عنوان: ملاک در عسر و حرج زوجه

پیام: ملاک در عسر و حرج زندگی مشترک، ایجاد آن به صورت مستقیم توسط زوج است و ورود صدمه غیرعمدی به زوجه در اثر تصادف داخل در موضوع نیست.


مستندات: ماده 1129 قانون مدنی

شماره دادنامه قطعی :
9309970908500042
تاریخ دادنامه قطعی :
1393/02/02
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

خانم ر.س. با وکالت آقای ی.د. دادخواستی به طرفیت آقای ر.ن. به خواسته صدور حکم طلاق (گواهی عدم امکان سازش جهت اجرای صیغه طلاق) تقدیم و اضافه نموده موکل با توجه به عقدنامه پیوست دادخواست تقدیمی در تاریخ 7/6/86 با خوانده ازدواج نموده اند متأسفانه خوانده در سال 1387 با ماشین کرایه ای که از آژانس مسافرتی گرفته بودند در حین مراجعت از ملکان به ارومیه در جاده مهاباد واژگون در نتیجه این تصادف به موکل صدمات جسمی شدیدی وارد می آید به طوری که از تاریخ وقوع حادثه تاکنون قادر به حرکت نبوده و تحت درمان و معاینه مداوم پزشکان مربوطه قرارگرفته است از طرفی خوانده نیز به علت ایراد صدمات بدنی غیرعمدی به موکله از چند ماه پیش با محکومیتی که طبق حکم صادره پیوست حاصل نموده اند در زندان مرکزی ارومیه بسر می برد با توجه به مراتب مذکور صرف نظر از اینکه موکل به علت زندانی بودن خوانده بدون خرج و نفقه مانده اند و الزام به پرداخت نفقه نیز به جهت محبوس بودن زوج که ایام محکومیتش را سپری می کند میسور و ممکن نیست به علت اینکه طبق گواهی های صادره پزشکی موکله به دلیل مشکلات جسمی و ارگانیک نیاز شدید به حمایت و مساعدت نزدیکان و خانواده اش دارد و دوام زوجیت نیز با اوصاف مذکور برای ایشان موجب عسر و حرج خواهد بود تقاضا دارد با توجه به مدارک تقدیمی به موضوع رسیدگی و حکم به صدور گواهی عدم امکان سازش در ادامه زوجیت جهت اجرای صیغه طلاق به علت عسر و حرج حاصله برای زوجه صادر فرمایند پرونده به شعبه هشتم دادگاه عمومی حقوقی ارومیه ارجاع شده دادگاه طرفین را جهت رسیدگی دعوت خواهان با حضور در دادگاه اظهار داشته خواسته ام را وکیلم بیان می کند وکیل خواهان اظهار داشته خواسته دعوی به شرح دادخواست تقدیمی است با توجه به گواهی های پزشکی قانونی و نیاز به مراقبت های پزشکی توسط خانواده اش و عسر و حرج موکله در ادامه زندگی با خوانده تقاضای رسیدگی و صدور حکم به شرح خواسته را دارد خوانده نیز اظهار داشته من حاضر به طلاق نیستم مطلب دیگری ندارم دادگاه از خواهان و وکیل مشارالیها سؤال نموده شما در دادخواست اشاره کرده اید خوانده در جریان محکومیت در زندان است علت محبوس بودن وی چیست جواباً اظهار داشته اند در پرونده تصادف یک سال حبس محکوم شده و پرداخت دیه که به همان علت ها در زندان است دادگاه سؤال نموده در مورد نفقه اقدام کرده اید اظهار داشتند اقدام نکرده ایم سپس دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر و داوران نظریه خود را تقدیم داشته اند وکیل زوج در جلسه 24/5/91 اظهار داشته موکل حاضر به طلاق نیست خوانده نیز اظهار داشته همسرم بهبودی حاصل نموده دکتر گفته اگر لگن وی را عمل نمایند قادر به حرکت کامل خواهد بود سپس دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طبق دادنامه شماره 805-25/10/91 اجمالاً چنین رأی داده در خصوص دعوی خانم ر.س. با وکالت آقای ی.د. به خواسته صدور حکم طلاق به علت عسر و حرج دادگاه با امعان نظر در جامع محتویات پرونده و اظهارات طرفین در جلسات دادرسی و لوایح تسلیمی ایشان و وکلایشان دلیل محکمه پسندی که مؤید ادعای خواهان و وکیل وی باشد موجود و مشهود نیست و ادعا صرفاً به خاطر مصدومیت خواهان در تصادفی که خوانده رانندگی آن را به عهده داشته و موجب ورود صدمه بدنی به مشارالیها گردیده است طرح گردیده و به حکایت پرونده خوانده دیه قانونی خواهان را تأدیه و مجازات قانونی مقرر در احکام صادره را متحمل شده است از طرفی زوج با تقاضای طلاق زوجه موافق نیست و اظهار می دارد حاضر است با زوجه زندگی اش را ادامه دهد و اگر زوجه عمل جراحی از ناحیه لگن نماید کاملاً سلامتی خود را به دست خواهد آورد و خانواده اش مانع این عمل هستند دادگاه التفاتاً به مراتب اشعاری و عدم احراز عسر و حرج ادعایی و اینکه در مورد نفقه زوجه دعوایی طرح نکرده که در مرحله اجرا امکان اجرای آن میسور نباشد مستنداً به مادتین 1126 و 193 قانون مدنی با اصلاحات و الحاقات بعدی آن حکم به ردّ دعوی خواهان صادر می نماید رأی صادره قابل تجدیدنظر در استان آذربایجان غربی است خانم ر.س. با وکالت آقای ی.د. از رأی صادره تجدیدنظرخواهی نموده و توضیح داده ادامه زوجیت برای زوجه با وضعیت روحی و جسمی که پس از تصادف بر ایشان به وجود آمده بسیار مشقت بار و غیرقابل تحمل خواهد بود چنانچه گواهی پزشکی برای موکله را ملاحظه فرمایید ایشان در حادثه تصادف وقوعی شدیداً از قسمت های مختلف بدن صدمه دیده اند به طوری که قادر به حرکت نیستند و نزدیک به سه سال است که به وسیله ویلچر جابجا می شوند در این حادثه موکله دچار شکستگی های متعدد در استخوان های اساسی بدن شده و نقص عضوهای صعب العلاج پیدا نمودند در رأی صادره بدوی آمده که تجدیدنظر خوانده دیه موکله را پرداخته این مطلب صحت ندارد نامبرده تا آخرین لحظه از پرداخت دیه اظهار عجز نموده و پس از چند سال قسمتی از دیه محکومٌ به را شرکت بیمه الف. پرداخت نموده و باقیمانده را هم ستاد دیه حکایت از زندانیان پرداخت نموده و تجدیدنظر خوانده به علت فقر مالی و وضعیت نامساعد مالی تاکنون قادر به پرداخت دیه شده و نامبرده به پرداخت مهریه موکله طبق دادنامه پیوست محکوم شده به علت ناتوانی مالی اظهار عجز نموده و تقاضای تقسیط مهریه را نموده وضعیت مالی ایشان در حدی نیست که برای نگهداری همسر معلول و صعب العلاج خویش کافی باشد برای ادامه درمان و معالجات مداوم موکله خانواده ایشان به طور مرتب دوا و درمان تهیه می کند و او را شبانه روز پرستاری می کند و با حق الزحمه قابل توجهی پرستار استخدام کرده اند به هیچ وجه زوجه قادر به پرداخت هزینه های درمان و معالجه همسرشان نیستند موکله اگر از خانواده اش جدا بیفتد نه تنها بهبودی حاصل نمی کند بلکه بیم تشدید صدمات جسمانی وی ممکن است ایشان درخطر مرگ قرار دهد. پرونده به شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی ارجاع شده خانم م.الف. با وکالت از طرف تجدیدنظر خوانده زوج طی لایحه ای اعلام داشته موکل حاضر است که درمان تجدیدنظرخواه را ادامه دهد که موکل اینجانب دیه را پرداخت نموده در نتیجه درخواست ردّ تجدیدنظرخواهی را نموده است در نتیجه دادگاه در وقت فوق العاده با اعلام ختم رسیدگی طبق دادنامه شماره 00574-27/8/91 دادنامه بدوی را صحیح تشخیص داده و با اصلاح ماده 1126 قانون مدنی به ماده 1129 همان قانون رأی بدوی را تأیید کرده خانم ر.س. با وکالت آقای ی.د. از رأی صادره فرجام خواهی نمود که پس از تبادل لوایح پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و در دستور کار این شعبه قرارگرفته.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است پس از بررسی اوراق پرونده و قرائت گزارش عضو ممیّز مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

 

رأی شعبه دیوان عالی کشور

باملاحظه دادنامه فرجام خواسته و مبانی صدور آن و محتویات پرونده اعتراضات و جهات فرجام خواهی فرجام خواه منطبق با شقوق ماده 371 و مفاد ماده 372 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی نمی باشد با این تقدیر ضمن ردّ اعتراضات فرجامی دادنامه فرجام خواسته را که صحیحاً صادر و خالی از ایراد و اشکال است مستنداً به ماده 370 قانون مرقوم ابرام می نماید.
رئیس شعبه ٢٥ دیوان عالی کشور ـ مستشار
سعیدی ـ نقیب الحسینی