عنوان: مشروع بودن سه‌طلاقه کردن با یک‌لفظ در فقه حنفی

پیام: چنانچه شوهر خطاب به همسر خود در یک مرتبه با سه بار تکرار لفظ طلاق طلاق طلاق، همسر خود را طلاق دهد طلاق ثلاث محقق می شود.

عنوان: ادله اثبات طلاق در فقه حنفی

پیام: در فقه حنفی طلاق واقع شده در خارج از دادگاه با شهادت یک مرد و دو زن اثبات می شود.

شماره دادنامه قطعی :
9209970907201300
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/12/07
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 11/7/1390 آقای ن.الف. وکیل پایه یک مرکز امور مشاوران حقوقی قوه قضائیه به وکالت از سوی خانم ن.ر. فرزند ش. به استناد استشهادیه محلی و استماع اظهارات گواهان دادخواستی به خواسته اثبات واقعه طلاق (سه طلاقه) از نوع بائن با احتساب خسارات قانونی به طرفیت آقای ح.ث. تقدیم و توضیح می دهد موکله در سال 1387 به علقه زوجیت دائم خوانده درآمده و این ازدواج به طور سنتی و شرعی در محضر روحانی بنام غ.پ. جاری شده و زوجین فاقد فرزند هستند و با توجه به بروز اختلافات شدید جدا از هم زندگی می کنند زوج در حضور گواهان متعددی همسر خود را سه طلاقه و حتی به کرات نیز مسئله را تکرار کرده است زوجین اهل تسنن شاخه حنفی می باشند لذا با تقدیم دادخواست تقاضای رسیدگی می شود پرونده برای رسیدگی به شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی کمالان ارجاع می گردد دادگاه در تاریخ 3/8/1390 در وقت مقرر با حضور طرفین تشکیل جلسه داده وکیل خواهان اظهار می دارد تقاضای استماع شهادت شهود را دارم خواهان توضیح می دهد خوانده در حضور پدر ـ مادر و خواهران برادرم مرا سه طلاقه کرده است خوانده اظهار می دارد من قبول ندارم من او را طلاق ندادم و شهود او را نیز قبول ندارم دادگاه قرار استماع شهادت شهود را صادر می کند آقای م.الف. وکیل پایه یک دادگستری با تقدیم وکالت نامه خود را وکیل خوانده معرفی می کند در پرونده تصویرهای آرایی مربوط به درخواست تمکین زوج علیه زوجه و مطالبه نفقه و ایراد ضرب عمدی بین طرفین پرونده تقدیم شده است دادگاه در تاریخ 29/2/1390 با حضور وکیل خواهان و شخص خواهان و وکیل خوانده تشکیل جلسه می دهد وکیل خواهان شهود خود را معرفی کند اولین شاهد آقای ش.ر. فرزند ب. اظهار می دارد خواهان دخترم می باشد خوانده در جلوی منزل ما حدود چهار سال و نیم قبل ( دخترم) را طلاق داده پانزده روز بعد در دفترم در حضور من (او را) سه طلاقه نموده است یعنی گفته (طلاقه ـ طلاقه ـ طلاقه) دخترت را نمی خواهم بگیر (او را) ببر – خانم ب.ن. دومین گواه که مادر خواهان می باشد اظهار می دارد آقای ح.ث. یک بار جلوی منزل ما دخترم را طلاق داد و بار دیگر داخل منزل خودش (او را) سه طلاقه نموده است و حدود چهار سال قبل طلاق اتفاق افتاد و گفته دخترت طلاقه ـ طلاقه ـ طلاقه او را بگیر و بروید در این لحظه خوانده وارد دادگاه شده است خانم ز.ر. فرزند ش. 17 ساله اظهار می دارد آقای ح. در حضور من حدوداً چند روز بعد از ازدواج خطاب به خواهرم گفته تو طلاقی ـ طلاقی ـ طلاقی بعد بانو م.ن. فرزند (خ.) اظهار می دارد ابتدا ح. خواهرشوهرم را با تسمه زده سپس او را طلاق داده است در حضور من یک بار طلاق داده است ک.ر. فرزند ش. اظهار می دارد ح. یک بار جلو منزل ما گفته خواهرت طلاقه آمدم وسایل خودم را بگیرم و در حضور من گفت خواهرت طلاق است یعنی در حضور من دو بار طلاق داده است خوانده اظهار می دارد من هیچ مطلبی ندارم و امضاء نمی کنم دادگاه پایان دادرسی را اعلام و طی رأی شماره 1802-29/8/1390 با شرح دعوا و درج اظهارات طرفین و گواهی گواهان و شهادت شهود به شرح صورت جلسه مورخ 3/8/1390 و مدافعات بلا وجه خوانده دعوای خواهان را ثابت دانسته و به استناد مواد 7 و 1257 و 1145 قانون مدنی حکم به اثبات ایقاع طلاق ( سه طلاقه) از نوع بائن صادر و اعلام می دارد و خوانده را به پرداخت مبلغ 000/146 ریال وجه نقد بابت هزینه دادرسی و پرداخت حق الوکاله وکیل طبق تعرفه در حق خواهان محکوم می نماید پس از ابلاغ دادنامه زوج با وکالت آقای م.الف. نسبت به آن تجدیدنظرخواهی می کند پرونده برای رسیدگی به شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان ارجاع می گردد دادگاه در وقت فوق العاده مورخ 27/10/1390 بدون حضور طرفین تشکیل جلسه داده و با اعلام ختم دادرسی طی رأی شماره 936-28/10/1390 با شرح دعوای تجدیدنظر خوانده و انعکاس اظهارات طرفین و وکلای آنان استدلال می کند (. . . وکیل تجدیدنظرخواه با اعلام موارد جرح قبل از استماع شهادت و در این مرحله از رسیدگی با تکرار موارد جرح به عداوت و دشمنی بین شهود و زوج استناد و خواستار نقض دادنامه معترضٌ عنه گردیده است بنابراین خواسته زوجه اثبات اصل طلاق است به استناد بند الف ماده 230 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 اصل طلاق با شهادت دو مرد قابل اثبات است و زوجه صرفاً یک مرد ش.ر. را به عنوان گواه معرفی نموده است که ادله وی از حیث شهادت به جهت تعداد مرد بودن کافی برای اثبات ادعایش نیست از طرفی دیگر معرفی ب. و م.ن. و ز.ر. از حیث جنسیت ( زن بودن) نمی توانند در ادعای اصل طلاق شهادت بدهند و شهادت آنان مؤثر نیست ضمن اینکه دفاع وکیل تجدیدنظرخواه به عداوت شاهد ش.ر. با توجه به استناد وکیل مذکور به مفاد دادنامه شماره 26-18/1/1388 شعبه اول کمالان که به موجب دادنامه شماره 880506-28/5/1388 شعبه ششم و دادگاه تجدیدنظر استان گلستان قطعی گردیده با واقع امر منطبق است زیرا ماده 233 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 موارد صلاحیت گواه جرح وی را به قانون آیین دادرسی در امور کیفری ارجاع و ماده 155 قانون اخیرالذکر در بند 7 آورده است (( عدم وجود دشمنی دنیوی بین شاهد و طرفین دعوا)) که از مفاد دادنامه فوق الذکر که فتوکپی آن پیوست پرونده است استنباط می گردد و آقای ش.ر. با ح.ث. پرونده ایراد ضرب عمدی و تخریب داشته اند و این امر صرف نظر از رابطه قرابت بین زوجه و ش.ر. حکایت از رابطه آشکار کینه و دشمنی بین شاهد و زوج استنباط می گردد و چون بین شاهد و شخصی که علیه او شهادت داده می شود نباید هیچ گونه خصومت و کینه علنی وجود داشته باشد شهادت آقای ش.ر. را علیه ح.ث. که منکر طلاق است مخدوش می سازد بناء علی هذا دادگاه دادنامه معترضٌ عنه را مطابق قانون ندانسته و به استناد مواد 348 و 358 قانون آیین دادرسی مدنی نقض و حکم به بطلان دعوای خانم (ن.) ر. به خواسته اثبات واقعه طلاق صادر و اعلام می دارد)) رأی در تاریخ 27/11/1390به خواهان ( تجدیدنظرخواه) ابلاغ و مشارٌالیها با وکالت آقای ن.الف. در تاریخ 15/12/1390 نسبت به آن فرجام خواهی می کند پرونده پس از تبادل لوایح به دیوان عالی کشور ارسال و برای رسیدگی به این شعبه ارجاع می گردد. این شعبه حسب رأی شماره 122-10/2/1392 به شرح ذیل پرونده را برای رسیدگی مجدد به شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان ارسال می دارد: ((رأی شعبه)) ((بر دادنامه فرجام خواسته ایراد وارد است: 1- حسب مندرجات پرونده زوجین اهل تسنن و پیرو مذهب حنفی هستند به استناد اصل یازدهم قانون اساسی ماده واحده قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه درمحاکم مصوب 10 مرداد 1312 نسبت به احوال شخصیه و حقوق ارثیه زوجیت ایرانیان غیر شیعه که مذاهب آنان به رسمیت شناخته شده محاکم باید قواعد و عادات مسلمه متداوله در مذهب آنان را جز در مواردی که مقررات قانون راجع به انتظامات عمومی باشد به طریق ذیل رعایت نمایند 1- در مسائل مربوط به نکاح و طلاق عادات و قواعد مسلمه متداوله در مذهبی که شوهر پیرو آن است 2- برابر مندرجات پرونده دعوای زوجه با وکالت آقای ن.الف. این است که شوهرش آقای ح.ث. در حضور پدر و مادر و غیره او را سه طلاق نموده است و اثبات وقوع سه طلاقه را خواسته است در جریان دادرسی زوج منکر این امر بوده ولی عده ای در این خصوص با داشتن رابطه خویشاوندی و ظاهراً عداوت و دشمنی دنیوی به نفع زوجه اداء گواهی نموده اند که پس از رسیدگی در دادگاه عمومی حقوقی کمالان رأی به نفع خواهان صادر و در مرحله تجدیدنظر شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان پس از رسیدگی طی رأی شماره 00936-27/10/1390 با توجه به جرح وکیل تجدیدنظرخواه نسبت به شهادت شهود و احراز عداوت و دشمنی یکی از شهود با زوج و تعداد شهود و جنسیت آنان دعوای مطروحه را مطابق با قانون ندانسته و با نقض رأی دادگاه بدوی حکم به بطلان دعوای خواهان (تجدیدنظر خوانده) صادر و اعلام می نماید همان طوری که در صدور رأی به ماده واحده قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه در محاکمه استناد شده است در مورد ادعای طلاق زوجه حنفی مذهب که شوهرش نیز پیرو آن است می باشد لذا باید عادات و قواعد مسلمه متداوله در مذهبی که شوهر پیرو آن است در رسیدگی محاکم رعایت شود استدلال و رسیدگی محکمه بدوی و دادگاه تجدیدنظر استان گلستان در مورد بررسی دلایل و ارزیابی آن می باشد و به دلایلی دادگاه نخستین دعوای خواهان بدوی را پذیرفته و حکم به نفع مشارٌالیها صادر نموده است ولی دادگاه تجدیدنظر استان با تجزیه وتحلیل موضوع و موارد جرح شهود و جنسیت شهود قبل از بررسی امر ازلحاظ رعایت احوال شخصیه وارد رسیدگی ماهوی شده و با پذیرش تجدیدنظرخواهی زوج با نقض رأی دادگاه نخستین حکم به بطلان دعوای خواهان را صادر نموده است ولی با توجه به ماده واحده قانون اجازه رعایت احوال شخصیه ایرانیان غیر شیعه که با صراحت عنوان و انشاء شده است محاکم را با قید کلمه (باید) به رعایت احوال شخصیه و قواعد و عادات (مسلمه) متداوله در مذهبی که شوهر پیرو آن است مکلف نموده است درحالی که در پرونده امر زوجه نیز تابع مذهب شوهر و حنفی مذهب می باشد و موضوع دعوا هم اثبات سه طلاقه بودن زوجه می باشد ازاین رو قبل از اتخاذ تصمیم در ماهیت دعوا و تجزیه وتحلیل دلایل طرفین و شهادت شهود بر مبنای اعلام جرح آن ها اقتضاء داشت دادگاه محترم تجدیدنظر استان گلستان با درج خلاصه از دعوای خواهان و مدافعات خوانده و تعداد شهود و جنسیت آنان و جرح وارده برابر رأی دادگاه های بدوی و تجدیدنظر استان که پیوست پرونده می باشد با ارسال تصویر مصدق از دادنامه های بدوی و دادگاه تجدیدنظر استان گلستان در خصوص ادعای خواهان به اثبات طلاق ( سه طلاقه بودن) از مرجع ذیصلاح حوزه علمیه مذهب حنفی نظر تفصیلی مرجع مذکور را استعلام سپس با توجه به مندرجات پرونده و بررسی دلایل له و علیه طرفین در موضوع دعوا به طور مستوفی رسیدگی آنگاه در مقام انشاء رأی اقدام نماید لذا رسیدگی را در وضعیت فعلی نارسا تشخیص و به استناد بند الف ماده 401 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 رأی فرجام خواسته را نقض و پرونده را برای رسیدگی مجدد با تعیین جهات نقص به شعبه پنجم دادگاه محترم تجدیدنظر استان گلستان ارجاع می نماید.)) پس از اعاده پرونده شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان گلستان با شرکت آقایان ک. و ر. ((به عنوان مستشاران شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان مذکور)) در تاریخ 30/4/1392 تشکیل جلسه داده مورد نقص این شعبه را از مسئول محترم مرکز بزرگ اسلامی شمالی کشور استعلام می نمایند مسئول دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت استان های گلستان و گیلان و رئیس مرکز بزرگ اسلامی شمال کشور طی نامه شماره 236/2/92/4 مورخ 6/7/1392 نظریه علمای اهل سنت را ارسال که مفاد آن به این شرح می باشد ((مطابق فقه حنفی اهل سنت حداقل شهادت 2 نفر مرد یا یک مرد و دو زن برای وقوع طلاق ثلاثه کافی است در این پرونده اگر یک مرد (برادر) و دو زن (خواهران) در شهادت ثابت باشند و در صورت حصول یقین به شهادت صادقانه آن ها طلاق واقع شده است و شهادت مادر خانواده برای اعلان وقوع طلاق مردود است)) پس از ملاحظه پاسخ استعلام دادگاه پایان رسیدگی را اعلام و طی رأی شماره 868-30/7/1392 پس از شرح جریان پرونده و خواسته خواهان و نظریه مرکز بزرگ اسلامی اهل سنت شمال کشور استدلال می کند احد از شهود بنام آقای ش.ر. با توجه دادنامه شماره (26/18/1/88) شعبه اول دادگاه عمومی بخش کمالان که با تجدیدنظرخواه ایراد ضرب وجرح داشته اند لذا وجود دشمنی دنیوی بین نامبرده و تجدیدنظرخواه محرز بوده و درنتیجه مجروح می باشد و خانم ب.ن. که مادر تجدیدنظرخواه (زوجه) می باشد نظر به اینکه طبق پاسخ استعلام واصله از علما مذهب حنفی (زوجین پیرو آن هستند) شهادت مادر مردود اعلام گردیده است لذا شهادت نامبردگان را قابل پذیرش نمی داند ثانیاً در خصوص اظهارات آقای ک.ر. و ز.ر. و م.ن. که به عنوان گواه در خصوص ادای شهادت نموده اند نظر به اینکه نامبردگان نیز به لحاظ وجود قرابت سببی و نسبی از سوی تجدیدنظرخواه مورد جرح قرارگرفته اند و دادگاه برای احراز اعتبار شهادت آنان از علماء مذهب حنفی استعلام به عمل آورده که جواباً اعلام گردیده شهادت آنان موردقبول می باشد لذا جرح وارده در خصوص آنان را مردود اعلام می نماید ولیکن با توجه به اینکه اظهارات آنان در خصوص موضوع طلاق یکنواخت نمی باشد بلکه آقای ک.ر. اعلام نموده که تجدیدنظرخواه (زوج) در حضور وی دو بار طلاق گرفته و خانم ز.ر. اظهار نموده که طلاق واقع شده و خانم م.ن. به طلاق واحد شهادت داده است و با توجه به اینکه خواسته خواهان اثبات سه طلاق بود و دادنامه بدوی نیز مشعر بر آن می باشد و نظر به اینکه طبق ماده 349 قانون آیین دادرسی مدنی مرجع تجدیدنظر فقط راجع به آنچه که در مرحله نخستین مورد حکم قرارگرفته مکلف به رسیدگی و اظهارنظر می باشد لذا این دادگاه وقوع سه طلاق را محرز ندانسته و مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی (سال 1379) ضمن نقض دادنامه معترضٌ عنه حکم به بطلان (( دعوی تجدیدنظرخواه)) مبنی بر وقوع طلاق ثلاث را صادر و اعلام می نماید رأی در تاریخ 9/9/1392 به وکیل زوجه ابلاغ و آقای ن.الف. در تاریخ 27/9/1392 نسبت به آن فرجام خواهی می کند که پرونده پس از تبادل لوایح به دیوان عالی کشور ارسال و برای رسیدگی به این شعبه ارجاع می گردد مفاد فرجام خواهی وکیل خانم ن.ر. به هنگام قرائت گزارش و شور مطالعه خواهد گردید.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است پس از قرائت گزارش آقای قدرت اله طیبی عضو ممیّز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

 

رأی شعبه دیوان عالی کشور

اعتراض فرجام خواه با توجه به مندرجات پرونده و رسیدگی های به عمل آمده وارد نیست و رأی دادگاه بنا به جهات و دلایل منعکس در آن و ملاحظه نظریه مرکز امور اهل سنت استان های گلستان و گیلان و رعایت تشریفات دادرسی مخالف قانون نمی باشد فلذا مستنداً به ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 رأی فرجام خواسته ابرام و پرونده اعاده می گردد.
رئیس شعبه 12 دیوان عالی کشور ـ مستشار
طیبی ـ مصطفوی