عنوان: دعوای بطلان نکاح به دلیل جنون زوج

پیام: بر مبنای اصل صحت که در کلیه قراردادها، از جمله عقد نکاح جاری است، درصورت تردید در وجود یا عدم وجود جنون احد زوجین در لحظه انعقاد عقد و عدم ارائه دلیلی دال برحجر آن ها قبل از وقوع عقد، نکاح صحیح تلقی خواهد شد.

شماره دادنامه قطعی :
9209970909900198
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/05/27
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

برابر محتویات پرونده خواهان خانم ع.ع. فرزند ق. خانه دار ساکن تهران، به قیمومت از ناحیه آقای م.ن. با وکالت آقای الف.ت. به طرفیت خوانده دعوی خانم خ.ن. فرزند م. خانه دار اهل و ساکن روستای… به خواسته ابطال نکاح واقع شده بین آقای م.ن. و خانم خ.ن. به لحاظ حکم در خصوص محجوریت زوج و کاشف به عمل آمدن اینکه وی در زمان وقوع عقد نیز محجور بوده و اهلیت برای ایجاد عقد نکاح را نداشته است، لذا تقاضای رسیدگی نموده است و موضوع دادخواست پس از ثبت و ارجاع در شعبه محترم اول دادگاه کوچصفهان مورد بررسی قرار گرفته است وکیل منتخب زوجه با تقدیم لایحه و بیان این که مورخ 4/5/83 به هنگام عقد دائم زوج محجور نبوده و چطور شده حالا محجور اعلام گردیده و تقاضای معرفی زوج را به پزشکی قانونی نموده است، در تاریخ 24/11/89 جلسه دادگاه وکیل خواهان خواسته وی را به شرح دادخواست تقدیمی توضیح داده است و نکاح منعقده فی مابین زوجین در این پرونده را در حال جنون زوج دانسته و به لحاظ فقدان انشاء آن را بی ارزش دانسته و تقاضای ابطال نکاح را نموده است، و وکیل خوانده نیز اظهار داشته که زوجین در سال 83 با هم ازدواج نمـوده و بعـد از اختلافات فی مابین زوجـه را به منزل پدرش فرستاده و او را مورد ضرب و شتم قرار داده و زوجه مهریه خود را به اجرا گذاشته و زوج محکوم به پرداخت مهریه سیصد سکه شده و متعاقباً اعلام شده که زوج محجور است و دارخواست ابطال نکاح را دارد، شعبه محترم اول دادگاه عمومی بخش کوچصفهان با بررسی و تحقیقات انجام شده به موجب دادنامه شماره 2803 ـ 24/11/89 با توجه به این که عقد نکاح دائم منعقده فی مابین آقای م.ن. فرزند ق. با خانم خ.ن. فرزند م. در تاریخ سال 1383 بوده و حسب حکم حجر اعلامی از ناحیه شعبه محترم 45 دادگاه عمومی تهران حجر زوج متصل به زمان صغر نمی باشد و تاریخ شروع بیماری و حجر از سال 83 می باشد و تأخر و تقدم از عقد محرز نیست لذا خواسته خواهان را محرز ندانسته و مستنداً به مواد قانونی مندرج در دادنامه حکم به بطلان دعوای خواهان صادر نموده است، رأی دادگاه پس از ابلاغ از سوی خانم ع.ع. با قیمومت آقای م.ن. و با وکالت آقای الف.ت. مورد اعتراض قرار گرفته و با تقدیم دادخواست و لایحه پیوست و بیان این که حکم حجر زوج سال 83 اعلام گردیده و متعارف همان بدو سال می باشد و عقد نکاح وی با زوجه در تاریخ 4/5/83 بوده و متأخر از حکم حجر بنابراین عقد در زمان حجر واقع شده و باطل بوده لذا تقاضای تجدیدنظر نموده است، و وکیل زوجه نیز با تقدیم لایحه در رد تجدیدنظرخواهی گفته در حکم حجر، محجور بودن زوج متصل به زمان صغر اعلام نگردیده بنابراین اعم است از این که حجر قبل از عقد نکاح یا بعد از آن باشد و تقاضای تأیید دادنامه تجدیدنظر خواسته کرده است، پرونده در شعبه محترم اول دادگاه تجدیدنظر استان گیلان مورد بررسی واقع شده و آن دادگاه به موجب دادنامه شماره 668 ـ 8/3/90 با توجه به مدلول دادنامه شماره 663 ـ 4/8/89 صادره از شعبه 45 دادگاه عمومی تهران که حکم به حجر زوج از سال 83 اعلام نموده که به این اعتبار عقد نکاح به لحاظ عدم اهلیت باطل می باشد بنابراین دادنامه تجدیدنظرخواسته را نقص نموده و حکم به ابطال نکاح فی مابین آقای م.ن. و خانم خ.ن. صادر نموده است. متعاقباً خانم خ.ن. با وکالت خانم ع.ص. در اعتراض به دادنامه فرجام خواسته با تقدیم دادخواست و لایحه پیوست و بیان تناقض در صدر و ذیل دادنامه فرجام خواسته از حیث تأیید و سپس نقص دادنامه تجدیدنظرخواسته و نیز بیان این جهت که جنون و سفه زوج قبل از تاریخ عقد ثابت نیست چرا که چگونه پس از گذشت مراسم خواستگاری و غیره در طول چندین سال متوجه جنون یا سفه زوج نشده اند و اگر خوانده زوجه واقعاً می دانسته زوج جنون یا سفه دارد او به عقد زوج در نمی امد اما پس از بحث و اختلاف و به اجرا گذاشته شدن مهریه، موضوع محجور بودن زوج مطرح می گردد و دلیل کافی بر این امر وجود ندارد لذا فرجام خواهی نموده و وکیل قیم زوج نیز در رد فرجام خواهی لایحه ای تقدیم دادگاه نموده و پرونده برای فرجام خواهی به دیوان عالی کشور ارسال و مآلاً برای رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است .

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص فرجام خواهی خانم خ.ن. فرزند م. به طرفیت همسرش آقای م.ن. با قیمومت خانم ع.ع. از ناحیه وی، در اعتراض به دادنامه شماره 668 ـ 8/3/90 صادره از شعبه محترم اول دادگاه تجدیدنظر استان گیلان که به موجب آن رأی شماره 2803 ـ 24/11/89 شعبه محترم اول دادگاه عمومی بخش کوچصفهان مبنی بر حکم به بطلان دعوای خواهان ( فرجام خوانده ) در رابطه با ابطال عقد نکاح فی مابین فرجام خواه و آقای م.ن. نقض و حکم به ابطال عقد نکاح مزبور صادر شده است، با امعان نظر و مداقه در جامع از اوراق و محتویات پرونده و مضاف بر متهافت بودن صدر و ذیل دادنامه فرجام خواسته در تأیید نقص رأی دادگاه بدوی، نظر به این که اصل در عقود منعقده و از جمله عقد نکاح بر صحت است مگر دلیل و مدرک برخلاف آن اقامه گردد و به لحاظ این که هیچ دلیل و مدرکی بر وقوع عقد فی مابین آقای م.ن. با فرجام خوانده مبنی بر جنون زوج در هنگام اجرای صیغه عقد اقامه نشده و حجر وی نیز برای رأی دادگاه متصل به صغر سن نبوده و تقدم یا تأخر جنون وی قبل یا بعد از عقد که موجب حجر گردیده معلوم نیست بنابراین اصل صحت عقد منعقده بوده و دادنامه فرجام خواسته حسب موازین صادر نگردیده و با نقض آن پرونده در اجرای بند ج ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی به شعبه هم عرض شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان گیلان ارجاع و ارسال می شود.
رئیس شعبه 26 دیوان عالی کشور ـ مستشار
انصاری ـ افشاری