عنوان: درخواست طلاق زوجه به دلیل زندگی با خانواده همسر

پیام: مستقل نبودن زندگی مشترک زوجه که با مادر شوهر و خواهر شوهر در یک خانه زندگی می کنند، در صورت طولانی بودن، مصداق عسر و حرج محسوب می شود.


مستندات: ماده 1130 قانون مدنی

شماره دادنامه قطعی :
9209970906801051
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/07/27
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

خانم ف.ب. به طرفیت آقای ل.د. دادخواستی به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش و صدور مجوز طلاق مستنداً به سند نکاحیه 15/1/73 که دلالت بر وقوع عقد زوجیت رسمی فی مابین دارد و با انقضای 17 سال از زندگی مشترک خوانده تاکنون منزل مستقلی برای وی تهیه نکرده است و از مقدمات آسایش زندگی که ابتدایی ترین وظیفه زوج بوده عاجز بوده است به نحوی که خواهان مجبور بوده با خانواده همسرش زندگی نماید که این امر موجب درگیری با آنان و مشکلاتی برای ایشان و خانواده اش شده است و به علت عوارض جسمی در این مدت که خوانده داشته صاحب اولاد نشده اند که بند 7 شرایط ضمن عقد محقق گردیده است لذا درخواست رسیدگی و صدور حکم طلاق را دارد، دادگاه بدواً پرونده را به شورای حل اختلاف ارسال داشته که شورا به لحاظ این که زوج حاضر به حضور در شورا نشده پرونده را به دادگاه اعاده داده است و در شعبه اول دادگاه عمومی دشتستان ثبت و در جریان رسیدگی قرار گرفته است. در جلسه مورخ 16/9/90 خواهان حضور داشته است گفته است 16 سال است ازدواج کرده ایم، صاحب فرزند نشده ایم، در این مدت اخلاق و رفتار همسرم خوب و مناسب نبوده، حرف های مرا گوش نمی کند و مرا اذیت می کند، خانه مستقلی نداریم، با خواهر و مادرش زندگی می کنیم، مهریه ام را می خواهم، نفقه ایام گذشته از مهرماه را تاکنون می خواهم، شوهرم مرا سوار ماشین کرد و گفت برو خانه پدرت من هم رفتم و تاکنون چندین بار با هم قهر کرده ایم با وساطت بزرگان دوباره زندگی کرده ایم ولی فایده ای ندارد، در یک اطاق زندگی کردیم و مادر شوهر و خواهر شوهرم با ما هستند، خسته شدم، توان زندگی ندارم هر چه می کنم که برویم دکتر برای بچه دار شدن قبول نمی کرد، خوانده گفته است منزلی که در آن هستیم متعلق به پدری بوده که با مادر و خواهرم زندگی می کنیم اصلاً به ایشان توهین نکردم، نزد دکتر در اهواز رفتم دکتر گفت آزمایشات شما در حد قابل قبول است ولی پیگیری نمی کردیم، زوجه گفته است ایشان حتی از زن اولش بچه دار نشد که طلاق گرفت با من ازدواج کرد و آزمایشات خوب نبوده است، خوانده گفته است حاضرم برویم دکتر خواهان گفته است دیگر خسته شدم و تحمل ندارم و باید خانه مستقل بگیرد خواهان می گوید گاهی اوقات دو ماه می رود و دویست یا سیصد هزار تومان به من می دهد، زوج گفته است من حاضر هستم که خانه مستقل برای وی بگیرم و اجاره کنم اگر مهلت بدهد مادرم 82 ساله است نمی توانم از او مواظبت نکنم، زوجه گفته است دیگر تحمل ندارم و قادر به ادامه زندگی مشترک نیستم، زوج گفته است به خانه برادرم برود، زوجه گفته است حاضرم خون بخورم و به خانه برادرش که بیست روز بودم هرگز نروم او می گفت باید با همان خانه بسازی و ماشین گرفت مرا به منزل پدرم فرستاد، زوج گفته است من او را از خانه بیرون نکردم اشخاصی را برای بازگشت او فرستادم ولی حاضر نشد برگردد، دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر نموده ضمناً خوانده برای تشخیص این که قدرت باروری دارد یا خیر به پزشکی قانونی معرفی شود پاسخ پزشکی قانونی در برگ 33 پرونده حاکی است نظریه پزشک متخصص و پاسخ آزمایش رؤیت شد در حال حاضر معاینات و آزمایشات نامبرده طبیعی است و علتی که مبین اختلال جنسی و یا ناباروری باشد در نامبرده یافت نشد جهت ابراز نظر در خصوص توانایی بچه دار شدن زوجین حضور و معاینه هر دو لازم است. زوجه داور معرفی کرده است زوج داور معرفی ننموده است. دادگاه برای وی داور تعیین نموده است زوجه جهت تست بارداری معرفی شده است پاسخ پزشکی قانونی حاکی است مشارالیها باردار نمی باشد نظریه داوران اعلام شده است زوجه طی لایحه ای اعلام نموده است از مهریه ام یک میلیون ریال در قبال طلاق بذل می نمایم، صدور رأی بر عدم امکان سازش را خواستارم. دادگاه با اعلام ختم دادرسی به شرح دادنامه 90/1485 با توجه به اصرار زوجه بر طلاق و این که خوانده اقرار نموده است در طول این مدت صاحب فرزندی نشده اند و استشهادیه محلی تقدیمی در پرونده نیز تأیید اظهارات خواهان در خصوص سوء رفتار زوج و سکونت زوجین در منزل مشترک با خانواده زوج است و با توجه به عدم پرداخت نفقه از طرف خوانده خواسته خواهان را محمول بر صحت دانسته است و مستنداً به مواد 1130 و 1146 قانون مدنی چون زوجه مقدار یک میلیون ریال از مهـریه اش را در قـبال طلاق بـذل نمـوده است و با تـوجه به بندهای 2 و 4 و 13 قانون حمایت خانواده و قانون اصلاح مقررات طلاق گواهی عدم امکان سازش به منظور طلاق خلعی صادر و خوانده ملزم به پرداخت مهریه خواهان می باشد از این رأی زوج تجدیدنظر خواهی کرده است و نسبت به رأی صادره در خصوص این که به ادعای زوجه که گفته است در یک اطاق شبیه انباری زندگی می کنند در حالی که اطاق خواب 24 متری دارند و کفالت مادر و خواهرم به گواهی کارت معافیت از سربازی به عهده دارم و تاکنون زوجه مشکلی با ایشان نداشته است و نفقه اگر من نداده ام او چگونه در این مدت زندگی می کرده است و دادگاه به گفته های او ترتیب اثر داده و مدافعات مرا نادیده گرفته درخواست نقض رأی را چون حاضر به طلاق زوجه نبوده و ادعای عسر و حرج او ثابت نیست نموده است، پرونده به شعبه ششم تجدیدنظر استان بوشهر ارجاع شده است هیأت شعبه چون انجام تحقیقاتی در خصوص تکلیف مسائل مالی زوجه و أخذ نظریه قطعی پزشکی قانونی لازم بوده است دستور تعیین وقت و دعوت طرفین را داده است. در جلسه مورخ 4/4/91 زوجین حضور داشته اند زوج گفته است تجدیدنظرخواهی و اعتراض من این است که با طلاق موافق نبوده ام و در پرونده دیگری به پرداخت مهریه زوجه محکوم شده ام که به نرخ روز شش میلیون تومان شده است اعسار و تقسیط داده ام، ایشان خودش حاضر به زندگی با من نمی باشد. پس از مذاکرات دادگاه با زوجین در این جلسه زوج گفته است بابت کل مهریه زوجه حاضرم سه میلیون و پانصد هزار تومان به وی بدهم و سایر حقوق خود را ببخشد در آن صورت با طلاق موافقم و تجدیدنظرخواهی خود را مسترد می کنم، دادگاه برای فرصت کافی در جهت سازش فی مابین به آنان مهلت تا پایان ماه جاری داده است که نتیجه را اعلام نمایند، زوجه در لایحه ای که به تاریخ 10/5/91 (برگ 87 پرونده) ثبت دفتر شده گفته است زوج خلف وعده نموده و تاکنون هیچ مبلغی به او نداده است دادگاه با اعسار و تقسیط مهریه موافقت نموده است، جهت جلوگیری از اطاله دادرسی به تقسیط اعتراضی نکرده ام درخواست صدور حکم قطعی را در مورد گواهی عدم امکان سازش دارم، دادگاه با اعلام ختم دادرسی ضمن مقدمه ای که از جریان دادرسی در شعبه مرقوم داشته است دادنامه 91/632 چون از ناحیه زوج اعتراض خاص نشده است رأی بدوی را با رد اعتراض تجدیدنظرخواه تأیید نموده است اکنون از این رأی آقای ل.د. فرجام خواهی نموده که هنگام شور لایحه وی با گزارش پرونده قرائت می شود.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

نظر به ا ین که زوجین در سال 1373 شمسی برابر تصویر قباله نکاحیه به تاریخ پانزدهم فروردین با هم عقد زوجیت دایم منعقد نموده اند و زندگی مشترک آنان در حالی آغاز شده است که مادر و خواهر زوج نیز در همان خانه مشترک با آنان زندگی می کرده اند و زوج که به شغل ملوانی اشتغال داشته است در طول این مدت مدید 18 ساله نه تنها خانه مستقلی برای تداوم زوجیت با زوجه فراهم ننموده بلکه تاکنون صاحب فرزندی از نامبرده نشده و فاقد اولاد بوده و ادعای زوجه را که وی از همسر اولش که او را طلاق داده است و نیز به خاطر صاحب اولاد نشدن او جدا شده است تکذیب ننموده است گرچه در معاینه جسمی پزشکی قانونی وضعیت او را از حیث امکان بارداری طبیعی اعلام نموده است لیکن وی برای معرفی مجدد به پزشکی قانونی جهت آزمایشات بیشتر و تشخیص این که وی با همسرش (زوجه) امکان بچه دار شدن دارند یا خیر در دادگاه حاضر نشده است و بر رأی دادگاه در تشخیص تحقق بند 10 موارد 12گانه ذیل شرط ضمن العقد نیز خدشه ای که موجبات نقض رأی و تحقیق بیشتر شود از این حیث وارد ننموده است بلکه در لایحه فرجامی متعرض آن قسمت از رأی دادگاه شده است که ناظر بر عسر و حرج ادعایی زوجه است و برای رفع عسر و حرج زوجه گفته است حاضر است یک خانه اجاره کند در حالی که از تاریخ رفتن زوجه به منزل والدینش و طرح دعوی طلاق در دادگاه که در مهرماه سال 89 بوده است تاکنون اقدام عملی برای رفع عسر و حرج ناشی از مستقل نبودن زندگی مشترک او که با مادر شوهر و خواهر شوهر در یک خانه زندگی می کنند و سال ها این وضعیت تداوم داشته است و رفتار زوج مسلماً به کیفیتی که رضایت مندی زوجه را در تداوم این وضعیت در مقابل خواهر و مادر زوج فراهم نماید مناسب نبوده است که از این خانه برای ملزم نمودن او به تهیه خانه دیگر و مستقل رفته است که به هر صورت زوج به وظایف شرعی و قانونی خود در این مدت نسبتاً مدید و طولانی عمل ننموده است و تحقق شرط ضمن العقد حداقل بند 1 و 2 موارد 12گانه مندرج در سند نکاحیه محرز گردیده است بنا به مراتب موجبی جهت نقض رأی و مغایرت آن با موازین قانونی به نظر نمی رسد و از حیث رعایت اصول و قواعد دادرسی نیز ایراد و خدشه ای که موجبات نقض رأی فراهم شـود وارد نگـردیده است مستنداً به ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی ابرام می گردد.
رئیس شعبه 8 دیوان عالی کشور- مستشار- عضو معاون
عبّاسیان- ناصح-کریمپور نطنزی