عنوان: دعوای فسخ نکاح به‌دلیل عدم بکارت زوجه

پیام: در دعوای فسخ نکاح به دلیل باکره نبودن زوجه قبل از عقد ، اثبات باکره نبودن زوجه بر عهده مدعی یعنی زوج است.

شماره دادنامه قطعی :
9209970909900266
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/07/14
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

برابر محتویات پرونده و پیرو گزارش قبلی شعبه 26 دیوان عالی کشور، خواهان آقای م.ش. فرزند ی.، متولّد 1363، شغل کارگر، ساکن بابلسر با وکالت خانم م.ب. طی دادخواست تقدیمی به ریاست محترم دادگاه به طرفیت خوانده دعوی همسرش خانم ف.ک. فرزند م.، متولّد 1366، خانه دار، ساکن روستای علی آباد خلخال، به خواسته صدور حکم به فسخ نکاح به لحاظ دوشیزه نبودن زوجه خوانده دعوی که عقد مبنیاً بر آن جاری شده تقاضای رسیدگی نموده است و زوجه ضمن تکذیب اظهارات خواهان گفته که موقع ازدواج با وی باکره بوده و با کسی رابطه نداشته و فعل حرام انجام نداده است که شرح موضوع و جریان امر و تحقیقات صورت گرفته در این خصوص در گزارش قبلی منعکس گردیده و از تکرار آن خودداری می شود. اجمالاً این که شعبه محترم اول دادگاه حقوقی شهرستان خلخال که رسیدگی به پرونده طرفین دعوی به آن دادگاه ارجاع شده بود پس از بررسی و تحقیقات انجام شده و اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 000575-30/6/90 با توجه به محتویات پرونده، اظهارات طرفین دعوی و وکلای آنان و با عنایت به دلایل و مدارک خواهان و نظریه پزشکی قانونی و کپی مصدق نامه مرکز مداخله در بحران سازمان بهزیستی و استماع گفتگوی زوجین در گوشی موبایل و اظهارات مادر خواهان لذا در مجموع با وارد دانستن دعوای خواهان و مستنداً به ذیل مسئله 13 از تحریرالوسیله حضرت امام خمینی قدّس سرّه فی العیوب الموجبه لخیار الفسخ و التدیس از کتاب النّکاح و مستنداً به مواد قانونی مندرج در دادنامه حکم به فسخ نکاح منعقده فی مابین خواهان آقای م.ش. فرزند ی. و خوانده دعوی خانم ف.ک. فرزند م. صادر نموده است. پرونده پس از اعتراض و تجدیدنظرخواهی از سوی زوجه یاد شده با وکالت خانم م.ش. در شعبه محترم هشتم دادگاه تجدیدنظر استان اردبیل مورد رسیدگی واقع شده و آن دادگاه با استدلال به این که از ناحیه تجدیدنظرخواه اعتراض موجه و مدللی که موجبات نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را فراهم آورد ارائه نشده لذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی آن را تأیید نموده است. متعاقباً وکیل منتخب زوجه با اعتراض به دادنامه فرجام خواسته و تقدیم دادخواست و لایحه پیوست فرجام خواهی نموده که پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و برای بررسی به شعبه 26 ارجاع شده است و این شعبه به موجب دادنامه شماره 000487-18/10/91 با استدلال به اموری از جمله این که باکره نبودن زوجه قبل از عقد با خواهان اصلی پرونده، فاقد هر نوع دلیل و مدرک اثباتی قابل استناد بوده و نظریه پزشکی قانونی نیز بر این موضوع دلالت نداشته بلکه دلالت دارد که ازاله بکارت از وی در زمانی صورت گرفته به حسب زمان که در فراش زوج بوده و اظهارات مادر خواهان مضاف بر مخدوش بودن از موارد جرح در شهادت است و به علاوه زوج در اظهارات خود اذعان نموده که دو هفته پس از عقد با زوجه بوده و خلوت داشته اند که خود مؤید ازاله بکارت زوجه است در زمانی که در فراش زوج بوده و دیگر این که نهایت زوج مدعی ازاله بکارت زوجه قبل از عقد با وی می باشد و ادله و بیّنه قابل استناد ارائه ننموده و از طرفی زوجه منکر آن شد که می بایست برابر قاعده البیّنه علی المدّعی و الیمین علی من انکر زوجه تحلیف گردد و مضاف بر امور یاد شده اعمال فوریت فسخ نکاح نیز نشده، لذا با نقض دادنامه فرجام خواسته پرونده به شعبه هم عرض شعبه هشتم دادگاه تجدیدنظر استان اردبیل ارجاع و ارسال شده است. متعاقباً پرونده در شعبه محترم ششم دادگاه تجدیدنظر استان اردبیل مورد رسیدگی قرار گرفته و آن دادگاه با بررسی اوراق و محتویات پرونده و اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 00001275-14/12/91 با استدلال به این که خواهان پرونده (زوج) با توجه به مذاکرات طرفین در جلسه دادرسی مورخ 18/9/89 صراحتاً اظهار داشته که تقاضای سوگند از خوانده یعنی زوجه ندارد، اوّلاً- باکره نبودن زوجه قبل از عقد با زوج خواهان متکی به ادلّه اثباتی متقن نیست و صرف رابطه داشته زوجه با فرد دیگر قبل از عقد دلالت قطعی بر باکره نبودن وی ندارد و ثانیاً- تنها دلیلی که دادگاه محترم بدوی را قانع نموده گواهی مادر تجدیدنظرخوانده و گواهی پزشکی قانونی و گفتگوی تلفنی زوجین می باشد که جهات مورد استدلال دادگاه با توجه به بند مذکور در بند اوّلاً و حاکمیت قاعده فراش و اقرار زوج به این که دو هفته با زوجه بوده بایستی معتقد بود که ازاله بکارت از سوی زوج که زوجه در فراش وی بوده صورت گرفته و ثالثاً- با توجه به تاریخ وقوع عقد نکاح و مذاکرات طرفین در جلسه اول دادرسی و تاریخ تقدیم دادخواست فوریت فسخ نکاح اعمال نگردیده لذا با وارد دانستن اعتراض و تجدیدنظرخواهی نسبت به دادنامه تجدیدنظرخواسته آن را نقض نموده و حکم به رد دعوای فسخ نکاح صادر کرده است. متعاقباً زوج آقای م.ش. با وکالت خانم م.ب. در اعتراض به دادنامه فرجام خواسته با تقدیم دادخواست و لایحه پیوست و بعضاً تکرار مطالب گذشته فرجام خواهی نموده است و گفته که چرا قرار اتیان سوگند از سوی دادگاه صادر نشده و زوجه سوگند یاد ننموده و تقاضای تحلیف نموده است و زوجه وکیل وی نیز در رد فرجام خواهی لایحه ای تقدیم دادگاه نموده و پرونده برای فرجام خواهی به دیوان عالی کشور ارسال و مآلاً برای رسیدگی به این شعبه که سابقه در امر رسیدگی داشته ارجاع شده است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص فرجام خواهی آقای م.ش. فرزند ی. با وکالت خانم م.ب. به طرفیت همسرش خانم ف.ک. فرزند م. در اعتراض به دادنامه شماره 00001275-14/12/91 صادره از شعبه محترم ششم دادگاه تجدیدنظر استان اردبیل که به موجب آن رأی شماره 0000575-30/6/90 شعبه محترم اول دادگاه حقوقی شهرستان خلخال مبنی بر حکم به فسخ نکاح منعقده فی مابین فرجام خواه و فرجام خوانده نقض گردیده و حکم به رد دعوای فسخ نکاح صادر شده است، با امعان نظر مجدد در جامع از اوراق و محتویات پرونده و با توجه به آنچه در گزارش قبلی این شعبه از دیوان عالی کشور مطرح شد از جمله فقدان هرگونه دلیل و مدرک شرعی و قانونی اثباتی قابل استناد بر باکره نبودن فرجام خوانده قبل از عقد با فرجام خواه و عدم دلالت گواهی پزشکی بر باکره نبودن زوجه قبل از عقد با زوج و حجیت نداشتن اظهارات مادر زوج و مورد جرح بودن آن و اذعان زوج به خلوت با زوجه در طول دو هفته که خود مؤید ازاله بکارت زوجه است در زمانی که در فراش زوج بوده و انتساب به غیر، فاقد وجاهت شرعی و قانونی است لذا با رد فرجام خواهی و انطباق دادنامه فرجام خواسته با موازین، دادنامه مزبور نتیجتاً ابرام می گردد البته با توجه به این که زوج تقاضای تحلیف زوجه را بر باکره بودن قبل از عقد با وی نمود لذا در جهت ملاحظه احتیاط دادگاه محترم این تحلیف را نیز انجام دهد.
رئیس شعبه 26 دیوان عالی کشور – مستشار
انصاری – افشاری