عنوان: درخواست طلاق زوجه به دلیل سوء رفتار ناشی از ضرب‌وجرح

پیام: تحقق وکالت در طلاق زوجه به دلیل سوء رفتار ناشی از ضرب وجرح موضوع بند 2 از شرایط عقدنامه های ازدواج و ماده 1119 قانون مدنی مقید و محدود به دفعات در باب ایراد ضرب وجرح یا ایذاء و اذیت نشده بلکه صرف اثبات سوء رفتار (حتی با یک بار ضرب وجرح) برای تحقق شرط کفایت می کند.


مستندات: ماده 1119 قانون مدنی

شماره دادنامه قطعی :
9209970907201306
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/12/11
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

پیرو گزارش مورخ 16/6/1392 و گزارش مورخ 7/11/1391 این شعبه در تاریخ 8/8/1390 آقای م.ش. به وکالت از خانم پ.پ. به استناد تصاویر مصدق رونوشت سند ازدواج، شناسنامه و کارت ملی زوجه – دادنامه، نسخه ثانی دادخواست، دادخواستی به خواسته تقاضای اخذ مجوز طلاق به لحاظ تحقق شرط ضمن العقد مندرج در سند نکاحیه با استناد و استفاده از وکالت تفویضی به طرفیت آقای ح.ر. تقدیم و چنین توضیح می دهد، موکله برابر سند ازدواج رسمی شماره 21370 مورخ 12/1/78 تنظیمی در دفترخانه ازدواج شماره. . . حوزه ثبت تبریز با خوانده ازدواج کرده متأسفانه لحاظاً به ایذاء و اذیت اینکه زوج موکله را از اوایل آبان ماه سال 89 از خانه مشترک بیرون کرده و موکله از آن تاریخ در خانه پدرش اقامت نموده و از طرف دیگر به لحاظ محکومیت قطعی خوانده به ارتکاب ایراد ضرب وجرح عمدی حسب دادنامه های صادره در پرونده های شماره 890833 شعبه 1082 دادگاه عمومی جزائی مجتمع قضایی شهید مدرسی تهران و کلاسه پرونده 900659 شعبه 42 دادگاه تجدیدنظر استان تهران سوء رفتار و معاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای موکله غیرقابل تحمل نموده محرز و مبرهن گردیده است استناداً به ماده 1119 قانون مدنی و مستفاد از فراز بند ب و بند 2 شرایط ضمن عقد نکاح و عقد خارج لازم سند نکاحیه که طی آن ضمن عقد نکاح و خارج لازم زوج به زوجه وکالت بلا عزل با حق توکیل غیر داد که در موارد مشروح زیر با رجوع به دادگاه و اخذ مجوز از دادگاه پس از انتخاب نوع طلاق خود را مطلقه نماید ونیز به زوجه وکالت بلا عزل با حق توکیل غیر داد تا در صورت بذل مهریه از طرف او قبول نماید نظر به سوء معاشرت و سوء رفتار زوج برابر احکام صادره قطعی و ایراد ضرب موکله النهایه تحقق شرط ضمن عقد مورداشاره به جهات فوق از ریاست محترم دادگاه استدعای بذل عنایت و رسیدگی در ماهیت امر و با احراز تحقق شرط مذکور مستنداً به دادنامه های اشعاری و سایر مدارک و دلایل و با بذل کلیه و تمامی مهریه ونفقه از طرف موکله تقاضای صدور مجوز طلاق خلعی با استفاده از وکالت تفویضی در سند نکاحیه بامنظور نمودن خسارات قانونی اعم از هزینه دادرسی و حق الوکاله دارد پرونده جهت رسیدگی به شعبه 16 دادگاه خانواده تبریز ارجاع می شود، شعبه مذکور در تاریخ 12/9/1390 با حضور خواهان در معیت وکیلش و در غیاب خوانده تشکیل جلسه می دهد، خواهان و وکیل وی ضمن تکرار مفاد دادخواست تقاضای رسیدگی به شرح خواسته را می نماید و توضیح می دهند که زوجه با بذل کلیه مهریه مندرج در سند نکاحیه ونفقه و حق الزحمه ایام زندگی مشترک و سایر حقوق شرعی و قانونی و حتی جهیزیه تقاضای صدور مجوز طلاق خلعی با استفاده از وکالت تفویضی در سند نکاحیه را دارد، زوجین فاقد فرزند مشترک هستند، دادگاه قرار ارجاع امر به داوری را صادر می کند، آقای م.ط. با تقدیم تصویر وکالت نامه خود را به عنوان وکیل زوج معرفی می کند و چون زوج در مهلت مقرر قانونی از معرفی داور خویش خودداری نموده است دادگاه طی تصمیم مورخ 12/10/90 از طریق واحد داوری دادگستری تبریز برای ایشان داور تعیین می کند – داوران انتخابی و انتصابی طی نظریه های شماره 590-18/10/90 و590-29/10/90 ضمن انعکاس اظهارات زوجین نظریه خویش را به دادگاه اعلام می کنند، مدیر اداره زندان مرکزی تبریز در پاسخ استعلام دادگاه طی نامه شماره 8/63578/53 اعلام می نماید برابر اعلام مسئولین آمار و رایانه و بایگانی آقای ح.ر. فاقد پیشینه کیفری می باشد – دادگاه در تاریخ 26/11/1390 در وقت فوق العاده تشکیل جلسه می دهد، و با بررسی پرونده پایان رسیدگی را اعلام و طی دادنامه شماره 1652-26/11/1390 چنین رأی می دهد با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه طبق استعلام انجام یافته از اداره زندان تبریز زوج فاقد پیشینه کیفری می باشد و زوج صرفاً محکومیت یک فقره ایراد ضرب وجرح عمدی طبق پرونده کلاسه 890833 شعبه 1082 دادگاه عمومی جزائی تهران دارد که محکومیت موصوف مغایر با شأن زوجه و حیثیت خانوادگی تلقی نمی شود و نیز صرف یک بار ایراد ضرب وجرح عمدی نمی تواند دلیلی بر سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج به حدی که ادامه زندگی را برای زوجه غیرقابل تحمل سازد، باشد بنابراین دادگاه به لحاظ عدم احراز تخلف زوج از شروط ضمن عقد حکم بر بطلان دعوی خواهان صادر و اعلام می نماید. پس از ابلاغ رأی صادره و تجدیدنظرخواهی خانم پ.پ. با وکالت آقای م.ش. شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی ضمن تعیین وقت رسیدگی و دعوت اصحاب دعوی در تاریخ 21/4/1391 با حضور زوجین و وکلای آنان تشکیل جلسه می دهد- تجدیدنظرخواه اظهار داشت مطالب به شرح دادخواست تقدیمی است در سال 1378 باهم ازدواج کرده ایم فاقد فرزند مشترک هستیم زن و شوهر بوده ایم حدود بیست ماه (قریب به دو سال است) از هم جدا می باشیم – مطالبه مهریه نکرده ام که حدوداً ده سال زندگی مشترک داشته ایم و پنج سال عقد بوده ایم و سپس تشکیل زندگی داده ایم علت طرح دعوا وجود اختلافات زندگی بوده ولی تحمل کردیم ولی اختلافات زندگی بزرگ شد مخصوصاً امنیت جانی و روحی نداشتم الآن دو سال است در خانه پدرم هستم خوف آن شب الآن هم وحشت می کنم قبل از آن ایراد ضرب وجرح هم مرا زده بود و چشم مصدوم شده بود چشم کبود شده بود – به علت خشونت رفتاری وی موجب درخواست طلاق است به غیر مورد حاضر شکایتی نکرده ام ولی محکومیت این دفعه ضمیمه است – زوج آقای ح.ر. در پاسخ اظهار داشت در هر خانه اختلاف طبیعی است اما چرا بزرگش کرده اند جای تعجب است قبلاً طلاجات و ماشین را برد ما دعوا نکرده ایم این ها ساختگی است چند هفته بود که خانم ساعت 10/11 می آمد می پرسیدم کجا بودی می گوید به تو ربطی ندارد آیا سر این ها اختلاف لفظی طبیعی نیست، از تبریز به تهران رفته و بدین صورت رفتار شود والدینش از من نمی پرسند دخترمان را چه کردی. من حتی پیش خانواده اش پا دراز نکرده ام من حتی منتظر بودم پدر زنم مصالحه ایجاد کند من برای تحصیلات وی کمک کرده ام هم قبل از ازدواج، و هم بعد از ازدواج ولی به نگهبان محل گفته من روانی هستم – حتی ماشین را خریده ام بنامش هرسال به خارج از کشور برده ام مگر برای زن چه می کنند که من نکرده ام وی را مضروب نکرده ام – ساعت 11 شب واردشده ام بگو مگو کرده درگیری دیگری هم نداشته ایم، بلافاصله زوجه توضیح داد – من اینجا معلم بودم تهران رفتیم من زن خانه دار بودم ولی به من گفت چرا بیرون نمی روی با ماشین در اختیار من نهاد ولی من نمی رفتم که شب برگردم من نمی دانم چه ناراحتی داشتند که دنبال بهانه بودند در تهران با من درگیر و از الفاظ رکیک استفاده می کرد قادر به تکرار نیستم – ضرب و شتم وی و امنیت جانی تأمین نیست دادگاه پس از استماع اظهارات وکلای زوجین و تحقیق از شهود تعرفه شده خواهان پایان رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره 529-22/4/91 چنین استدلال می کند: با توجه به محتویات پرونده و اینکه محکومیت قطعی استنادی (00031-27/1/1390شعبه 1082 دادگاه عمومی جزائی تهران در حدی نیست که سوء رفتار مستوجب طلاق را فراهم نماید و نیز شهادت شهود در حدی که مفید اثبات سوء رفتار زوج باشد نیست فلذا با ردّ تجدیدنظرخواهی مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی رأی تجدیدنظر خواسته را تأیید می نماید. این رأی در تاریخ 7/5/1391 ابلاغ و آقای م.ش. به وکالت از خانم پ.پ. در تاریخ 25/5/1391 نسبت به آن اعتراض و تقاضای فرجام خواهی می کند پرونده جهت رسیدگی پس از تبادل لوایح به دیوان عالی کشور ارسال که به این شعبه ارجاع می گردد. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است پس از قرائت گزارش آقای حیدرعلی حیدری عضو ممیّز و اوراق پرونده مشاوره نموده به شرح زیر مبادرت به صدور رأی نموده و پرونده جهت رفع نقص به شعبه مربوطه ارسال می کند. ((رأی شعبه)) بر دادنامه فرجام خواسته ایراد وارد است: زیرا حسب مندرجات پرونده جهات طرح دعوای خانم پ.پ. با وکالت آقای م.ش. اخذ مجوز طلاق به لحاظ تحقق شرط ضمن العقد مندرج در سند نکاحیه سوء معاشرت و سوء رفتار همسرش – ایراد ضرب وجرح عمدی به نحوی که زوجه را از خانه مشترک بیرون کرده و مشارٌالیها از آن تاریخ تاکنون به منزل پدرش عزیمت و حدود 2 سال است در آنجا سکونت دارد و برای خلاصی از آن به شرح صورت جلسه مورخ 12/9/1390حاضرشده کلیه مهریه مندرج در سند نکاحیه ونفقه و حق الزحمه ایام مشترک و سایر حقوق شرعی و قانونی خود حتی جهیزیه را در قبال صدور و مجوز طلاق خلعی به زوج بذل نماید – محتویات پرونده و اظهارات زوج نیز حکایت از درگیری و اختلاف بین آنان دارد – با توجه به اظهارات دو نفر شهود تعرفه شده در مرحله تجدیدنظر- اقتضاء داشت دادگاه محترم بدواً پرونده استنادی دادگاه نخستین که در مرحله دادگاه تجدیدنظر تأیید گردیده است مطالبه و خلاصه آن را در پرونده منعکس نماید سپس با تشکیل جلسه و دعوت طرفین اولاً در خصوص نحوه اخراج زوجه از منزل زوج و چگونگی مفارقت زوجین از آنان پرسش و آنگاه در صورت لزوم از طریق کلانتری و مددکاری اجتماعی در خصوص رفتار زوج نسبت به همسرش و نیز از کسان و بستگان طرفین و سایر مطلعین محلی در مورد موضوعات یادشده تحقیق نماید و چنانچه انجام تحقیقات بیشتری ضرورت داشته باشد نیز انجام و آنگاه مبادرت به صدور رأی نماید لهذا بنا به جهات فوق به استناد بند الف ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 رأی فرجام خواسته نقض و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه محترم نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی ارجاع می گردد. پس از اعاده پرونده شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی در تاریخ 7/2/1392 با حضور زوجین و وکیل تجدیدنظرخواه تشکیل جلسه می دهد و اظهارات آنان را در صورت مجلس منعکس می نماید و آنگاه پرونده استنادی را مطالبه و خلاصه در پرونده درج می نماید و سپس پایان رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره 346-18/3/1392 با این استدلال که نظر به جامع اوراق پرونده به ویژه اظهارات و اذعان زوجه در جلسه مورخ 7/2/1392 این دادگاه مبنی بر عدم نیت مراجعت به منزل پس از طرح موضوع تعویض قفل منزل و در پاسخ به این سؤال که آیا قصد مراجعت به منزل را داشتید و از طرفی محکومیت زوج به اتهام ضرب وجرح در حدی نیست که موضوع عسر و حرج ادعایی زوجه را تحقق بخشد علی هذا با ردّ تجدیدنظرخواهی مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی رأی معترضٌ عنه را تأیید می نماید این رأی در تاریخ 28/3/92 ابلاغ و خانم پ.پ. با وکالت آقای م.ش. نسبت به آن اعتراض و تقاضای فرجام خواهی می کند پرونده مجدداً جهت رسیدگی پس از جری تشریفات به دیوان عالی کشور ارسال که به این شعبه ارجاع می شود هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است پس از قرائت گزارش آقای حیدرعلی حیدری عضو ممیّز و اوراق پرونده مشاوره نموده و به شرح ذیل مبادرت به صدور رأی نموده و پرونده را مجدداً جهت رفع نقص و تکمیل تحقیقات به شعبه مربوطه ارسال می کند: ((رأی شعبـه)) در خصوص اعتراض فرجام خواه خانم پ.پ. با وکالت آقای م.ش. نسبت به رأی شماره 346-18/3/1392 با توجه به مندرجات پرونده و اعتراضات وکیل فرجام خواه و ملاحظه مفاد دادنامه شماره 885-7/11/1391 این شعبه پرونده همچنان دارای نقص تحقیقاتی است دادگاه محترم تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی به استناد بند الف ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 تکلیف داشته است بدواً تمامی موارد نقص که مشخصاً توسط این شعبه به صورت یکجا و مشروح ذکر و بیان گردیده انجام و سپس اقدام به انشاء رأی می نمود و چون شعبه نهم دادگاه محترم تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی به وظیفه قانونی خویش عمل نکرده است به استناد بند الف ماده 401 و بند ب ماده 405 و بند 3 از ماده 371 قانون آیین دادرسی مدنی – دادنامه فرجام خواسته نقض و پرونده جهت اقدام قانونی و اتخاذ تصمیم شایسته به شعبه محترم نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی ارجاع می دهد. پس از اعاده مجدد پرونده شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی با تعیین وقت رسیدگی و دعوت اصحاب دعوی در تاریخ 19/8/1392 با حضور تجدیدنظرخواه و وکیل وی و وکیل تجدیدنظر خوانده بنام آقای م.ط. تشکیل جلسه می دهد تجدیدنظرخواه اظهار داشت سه سال است که جدا از هم هستیم در پیش پدر و مادرم زندگی می کنیم مدت 8 سال باهم زندگی کردیم و فرزند مشترکی هم نداریم در مورد سوء رفتار زوج غیر از یک فقره محکومیت پیوستی من جهت حفظ آبروی خانواده به هیچ کس درد خود را نگفته ام در پاسخ سؤال دادگاه که درصورتی که تحقیقات محلی انجام گیرد آیا نحوه رفتار شوهرتان مورد تعرفه خواهد گرفت مشارٌالیها پاسخ داد فکر نمی کنم چندان مؤثر باشد زیرا سه سال است که من از منزل رفته ام و در تبریز نیز در سال 82 مستأجر بوده ام که فکر نمی کنم که کسی یادش بیاید دادگاه از وکیل تجدیدنظر خوانده سؤال می کند که در چه صورتی موکل شما حاضر به طلاق همسرش می باشد مشارٌالیه اظهار کرد حسب اظهار موکل درصورتی که اموالی را که از بین برده است برگرداند مانند طلاجات و ماشین تجدیدنظرخواه مجدداً در پاسخ توضیح داد که من طلائی با خودم نیاورده ام پیش شوهرم می باشد و ماشین را نیز خودم خریده بودم دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره 991-21/8/1392 چنین رأی می دهد پیرو نقض دادنامه 18/3/92/346 این دادگاه توسط شعبه دوازدهم دیوان محترم عالی کشور به جهت نقص تحقیقات و ارجاع مجدد پرونده به این محکمه با عنایت به محتویات پرونده به ویژه اظهارات طرفین در جلسه رسیدگی این دادگاه در خصوص تجدیدنظرخواهی پ.پ. با وکالت م.ش. به طرفیت ح.ر. با وکالت م.ط. از حکم بر بطلان دعوای صدور گواهی عدم امکان سازش به جهت سوء معاشرت و محکومیت کیفری زوج به شرح دادنامه 26/11/1390 -1652 شعبه 16دادگاه عمومی حقوقی تبریز نظر به جامع پرونده به ویژه اظهارات زوجه در جلسه اخیر این دادگاه مبنی بر اینکه پیرو ضرب وجرح وی توسط زوج از خانواده خود خواسته که وی را به پیش خود ببرند فلذا به خانه پدری مراجعت کرده است و از طرفی در مورد نتیجه بخش بودن تحقیقات محلی اجمالاً اعلام نموده که به لحاظ اینکه مستأجر بوده اند فکر نمی کند کسی از همسایگان یادش بیاید و مفید واقع شود بنابراین انجام تحقیقات محلی مؤثر و کاشف حقیقت نخواهد بود و از طرفی غیر از یک مورد ضرب وجرح که منجر به شکایت و محکومیت زوج شده است باوجود ادعای ضرب وجرح مکرر دلیلی برای اثبات آن اقامه نشده است و زوجه تصریح کرده که حسب آبروداری شکایتی علیه زوج طرح ننموده است و از طرفی صرف یک بار ضرب وجرح مطروحه در پرونده دلیل سوء معاشرت که استمرار از شرایط عرفی آن است نمی تواند باشد علی هذا با ردّ تجدیدنظرخواهی رأی معترضٌ عنه مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی تأیید می شود این رأی در تاریخ 4/9/1392 ابلاغ و خانم پ.پ. با وکالت آقای م.ش. در تاریخ 23/9/1392 نسبت به آن اعتراض و تقاضای فرجام خواهی می کند – پرونده جهت رسیدگی پس از جری تشریفات به دیوان عالی کشور ارسال که به این شعبه ارجاع می گردد مشروح مفاد دادخواست فرجامی به هنگام ملاحظه گزارش قرائت خواهد شد.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است پس از قرائت گزارش آقای حیدرعلی حیدری عضو ممیّز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

 

رأی شعبه دیوان عالی کشور

بر دادنامه فرجام خواسته ایراد وارد است زیرا 1- ازجمله نقایص رأی منقوض صادره به شماره های 529-22/4/1391 و 346-18/3/1392 شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی تحقیق در مورد وضعیت زوج چگونگی سوء رفتار وی با زوجه و نحوه اخراج و چگونگی و مدت مفارقت آنان از کسان و بستگان زوجین و سایر مطلعین توسط کلانتری محل و مددکار اجتماعی بوده که علی رغم تأکید نسبت به آن و ارسال پرونده طی دو مرحله دادگاه محترم نتیجه تحقیقات موردنظر این شعبه را انجام نداده و وکیل فرجام خواه در لایحه فرجام خواهی به نحو مشروح و مفصل نسبت به این موضوع توضیح و آمادگی موکل خویش را جهت انجام تحقیقات اعلام داشته است دادگاه محترم صرفاً با دعوت فرجام خواه و وکیل وی و همچنین وکیل فرجام خوانده اکتفاء نموده و دادنامه اخیر را صادر نموده است. 2- همان طوری که در دادنامه قبلی این شعبه آمده سوء رفتار و سوء معاشرت زوج منتهی به ایراد ضرب وجرح زوجه شده و زوج طی دادنامه های قطعی محکوم به آن گردیده است برابر ماده 1119 قانون مدنی دفعات یا تعداد ایذاء و اذیت معین نشده است و این ادعا که صرفاً محکومیت یک فقره ایراد ضرب و عمدی طبق پرونده کلاسه 890833 شعبه 1082 دادگاه عمومی جزائی تهران مغایر با شأن زوجه و حیثیت خانوادگی تلقی نمی شود و صرف یک بار ایراد ضرب وجرح عمدی نمی تواند دلیلی بر سوء رفتار یا سوء معاشرت زوج بر ادامه زندگی باشد توجیه قانونی ندارد – به عبارت دیگر ماده 1119 قانون مدنی مقید و محدود به دفعات در باب ایراد ضرب وجرح یا ایذاء و اذیت نشده بلکه صرف اثبات سوء رفتار برای تحقق شرط کفایت داشته و طرفین مأخوذ و مقید به شرایط ضمن العقد می باشند 3- حسب مندرجات پرونده زوجه اظهار داشته که معلم بوده و زوجین در طول ده سال زندگی مشترک که پنج سال آن به صورت عقد گذشته تابه حال فاقد فرزند مشترک می باشند و اکنون قریب سه سال است که دور و جدا از هم زندگی می کنند با توجه شرایط حاکم بر اوضاع واحوال امکان تداوم وصلت و ادامه زندگی مشترک وجود ندارد – زوجه حاضرشده که تمامی مهریه مندرج در سند نکاحیه و نفقه و حق الزحمه ایام زندگی مشترک و سایر حقوق شرعی و قانونی خود حتی جهیزیه را در قبال صدور مجوز طلاق خلعی به زوج بذل نماید 4- محتویات پرونده و اظهارات زوج به شرح صورت جلسه دادگاه حکایت از درگیری بین آنان دارد – مؤدای شهادت 2 نفر از شهود تعرفه شده در مرحله تجدیدنظر مؤید این موضوع است بالاخره دادگاه های بدوی و تجدیدنظر مشخص نکردند زوجه بعد از چند بار ایراد ضرب وجرح حق استفاده از شرایط ضمن العقد را خواهد داشت با توجه به اینکه در بند ب و بند 2 شرایط ضمن العقد نکاح و عقد خارج لازم احراز سوء معاشرت مقید به شرط دیگری نشده است و تکرار عرفی آن یقیناً به تناسب شخصیت طرفین آن بستگی دارد فلذا استدلال شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی قابل پذیرش نیست فلذا رأی شماره 991- مورخ 21/8/92 صادره از شعبه نهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی به استناد بند ج ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی رأی فرجام خواسته نقض و پرونده برای رسیدگی به شعبه هم عرض ارجاع می گردد.
رئیس شعبه 12 دیوان عالی کشورـ مستشار
طیبی ـ حیدری