج که مفاداً حاکی است تعهدنامه ای است که وی در تاریخ 18/5/86 برای اجرای عقد رسمی با مهریه مورد موافقت با پ.م. داده است درحالی که در اثر حادثه و مسئله پیش آمده این تعهد را برای اجرای عقد رسمی با مهریه در تاریخ 21/5/86 داده است و چند نفر ذیل آن را به عنوان گواه امضاء کرده اند در برگ 14 پرونده تصویر نوشته عادی دیگری است که مفاداً حاکی است ر.الف. فرزند الف. که در سال 75 با م.م. ازدواج دائم نموده رضایت برای ازدواج او باخانم پ.م. فرزند ح. داده است در برگ 15 پرونده تصویر عقدنامه عادی مورخ 11/6/87 بین م.م. و پ.م. ارائه شده است که طی لایحه ای آقای م.م. این مدارک را تقدیم نموده و گفته است در مورد مسئله بچه از همان اول یعنی قبل از عقد به خواهان گفتم که من بچه دار نمی شوم و ایشان هم قبول کردند که بچه نمی خواهند بعد از 5/2 سال من عقد پ.م. را ثبت محضری کردم با حکم دادگاه  لذا از سر لجاجت تهمت نفقه ندادن و ضرب وجرح را به من نسبت می دهد دادگاه از دادگاه  قم خواسته است اعلام فرمایند تاریخ ازدواج آقای م.م. باخانم پ.م. برای بهره برداری قضایی چه تاریخی بوده است از دادسرای  قم دادنامه 92/289 کلاسه پرونده 92130287 در سه برگ که به موضوع ازدواج موقت آقای م.م. با دختر باکره پ.م. بدون اذن ولی او رسیدگی به عمل آورده و مفاداً حاکی است وقوع این عقد (برگ های 21 الی 23 پرونده) دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر نموده است داوران زوجین معرفی شده اند وکیل خواهان در لایحه ای گفته است عقد دائم رسمی بین خوانده و خانم پ.م. در 18/4/92 واقع شده قبلاً اگر عقدی بوده به اقرار خانم م. هر بار 2 ساعته بوده است در عقدنامه موقت پیوستی تاریخ 1/3/92 بوده که در دادگاه  آن را آقای م. با خانم پ. ارائه کرده است که آن هم مورد توافق قرار نگرفته و کان لم یکن محسوب می شود النهایه در دادیاری عقد ازدواج دائم رسمی در 18/4/92 در دفترخانه ازدواج . . . قم واقع گردیده است در دادنامه اصداری  که به شماره های 92/289 تاریخ 11/9/92 و شماره 92/287 که ضم پرونده طلاق و نفقه می باشد صراحت کامل بر عدم وقوع هرگونه عقدی بین آقای م. و خانم م. همسر سوم او وجود دارد و تخلف او از بند 12 نسبت به هر دو همسر او محرز است درخواست تحقیق از خانم پ.م. و پدرش ح.م. برای کشف حقیقت مورد استدعاست »تصویر دادنامه 92/287 که م.م. به اتهام ایراد ضرب وجرح عمدی و ترک نفقه نسبت به شاکیه ع.ص. همسر دوم و ایراد افتراء و توهین با پیامک به او و هتک حیثیت به شرح تصویر دادنامه مذکور که در اوراق 25 و 26 پرونده پیوست گردیده و مستنداً به مواد 709 و بند ب ماده 714 از قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و مواد 642 و 697 قانون تعزیرات سال 75 و ماده 43 آیین نامه دادسراها و دادگاه به پرداخت دیه و جزای نقدی و سه ماه و یک روز حبس محکوم گردیده است« جزء ضمایم پرونده کار می باشد. نظریه داوران طرفین اعلام گردیده دادگاه با اعلام ختم دادرسی به شرح دادنامه 93/193 پس از مقدمه مبسوطی که از جریان دادرسی و اظهارات طرفین که در گزارش عضو ممیز این شعبه نیز آمده است دادگاه انعقاد عقد زوجیت بین خوانده و خانم پ.م. را قبل از تاریخ 18/4/92 نظر به ماده 1043 قانون مدنی مسلم و صحیح ندانسته لذا خواسته خواهان را در پرونده کار موجه تشخیص و تحقق شرط موضوع بند دوازدهم از شرایط ضمن العقد مندرج در عقدنامه را محرز دانسته و مستنداً به مواد 234، 237 و 1119 قانون مدنی و ماده 26 قانون حمایت خانواده، گواهی عدم امکان سازش بین زوجین صادر و به خواهان اجازه می دهد به یکی از دفاتر رسمی طلاق مراجعه و مبلغ 5 هزار تومان از مهریه خویش در قبال طلاق به شوهرش بذل و به وکالت از وی قبول بذل و پس از اجرای صیغه طلاق خلعی با اعمال وکالت حاصل از طریق تحقق شرط ضمن العقد نسبت به ثبت آن اقدام و دفاتر را اصالتاً و به وکالت از خوانده امضاء کند عده طلاق مذکور سه طُهر است اعتبار اجرایی رأی را به مدت سه ماه پس از قطعیت رأی اعلام نموده است از این رأی آقای م.م. تجدیدنظرخواهی نموده و با استناد به عقدنامه عادی که در فرم عقد نکاح موقت به تاریخ 11/6/87 بین او و خانم پ.م. تنظیم شده است عقد زوجیت دائم فی مابین را به قبل از عقد دائم منعقده باخانم ع.ص. منتسب نموده و به اطلاع خانم ع.ص. از این ازدواج و اینکه عقد دائم ازدواج در حقیقت از سال 86 اجراشده است و به خاطر مشکلاتی که با خانواده خانم در مورد مهریه داشته است دیرتر به ثبت رسیده است دخالت بستگان خانم ع.ص. را در قضیه موجب طرح دعوی طلاق دانسته است درصورتی که ایشان با وی مشکلی نداشته است از طرفی ازدواج همسرش پ.م. 3 سال قبل از ازدواج ع.ص. بوده است که رضایت ع.ص. کالعدم حساب می شود من با همسرم ع. الآن دو سال است زندگی مشترک داریم و چهار سال است که در روستای ایشان تبلیغ داریم من اگر عادل نبودم این مدت مردم پشت سرم نماز می خواندند این مطالب بی عدالتی را وکیل مدافع مطرح می سازد او در این مورد از من شکایتی ندارد بنده آدم متشرعی هستم و رعایت عدالت را کرده ام بنده به بند 12 عقدنامه مسائل و اشکال و ایراداتی بیان کردم که از مصادیق قف عندالشبهات هست بنده به هیچ وجه راضی به طلاق همسرم نیستم همسرم الآن 45 سال سن دارد دیگر برای او عسر و حرج معنی ندارد من 3 سال از ایشان کوچک ترم پرونده پس از تبادل لوایح به شعبه 5 دادگاه تجدیدنظر استان قم ارجاع شده است وکیل زوجه طی لایحه ای مستخرجه ای از پیامک های ارسال شده توسط زوج که حاکی از اقرار او به داشتن زن سوم می باشد و با اظهارات فعلی او مغایرت دارد تقدیم نموده است دادگاه وقت جهت رسیدگی تعیین نموده است در جلسه مورخ 2/4/93 تجدیدنظرخواه (زوج) گفته است هر نفر از خانم من در مورد ازدواج های من آگاهی داشته اند رضایت نامه از خانم اول برای ازدواج باخانم پ. دارم از خانم اول اولاد دارم ولی از پ. و ع. اولادی نداریم حدود 10 ماه است که ع. خانه مرا ترک نموده و حاضر به تمکین نیست هنوز به پرداخت نفقه محکوم نشده ام تجدیدنظر خوانده (زوجه) گفته است قبل از ازدواج با من ازدواجی باخانم پ. نداشته است و صحبتی هم باخانم پ. نداشته ام و نسبت به رضایت نامه خانم اول در سال 86 گفته شوهرش را قبول ندارد. وکیل زوجه گفته است اظهارات خانم م. در دادگاه  که در دادنامه تصریح شده و ضم پرونده است با اظهارات زوج مغایرت دارد زیرا در پرونده گفته بعد از اتفاقی که در روستای ما افتاد و رابطه ما با ایشان یعنی تاریخ 18/5/86 مشخص شد آقای م. به قم آمده و هیچ گونه عقدی واقع نشد درحالی که تاریخ عقد با آقای م. در سال 92 می باشد که همان عقد رسمی بوده است در سال 88 که خانم پ.م. آقای م. را در قم می بیند می گوید چرا به تعهدات عمل نکردید که با پانصد سکه مرا عقد نمائی که آقای م. قبول کرده با 14 سکه عقد صورت گیرد که مورد قبول خانم پ. واقع نشده و بعد از این عدم موافقت، ایشان در دادگاه شکایت نموده و در آنجا تمام ادعاهای دیگر کان لم یکن می گردد و عقد رسمی 18/4/92 ثبت می گردد دادگاه از زوج پرسیده است آیا مدرکی دال بر عقد ازدواج باخانم ع. دارید پاسخ داده است بلی عقدنامه 11/6/87 که به امضاء اینجانب و خانم پ. رسیده مدرکم می باشد وکیل زوجه گفته است این عقدنامه مغایر با عقدنامه 1/3/92 می باشد که اصل آن در دسترس نیست و این برگه در دست موکل بوده است و مدعی است زوج به او داده است که زوجه نیز گفته است این برگه را شوهرش به او داده و گفته است زن گرفته ام و اصلی را به من ارائه نکرد زوج گفته زوجه را تکذیب کرده و گفته است من به زوجه اجازه نداده ام وکیل زوجه در این جلسه بر بی عدالتی زوج با توجه به محکومیت او به ترک انفاق که به قطعیت رسیده و زندانی شده است و محکومیت او به ضرب وجرح عمدی که به قطعیت رسیده و نیز تفاوت محل سکونت زوجین که موکل در زیرزمین بوده و نفقه او پرداخت نشده و پیامک های ارسالی زوج برای زوجه مبنی بر توهین و تهدید که منجر به محکومیت او شده است از جهات استحقاق موکلش بر خواسته بیان شده است دادگاه تحقیق از پ.م. و مادر زوج را ضروری دانسته و مقرر نموده است زوج و زوجه خانم ر. و پ.م. را نیز همراه بیاورند در جلسه مورخ 14/4/93 از خانم پ.م. به عنوان گواه تحقیق به عمل آمده و او وجود عقد دائم فی مابین خودش و زوج را از تاریخ 11/6/87 که پدرش رضایت داشته است محرز دانسته است که خانم ع. نیز از این امر مطلع بوده است خانم ر.الف. نیز بر وقوع عقد زوجیت بین همسرش باخانم م. در سال 86 با توجه به اعلام رضایت خویش تأکید نموده است و ازدواج همسرش را باخانم ع.ص. در سال 90 اعلام نموده است. ولی زوجه و وکیل زوجه اظهارات نامبردگان را قبول ننموده اند و بر وقوع عقد زوجیت آقای م. باخانم پ.م. در سال 92 تأکید کرده اند در این جلسه خانم پ.م. عقدنامه های موقتی که خانم ع. ارائه داده است و در پرونده ارائه شده است قبول نکرده است سپس آقای م. گفته است عقدنامه دائم سال 87 بین ما مقرر و واقع شده است بقیه را قبول ندارم. دادگاه با اعلام ختم دادرسی به شرح دادنامه 93/397 به شرح ذیل انشاء رأی نموده است. رأی دادگاه در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای م. فرزند ع. از دادنامه 93/193 صادره از شعبه 19 دادگاه عمومی حقوقی قم که حسب آن نسبت به دعوی خانم ع.ص. فرزند ع. با وکالت آقای م.م. به طرفیت تجدیدنظرخواه مذکور به خواسته استیذان اعمال وکالت به استناد بند 12 از شرایط مندرج در عقدنامه برای طلاق رأی مبنی بر گواهی عدم امکان سازش و اذن در طلاق صادرشده نوع طلاق خلعی است به لحاظ بذل زوجه مبلغ 5 هزار تومان از مهریه اش که پس از ابلاغ و اعتراض در فرجه قانونی پرونده به این شعبه ارجاع شده با توجه به محتویات پرونده بدوی و صورت جلسه های 14/4/93 و 2/4/93 این دادگاه (شعبه 5 تجدیدنظر) و اظهارات گواهان تجدیدنظرخواه و اینکه تجدیدنظرخواه ازدواج باخانم پ.م. را به سال 11/6/87 قبول دارد و این ازدواج سه سال قبل از ازدواج باخانم ع.ص. بوده است و در سال 86 زوجه اول تجدیدنظرخواه طبق سند عادی اجازه ازدواج مجدد باخانم پ.م. داده است لکن به خاطر اختلاف در مورد مهریه ازدواج آقای م.م. باخانم پ.م. به ثبت رسمی نرسیده ضمن اینکه ازدواج باخانم ع.ص. در سال 90 بوده ولی در سال 92 ازدواج آقای م. باخانم م. به ثبت رسیده است و دلیل بر اینکه ازدواج با پ. خانم سال ها قبل از ازدواج باخانم ص. بوده یکی عقدنامه عادی 11/6/87 است و یکی رضایت نامه عادی سال 86 از ناحیه خانم ر.الف. و یکی هم صورت جلسه 18/5/86 که به امضاء عده ای رسیده و بناشده اجرای عقد رسمی با مهریه مورد موافقت صورت گیرد و از این صورت جلسه استفاده می شود عقد ازدواج غیررسمی صورت گرفته که زوج های دیگر تجدیدنظرخواه خانم ر.الف. و پ.م. به این معنا شهادت داده اند و حتی گفته اند خانم ع.ص. از ازدواج آقای م. باخانم پ.م. قبل از ازدواج مطلع بوده است علاوه بر این ها از گزارش قاضی محترم دادگاه استفاده می شود ازدواج آقای م. باخانم پ.م. قبل از ازدواج باخانم ص. بوده ولی ثبت واقعه ازدواج در سال 92 بوده است آنچه محرز است وقوع ازدواج تجدیدنظرخواه با زوجه دوم قبل از ازدواج او با زوجه سوم است که با این وصف مفاد بند 12 از شرایط مندرج در عقدنامه که مقصود ازدواج مجدد بعد از ازدواج با زوجه قبلی است تحقق ندارد و هم اکنون تجدیدنظر خوانده در تمکین زوج نیست و دلیلی بر اینکه، رعایت عدالت بین زوجات نشده وجود ندارد علی هذا بر اساس ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی دادنامه معترضٌ عنه نقض و طبق ماده 197 این قانون و ماده 1257 قانون مدنی حکم به بی حقی خواهان صادر می گردد. اکنون از این رأی وکیل خانم ع.ص. فرجام خواهی نموده است که هنگام شور لایحه وکیل فرجام خواه با گزارش پرونده قرائت می شود.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای عبدالعلی ناصح عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

 

رأی شعبه دیوان عالی کشور

بر رأی فرجام خواسته که منطبق با محتویات پرونده صادر گردیده است اشکال و ایرادی که موجب نقض آن شود وارد نیست زیرا مفاد بند 12 از شروط و موارد 12 گانه مندرج در سند نکاحیه درحالی که زوج در واقع درزمان عقد زوجیت با زوجه فرجام خواه همسران دیگری نیز داشته است و ثبت نکاح احد از همسران او بعد از ازدواج با فرجام خواه تخلف از بند 12 موارد مندرج در ذیل شروط ضمن العقد محسوب نمی شود و محقق نبوده و زوجه دوم یعنی فرجام خواه که در حقیقت سومین همسر زوج محسوب می شده است از این بابت نمی تواند درخواست استفاده از شرط “ب” برای تحصیل اجازه طلاق خود بنماید بنابراین رأی فرجام خواسته موجهاً و منطبق بر موازین قانونی اصدار یافته و از حیث رعایت اصول و قواعد دادرسی خدشه ای که موجبات نقض رأی فراهم شود مشهود نبوده است مستنداً به ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی رأی فرجام خواسته ابرام می گردد.
رئیس شعبه 8 دیوان عالی کشور ـ مستشار ـ عضو معاون
عباسیان ـ ناصح ـ کریمپور نطنزی