عنوان: درخواست طلاق زوجه به‌دلیل محکومیت کیفری زوج

پیام: صرف محکومیت زوج به اخلال در نظم عمومی دانشگاه محل تحصیل زوجه موجب تحقق عسر و حرج زوجه نمی شود زیرا اخلال در نظم عمومی دانشگاه با اخلال در نظم خانواده دو مقوله متفاوت از همدیگر است.

شماره دادنامه قطعی :
9309970909900264
تاریخ دادنامه قطعی :
1393/06/18
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 5/11/90 خانم الف.ج. با وکالت آقای الف.ع. دادخواستی مبنی بر تقاضای صدور حکم طلاق به طرفیت آقای ح.ر. تسلیم دادگستری نموده که پس از ارجاع به شورای حل اختلاف و عدم توفیق در سازش توسط شورای، پرونده به دادگستری ارسال گردیده و به شعبه چهارم دادگاه عمومی آن شهرستان ارجاع شده است. خلاصه توضیح وکیل خواهان این است: زوجین در تاریخ 30/2/84 ازدواج نموده اند و دارای یک فرزند سه ساله می باشند. خوانده از همان ابتدای زندگی زناشویی بنای ناسازگاری را در پیش گرفت. در پرونده کلاسه 900244 شعبه 108 جزایی تهران شکایت رابطه نامشروع طرح کرد که حکم برائت صادر شد و در پرونده کلاسه 89106 شعبه 103 جزایی بابل به علت بر هم زدن نظم در محیط تحصیل موکله خوانده محکومیت یافت و در پرونده کلاسه 89041 شعبه 4 به علت جعل سند مبنی بر هبه نامه مهریه خوانده محکوم گردید و در زندگی مشترک هم نفقه پرداخت ننمود که منجر به محکومیت زوج گردیده است. با توجه به مستندات ابرازی و به لحاظ عسر و حرج زوجه ادامه زندگی زناشویی میسور نمی باشد تقاضای صدور حکم طلاق را دارم. دادگاه طرفین را دعوت کرد. جلسه دادگاه در تاریخ 29/1/1391 تشکیل شد. طرفین حاضر شدند. خواهان خواسته را به شرح دادخواست اعلام داشت. وکیل خواهان مطالب دادخواست را تکرار نموده است. خوانده در پاسخ به اختصار بیان داشت: در مورد عدم پرداخت نفقه دادگاه و کارشناس به مدارک من درباره پرداخت نفقه توجه ننموده اند و برابر مدارک و فیش های بانک های ص. و م. نفقه وی را پرداخت کرده ام و در پرداخت نفقه، کوچک ترین کوتاهی نداشته ام باوجودی که هیچ تمکین نداشته است. درباره رابطه نامشروع من هیچ شکایت نکرده ام بلکه درباره مزاحمت تلفنی از دادگاه خواستم تا مسئله روشن شود که رضایت اعلام کردم و پاسخ من هم مطالبی است که وکیل به شورای حل اختلاف ارسال داشته که ضمیمه پرونده است ملاحظه شود. دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر کرده است. ولی داوران طرفین توفیق در سازش بین زوجین نداشته اند. دادگاه مجدداً طرفین را دعوت نموده در جلسه مورخ 19/6/91 خواهان و وکیل وی حاضر شدند اما زوج حاضر نشده است وکیل خواهان و خودش مطالب بیان شده گذشته را تکرار کرده اند. وکیل زوج طی لایحه ای بیان داشت چون در همین تاریخ در دادگاه تجدیدنظر پرونده محاکماتی دارم از عدم حضور عذرخواهی می کنم. در پاسخ به ادعای زوجه که از باب عدم پرداخت نفقه باشد به عرض می رسد عدم پرداخت نفقه دلیل طلاق نمی شود زیرا طبق ماده 1129 ق.م. زوج باید مستنکف باشد و اجبار به پرداخت هم نشود نمود و حال آنکه زوج طی فیش شماره 036921 مبلغ 700/125/3 تومان بابت نفقه زوجه و فرزند مشترک پرداخت نموده است. دیگر اینکه زوجه بدون اجازه زوج در دانشگاه الف. شروع به تحصیل نموده است. دادنامه مورد استناد مجوز ترک منزل برای زوجه نمی شود. درنهایت دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 1636-27/11/91 با توجه به مستندات ابرازی وکیل زوجه و با استناد به مادتین 1221 و 1129 ق.م. مبادرت به صدور حکم طلاق زوجه نموده است. زوج از این رأی تجدیدنظرخواهی نموده است. پرونده به شعبه 12 دادگاه تجدیدنظر استان ارجاع شده است. خلاصه ایراد زوج بر دادنامه این است 1- با اینکه پرونده درباره تمکین مطرح است هنوز حکم صادر نشده است دادگاه بدوی بدون توجه به آن رأی صادر کرده است. 2- 7 مورد اظهارنامه برای مراجعت زوجه به منزل و تمکین از خود فرستادم زوجه توجه ننموده. 3- بعد از صدور حکم بابت نفقه برای زوجه و فرزند مشترک طی فیش های پیوست نفقه پرداخت شد ولی دادگاه توجه ننموده است. 4 -طبق ماده 1117 ق.م. من حق داشتم زوجه را از تحصیل و شغل منع نمایم و از این بابت به دانشگاه ب. ختم و وی مرا یک مرد غریبه و مزاحم معرفی کرد. 5- و طبق ماده 1129 ق.م. اگر شوهر استنکاف از پرداخت نفقه نماید زن حق طلاق دارد و حال آنکه نفقه وی پرداخت شد. 6- من هیچ یک از بندهای 5 گانه تبصره ذیل ماده 1130 را برای زوجه فراهم نکردم. 7- مستنداتی ارائه می شود که دلالت بر صلاحیت اخلاقی بنده دارد. در پرونده پاسخ زوجه از تجدیدنظرخواهی زوج دیده نشده است. دادگاه تجدیدنظر در وقت فوق العاده با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 340-19/3/92 رأی بدوی را مورد تأیید قرار داده است. سپس طی دادنامه شماره 628-22/5/92 قسمتی از دادنامه را اصلاح نموده و رأی تصحیحی صادر کرده است. زوج از این آراء فرجام خواهی نموده و پرونده به این شعبه ارجاع شده است. مطالب فرجام خواه همانند مطالب گذشته اش در مرحله بدوی و تجدیدنظرخواهی می باشد. مطالب زوجه در پاسخ به فرجام خواهی مفاداً تکرار مطالب گذشته می باشد.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای جعفر الهی عضو ممیز و اوراق پرونده و دادنامه شماره 340-19/3/92 و 628-22/5/92 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

 

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده های بدوی و تجدیدنظر و اظهارات طرفین و مستندات ابرازی آن ها دادنامه فرجام خواسته از حیث استدلال و نقص در تحقیقات مخدوش است زیرا: الف – آنچه که زوجه بر اساس آن ادعای عسر و حرج در زندگی زناشویی نموده این است 1- زوج به او نفقه نمی دهد و علیه زوج درباره نفقه حکم صادرشده است. 2- زوج درباره مهریه اش مرتکب جعل شده و از این راه مدعی هبه مهریه از ناحیه زوجه به خود شده است (که شکایت کیفری علیه وی نشده و زوج محکومیت نیافته است) 3- زوجه را متهم به رابطه نامشروع نموده و علیه زوجه شکایت نموده و زوجه تبرئه شده است. 4- اخلال در نظم محل تحصیل زوجه و محکومیت از آن بابت. ب- در خصوص نفقه حسب محتویات پرونده زوج محکومٌ به را پرداخت نموده است و برابر قسمت دوم بند 1 از شروط عقدنامه و نیز قسمت دوم ماده 1129 ق.م. تنها عدم پرداخت نفقه نمی تواند موجب تحقق شرط یا عسر و حرج زوجه گردد بلکه عدم امکان الزام زوج به پرداخت نفقه و عدم امکان اجرای حکم نیز شرط آن است که با پرداخت نفقه محکومٌ به از سوی زوج قسمت دوم بند 1 از شروط ضمن عقد و ماده 1129 منتفی می گردد. ج- در خصوص اخلال در نظم دانشگاه محل تحصیل زوجه محکومیت زوج از این بابت نیز موجب عسر و حرج زوجه در زندگی مشترک محسوب نمی شود زیرا اولاً زوج مدعی است تحصیل زوجه بدون اجازه او بوده است و برای منع او از تحصیل به آنجا مراجعه نموده است و زوجه او را یک مرد غریبه و بیگانه معرفی کرده است. اگرچه این طریق منع که زوج در پیش گرفته غیرعادی و غیرقانونی بوده و موجب اخلال در نظم دانشگاه شده و زوج هم محکوم گردیده است ولی این محکومیت به خاطر اخلال در نظم دانشگاه بوده است نه اخلال در نظم زندگی زناشویی که موجب عسر و حرج زوجه گردد بلکه می توان گفت اگر زوجه بدون اجازه زوج به تحصیل پرداخته و منافی با وظیفه اش در برابر شوهرش بوده او موجب اخلال در نظم زندگی زناشویی شده است. د- اما در خصوص ارتکاب جعل در سند از سوی زوج با توجه محتویات پرونده و نظر هیئت سه نفره کارشناسی از اینکه زوجه ذیل سند را امضاء نموده مورد تردید کارشناسان واقع نشده بلکه متنی که تایپ گردیده است مربوط به زمان بعدی بوده است و از این طریق به صحت اصالت سند هبه نامه تردید شده است. این عمل نمی تواند موجب عسر و حرج در زندگی زناشویی گردیده و مستند حکم طلاق زوجه قرار گیرد به خصوص که جدایی زوجه و زوج از قبل صورت گرفته و این سند در مرحله مطالبه مهریه از سوی زوجه ارائه شده است. ه- و اما درباره مستند دیگر زوجه یعنی شکایت زوج از زوجه درباره رابطه نامشروع و مکالمه تلفنی با نامحرم که مورد حکم به برائت زوجه قرارگرفته است. با توجه به اینکه زوج در لایحه ای بیان داشته است که شکایت وی به لحاظ ارسال پیامک توسط گوشی همراه از سوی اجنبی و پاسخ هایی که داده شده بوده است که حتی منجر به کیفرخواست از ناحیه دادسرا گردیده است و سوءنیت زوج محرز نشده و محکومیتی ارباب افتراء نیافته است صرفاً زوجه بر اساس اصل برائت تبرئه شده است. ملاحظه این پرونده و تحقیق درباره شکایت زوج که مدعی است از زوجه شکایت نشده بلکه از طرف مقابل و ارسال کننده پیامک و مکالمه شکایت شده است. روشن کننده این واقعیت است که آیا تنها همین مورد می تواند موجب عسر و حرج زوجه باشد یا خیر؟. علی هذا با نقض رأی فرجام خواسته به استناد مواد 371 و 401 ق.آ.د.م. رسیدگی به همان شعبه محول می شود.
مستشار شعبه 26 دیوان عالی کشور ـ عضو معاون
الهی ـ ربانی نژاد