عنوان: درخواست فسخ نکاح به دلیل ازدواج سابق زوجه

پیام: صرف قید عدم سابقه ازدواج زوجه در قباله نکاح و کشف خلاف آن، موجب خیار فسخ نکاح بر مبنای تدلیس نخواهد بود؛ زیرا این صفت(عدم ازدواج سابق) برای زوجه، باید در عقد تصریح و عقد بر مبنای آن واقع شود.

شماره دادنامه قطعی :
9309970908200337
تاریخ دادنامه قطعی :
1393/09/25
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

بدلالت محتویات پرونده محاکماتی واصله، آقای غ.ع. بموجب دادخواستی که بطرفیت خانم م.د. تقدیم دادگاه عمومی شیراز نموده است، تقاضای صدور حکم بر فسخ نکاح دائم بلحاظ تدلیس و فریب در ازدواج نموده و در شرح دادخواست توضیح می دهد که خوانده طبق سند رسمی ازدواج همسر دائم وی(خواهان) بوده که خوانده قبل از عقد با معرفی خود بعنوان دختر فاقد سابقه ازدواج به عقد وی(خواهان) در آمده و در صفحه 7 سند ازدواج مجدداً تأکید و امضاء نموده که هیچگونه سابقه ازدواج قبلی نداشته است و به هرحال عقد متبایناً بر این شرط منعقد شده است و در پی اقدام و پیگیریهای مکرر جهت وام ازدواج از طریق سامانه و بانک مشخص گردید که خوانده قبلاً سابقه ازدواج داشته و نوبت وام گرفته، فلذا با فریبکاری و حیله سابقه ازدواج قبلی خود را از وی(خواهان) مکتوم نموده بوده که با توجه بشرح فوق، تقاضای فسخ نکاح باستناد ماده 1128 قانون مدنی شده و عنداللزوم سابقه ازدواج خوانده از دفترخانه رسمی ازدواج شماره … جهرم استعلام شود و خوانده نیز معترف می باشد و فتوکپی های: 1- سند رسمی ازدواج شماره 3280-9/7/91 تنظیمی در دفتر رسمی ازدواج شماره … شیراز مبنی بر وقوع عقد نکاح دائم فیمابین م.د. و غ.ع. 2- شناسنامه و کارت شناسائی ملی غ.ع. 3- شناسنامه و کارت شناسائی ملی م.د. را پیوست دادخواست تقدیمی می نماید.
دادخواست مذکور در تاریخ 26/4/92 جهت رسیدگی به شعبه 12 دادگاه عمومی ویژه خانواده شیراز ارجاع شده و طرفین حسب دستور دادگاه، دعوت به دادرسی می گردند.
خواهان طی لایحه ای که مورخ 29/5/92 می باشد و تقدیم دادگاه نموده و در پرونده امر مضبوط است با استناد به ماده 68 قانون آئین دادرسی مدنی اعلام می دارد که با توجه به جلسه اول دادرسی، ضمن اصرار بر خواسته خود، تقاضای صدور حکم بر تنفیذ فسخ، واقع شده و همچنین صدور حکم به بی حقی خوانده نسبت به مهریه و محکومیت خوانده به استرداد خسارات خویش را بلحاظ فریب و تدلیس خوانده در ازدواج نموده و با استناد به تعدادی استفتاء و فتاوای معموله از مراجع تقلید و اظهارنامه ارسالی برای خوانده و نیز مکتوب منتسب به خوانده(م.د.) مبنی بر خروج از منزل خواهان در تاریخ 16/5/92 بلحاظ اینکه قصد طلاق از خواهان را دارد و تعدادی اوراق دیگر که ضمیمه لایحه مزبور است، مطالبی را در توجیه خواسته خویش می نماید.
در تاریخ 29/5/92 جلسه دادرسی شعبه 12 دادگاه خانواده شیراز با حضور خواهان (زوج) تشکیل شده و خواهان اظهار می دارد که تقاضای فسخ نکاح را دارد و وقتی زن گرفته، گفتند دوشیزه است و بر مبنای اینکه دختر باکره است او را گرفته و به بانک برای وام ازدواج مراجعه نمودند که گفتند ایشان چند قسط از وام ازدواج بدهکار است و بگوئید که بیاید قسط هایش را پرداخت نماید و از آنجا متوجه شده که خوانده دختر نبوده بلکه مطلقه بوده است و به گفته بانک بر اساس مدارک موجود در بانک، ایشان سه سال پیش ازدواج کرده است و بقیه صحبت های خود را نیز بشرح لایحه فوق اعلام داشته و در قبال سئوال دادگاه مبنی بر اینکه چه مدت زندگی مشترک داشته اند؟ پاسخ می دهد که مدت 7 ماه با خوانده زندگی مشترک داشته و دقیقاً به تاریخ 20/4/92 متوجه شده که خوانده سابقه ازدواج دارد و در مدت 7 ماه متوجه نشده بود چون در نوبت وام بوده و با مراجعه به بانک و زدن و وارد کردن اسم در سامانه بانکی متوجه شده که همسرش(خوانده) سابقاً شوهر داشته است.
دادگاه مذکور در جلسه فوق از سردفتر طلاق … جهرم استعلام می نماید که با بررسی دفتر اعلام دارند که نوع طلاق خانم م.د. چیست؟
دفتر رسمی طلاق شماره … جهرم طی نامه مورخ 30/5/92 در پاسخ استعلام شعبه 12 دادگاه خانواده شیراز اعلام می دارد که نوع طلاق خانم م.د. با مراجعه به دفتر ثبت بائن باکره غیرمدخوله می باشد.
شعبه 12 دادگاه خانواده شیراز به موجب دادنامه غیابی شماره 9209970706000708-6/6/92 خواسته غ.ع. بطرفیت م.د. را فسخ نکاح دائم بلحاظ تدلیس و فریب در ازدواج بشرح دادخواست تقدیمی عنوان نموده و خلاصتاً پس از انعکاس اظهارات خواهان، با توجه باینکه خوانده در جلسه دادرسی حضور نیافته و ایراد و دفاعی بعمل نیاورده است و حسب مفاد دادخواست و ملاحظه سند نکاحیه و اعلام زوجه مبنی بر اینکه فاقد سابقه ازدواج قبلی است و عقد نیز متبایناً بر مبنای این امر واقع گردیده است، لذا خواسته خواهان را ثابت اعلام داشته و باستناد ماده 1128 قانون مدنی، حکم به فسخ نکاح فیمابین خواهان و خوانده صادر می نماید.
رأی فوق الذکر توسط آقای س.ح.(کارآموز وکالت) بوکالت از خانم م.د. مورد واخواهی قرار گرفته و وکیل مذکور بموجب لایحه واخواهی تقدیمی، خلاصتاً اعلام می دارد که واخوانده قبل از ازدواج بوسیله خانمی که از طرف او برای خواستگاری فرستاده شده بود، از ازدواج قبلی واخواه که غیرمدخوله بود آگاه شد. لذا حق فسخ وی ساقط شده است و نظر باینکه خیار فسخ فوری است و حدود 8 ماه بعد، واخوانده اقدام به واخواهی کرده است، اگر حق فسخ نیز به فرض محال داشته باشد، مطابق ماده 1131 قانون مدنی، حق فسخ وی ساقط شده است.
طرفین بمنظور رسیدگی به دعوی واخواهی به موجب دستور دادگاه دعوت می گردند.
واخوانده(زوج) با ابراز فتوکپی های توافق نامه با زوجه جهت طلاق و نامه مورخ 31/5/92 اداره ثبت احوال شیراز به کلانتری 20 شیراز دائر بر وقوع یک فقره ازدواج و طلاق فیمابین م.د. با م.ی. و برگ تحقیق از م.د. در تاریخ 27/2/92 در شعبه 24 دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب شیراز بعنوان متهم و اظهارمشارٌالیها مبنی بر اینکه شاکی قبل از ازدواج با وی (م.) نزدیکی کرده و بکارت او را از بین برده و او را کتک میزده و اظهارات شاکی را قبول ندارد و دادخواست توافقی جهت طلاق توسط غ.ع. و م.د. در تاریخ 19/5/92 و فسخ نامه و طلاقنامه عادی که نوع طلاق در آن خلعی بائن قید شده و تعدادی اوراق دیگر بطور اجمال تقاضای تأیید رأی واخواسته را مبنی بر فسخ نکاح می نماید.
در تاریخ 23/7/92 جلسه دادرسی شعبه 12 دادگاه خانواده شیراز با حضور واخواه(زوجه) و وکیل وی تشکیل شده و در این جلسه واخواه یک نفر گواه به دادگاه معرفی می نماید و وکیل واخواه با تقدیم لایحه دفاعیه در دو برگ مطالبی را در خصوص چگونگی ازدواج واخواه و واخوانده و در دفاع از دعوی مطروحه زوج عنوان نموده و بشهادت واسطه ازدواج طرفین استناد می نماید و دلائل را بشرح لایحه مذکور اعلام می دارد. سپس دادگاه از شاهد تعرفه شده وکیل واخواه بنام خانم م.ق. تحقیق معمول داشته و گواه مزبور اظهار می دارد که آقای غ.ع. به وی(گواه) زنگ زد و گفت یک زن میخواهم و به او گفتم دختری است در روستای جهرم که خواهر شهید است و به صاحب الزمان به او گفتم این دختر که به شما معرفی می کنم قبلاً ازدواج کرده است و طلاق گرفته است و جریان ازدواج سابق م. را به او گفتم. سپس دادگاه از مادر واخواه نیز که در دادگاه حضور دارد خطاب می نماید که با در نظر گرفتن خداوند حقیقت را بیان نمائید. و ج.ر. (مادر واخواه) اظهار می دارد که من به آقای ع. گفتم که دخترم قبلاً آزاد بوده است و مهرش حلال و تنش آزاد و جریان ازدواج قبل را به او اطلاع دادم.
شعبه 12 دادگاه خانواده شیراز طبق دادنامه شماره 9209970706000974-25/7/92 واخواهی محکومٌ علیها را حسب لایحه تقدیمی وکیل واخواه و اظهارات شهود وی در جلسه دادرسی و اینکه واخوانده حضور نیافته و ایراد و دفاعی بعمل نیاورده است، وارد دانسته و ضمن فسخ دادنامه معترض ٌعنه، باستناد ماده 1257 قانون مدنی حکم به بی حقی خواهان بدوی صادر می نماید.
دادنامه مذکور مورد تجدیدنظرخواهی آقای غ.ع. واقع شده و شعبه 22 دادگاه تجدیدنظر استان فارس طرفین را دعوت به دادرسی می نماید.
در تاریخ 30/9/92 جلسه دادرسی دادگاه تجدیدنظر مذکور تشکیل شده و تجدیدنظرخواه (زوج) لایحه تقدیم داشته و در دادگاه حاضر نمی گردد و تجدیدنظرخوانده نیز که اخطاریه وی طبق ماده 79 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی ابلاغ شده است، در دادگاه حاضر نمی شود.
شعبه 22 دادگاه تجدیدنظر استان فارس بر اساس دادنامه شماره 9209977121801125-7/10/92 بلحاظ اینکه ایراد و اعتراض موجه و مؤثری که موجب نقض رأی تجدیدنظرخواسته باشد، بعمل نیامده است. زیرا تجدیدنظرخواه هیچگونه دلیل و مدرکی دال بر وقوع تدلیس یا فریب در ازدواج اقامه ننموده است و اینکه در سند نکاحیه قید شده سابقه ازدواج زوجه و غیره ندارد، حاکی از شرط صفت خاص بنفع زوج نمی باشد. زیرا چنانچه زوج قصد تعیین صفت خاصی در زوجه داشت، می بایست در عقد تصریح می کرد و یا قبل از ازدواج راجع به آن با زوجه صحبت می کرد و سپس عقد نکاح بر مبنای آن منعقد می گردید که چنین اتفاقی نیفتاده است و از طرف دیگر گواه تعرفه شده زوجه گواهی داده است که به آقای غ.ع. گفتم دختری که به شما معرفی می کنم قبلاً ازدواج کرده و طلاق گرفته است. بنا به مراتب فوق، هیچگونه موجب قانونی جهت نقض رأی تجدیدنظرخواسته وجود ندارد. لذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی معموله، مبادرت به تأیید و استواری آن می نماید.
دادنامه مرقوم نیز حسب گزارش مأمور ابلاغ در ذیل برگ ابلاغیه مربوط بدان در تاریخ 21/10/92 به آقای غ.ع. ابلاغ قانونی شده و مشارٌالیه بموجب دادخواستی که در تاریخ 24/10/92 در دفتر دادگاه صادرکننده رأی فوق الذکر به ثبت رسیده است، مبادرت به فرجام خواهی از آن نموده و دفتر دادگاه یاد شده، پس از انجام اقدامات قانونی پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال داشته و رسیدگی به پرونده به این شعبه ارجاع می شود و مندرجات عرض حال فرجام خواهی تقدیمی فرجام خواه و لایحه و مدارک ضمیمه آن، به هنگام شور قرائت خواهند گردید.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای جنتی عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده، چنین رأی می دهد:

 

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی آقای غ.ع. از دادنامه شماره 9209977121801125-7/10/92 صادره از شعبه 22 دادگاه تجدیدنظر استان فارس که متضمن تأیید دادنامه شماره 9209970706000974-25/7/92 اصداری از شعبه 12 دادگاه خانواده شیراز مبنی بر اعلام بی حقی فرجام خواه در دعوی مطروحه مشارٌالیه بطرفیت فرجام خوانده (زوجه) بخواسته فسخ نکاح دائم بلحاظ تدلیس و فریب در ازدواج بجهت غیر مدلل بودن دعوی مزبور بکیفیت منعکس در دادنامه های فوق و پرونده امر می باشد، درخور پذیرش نیست. زیرا از ناحیه فرجام خواه در قبال دادنامه فرجام خواسته، تعرض موجه و خاصی که از توجیه قانونی برخوردار باشد، صورت نپذیرفته و مندرجات عرض حال فرجامی تقدیمی مشارٌالیه و لایحه و اوراقی که بعنوان مستند ابراز گردیده است، علاوه بر عدم تأثیر در مقام و تکرار مطالبی که در مراحل سابق دادرسی نیز عنوان شده و ملحوظ نظر دادگاههای ذیربط قرار گرفته اند، با التفات به جهات موجهه و استدلال و توجیهات منعکس در دادنامه معترض ٌعنه، بگونه ای هم نیستند که خدشه یا خللی به اساس آراء یاد شده و مبانی استنباط قضائی و تشخیص دادگاه های مرقوم که مبتنی بر ارزیابی دلائل موجود و مؤدای گواهی خالی از شائبه گواه تعرفه شده فرجام خوانده در محضر دادگاه بدوی و مجموع محتویات پرونده امر اصدار یافته اند، وارد ساخته و مخالفت آنها را با موازین شرعی و یا مقررات قانونی مدلل نموده و نقض رأی معترض ٌعنه را ایجاب نمایند و مندرجات سند نکاحیه و نحوه اقدامات معموله فرجام خواه در تهیه و تنظیم مکتوبات ابرازی مشارٌالیه و منتسب به فرجام خوانده نیز صحت استدلال محاکم فوق الذکر را قوت می بخشند. علیهذا مستنداً به مادتین 370 و 396 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی، ضمن رد فرجام خواهی معموله فرجام خواه، دادنامه فرجام خواسته موصوف ابرام می گردد.
رئیس شعبه شعبه 22 دیوان عالی کشور – عضو معاون
جنتی – حضرتی