عنوان: بلوغ و اثر آن در زوال حضانت

پیام: پس از رسیدن دختر به سن 9 سال قمری حضانت زایل می شود و او خود حق انتخاب دارد که با کدام یک از والدین زندگی کند.

شماره دادنامه قطعی :
9309970908300122
تاریخ دادنامه قطعی :
1393/03/04
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

خانم ز.خ. با وکالت خانم ح.م. دادخواستی به طرفیت آقای ح.ک. به خواسته صدور حکم طلاق در اجری بند 12 شروط ضمن العقد مندرج در سند نکاحیه و عسر و حرج زوجه تقدیم دادگستری شهرستان سروستان نموده است وکیل خواهان در شرح دادخواست بیان داشته موکله در تاریخ 25/8/67 به عقد دائمی و شرعی و قانونی خوانده محترم در آمده ضمن اینکه خوانده تمامی شروط مندرج در عقدنامه را امضاء نموده متأسفانه هم اکنون با نقض بند 12 شروط مندرج در عقدنامه اقدام به ازدواج مجدد بدون اذن و رضایت زوجه نموده و متعاقب آن زندگی مشترک را ترک و حاضر به پرداخت هیچ گونه نفقه ای به موکله و فرزندان مشترک شان نمی باشد که همگی این موارد با شهادت شهود و استعلام از اداره ثبت احوال قابل اثبات می باشد فلذا با توجه به نقض بند 12 و بند 1- از شروط مندرج در سند نکاحیه که از موارد مصرح و مسلم عسر و حرج زوجه می باشد تقاضای صدور حکم و مجوز جهت مطلقه نمودن موکله مورد استدعاء است رسیدگی ابتداً به شورای حل اختلاف محول گردید که از طرفین دعوت نموده است در تاریخ 21/91 جلسه شورا تشکیل، خواهان حاضر گردیده اظهار داشته همسرم دو سال است که ما را ترک کرده و ازدواج مجدد نموده حاضر به پرداخت نفقه نمی باشد در تنگنای مالی می باشم یک پسر و یک دختر دانشجوی دانشگاه آزاد دارم هزینه دانشگاه بسیار زیاد است شاغل نیستم قادر به پرداخت هزینه ها نیستم به بیماری افسردگی دچار شدم فقط به خاطر ازدواج مجدد ایشان پذیرش این موضوع را ندارم و قادر به ادامه این وضع نیستم تقاضای صدور حکم طلاق رادارم خوانده علی رغم ابلاغ حاضر نشده و لایحه ای هم ارسال نداشته است وقت رسیدگی به تاریخ 12/10/91 موکول گردیده که خواهان و خوانده هردو حضور یافته اند خواهان اظهار داشته خواسته ام به شرح دادخواست تقدیمی و اظهارات جلسه قبل است تقاضای رسیدگی دارم خوانده اظهار داشته دفاعیاتم به شرح لایحه تقدیمی است که در آن مرقوم داشته هرچند بند 12 شروط ضمن عقد مقرر می دارد که اینجانب می بایست رضایت همسر اول خود را جهت ازدواج مجدد کسب می نمودم لیکن اعلام رضایت به طرق مختلف ممکن است اعلام گردد که اینجانب قبل از ازدواج رضایت همسر اول (خواهان) را کاملاً جلب نموده و حتی در مراسم ازدواج دوم خود خواهان محترم و فرزندانم حضورداشته اند که در صورت نیاز کلیه مهمان ها که حضور همسر اول اینجانب را در مراسم گواهی نمایند اعلام فراهم نمود شایان ذکر است که متعاقباً اینجانب طی پرونده مطروحه در دادگاه عمومی سروستان بنا به ادعای خواهان محکوم به پرداخت پانصد هزار تومان گردیده که مبلغ فوق نقداً در وجه دولت جمهوری اسلامی ایران پرداخت نموده ام و اینجانب مرتکب هیچ گونه خلاف شرع و قانون نشده ام و اینجانب کماکان کلیه وظایف قانونی و شرعی خود را به عنوان همسر خواهان محترم تاکنون انجام داده و چنانچه قصوری صورت گرفته از ناحیه ایشان بوده حتی خواهان قبلاً اعلام نمود که خواستار دریافت مقداری از مایملک اینجانب می باشد تا از محل درآمد آن مخارج خود را تأمین نماید که اینجانب نسبت به انتقال مقدار زیادی از املاک خود بنام وی به صورت وکالت اقدام نمودم که اسناد آن موجود می باشد چنانچه خواهان متقاضی طلاق می باشد برابر بند الف مندرج در قرارداد ضمن عقد هیچ گونه حقوقی ندارد و می باید سخت املاکی که بنام وی کرده ام بنام اینجانب انتقال و سپس تقاضای خود را مطرح نماید که اینجانب جهت استحکام و آسایش فرزندانم با این عمل موافق نیستم و حاضر به طلاق نمی باشم خواهان مطلع شدن از متن لایحه خوانده اظهار داشته اینجانب هیچ وقت رضایت به تجدید فراش ایشان نداده ام و املاکی که ایشان به اینجانب بخشیده قبل از برزو اختلاف بوده است و اکنون خواستار تمام حقوق خود و فرزندانم می باشم و مراسمی که ایشان جهت اعلام ازدواج خود برگزار کرده اند به جهت رضایت اینجانب نبوده است پرونده به لحاظ عدم سازش فی مابین زوجین به مرجع قضایی ارسال و رسیدگی به پرونده بر عهده شعبه اول دادگاه عمومی محول می گردد دادگاه نیز در تاریخ 21/12/91 با حضور طرفین (زوجین) تشکیل جلسه داده طرفین تقاضای تمدید جلسه نموده اند که مورد اجابت دادگاه قرارگرفته است و در تاریخ بعدی 19/1/92 با حضور خواهان و خوانده جلسه دادگاه تشکیل گردیده وکیل خواهان نیز حاضرشده وکیل خواهان خواسته موکل را مشروحاً بیان کرده و اظهار داشته خواسته شرح دادخواست تقدیمی است و سایر عرایض به شرح لایحه ای است که تقدیم می گردد خوانده اظهار داشته در مورد ازدواج مجدد همسرم رضایت کامل داشته و این موضوع در فیلم ها مشخص است و در عروسی من شرکت کرده و حتی قبل ازدواج از وی اجازه گرفتم قبول کرد و در این زمینه شهود دارم که در صورت لزوم به دادگاه معرفی می نمایم و در حال حاضر می خواهم با همسرم به زندگی مشترک ادامه دهم و نمی خواهم ایشان را طلاق بدهم وکیل خواهان اظهار داشته در خصوص ادعای خوانده محترم مبنی بر اینکه موکله در جشن عروسی ایشان شرکت داشته و رضایت خود را مبنی بر ازدواج مجدد اعلام داشته اند کذب محض است و همان طوری که افراد زیادی از همشهریان و آشنایان طرفین مستحضرند و فرزندان طرفین نیز صدق این مدعا گواهی خواهند مهمانی توسط آقای ک. برگزار می شود و قبل از مهمانی به موکله و فرزندان اظهار می نمایند که قصد دارم در این مهمانی متارکه خود را با همسر دومم اعلام نمایم اما در طی مهمانی این عمل را انجام نمی دهند و همان گونه که مستحضرید اعلام رضایت در این خصوص یک عمل حقوقی است که می بایست در عالم واقع به وسیله اراده موکله به منصه ظهور برسد و اعلام گردد که این مسئله هیچ گاه عمل نشده و اصولاً زوج می بایست یا رسماً از موکله رضایت می گرفتند و یا از طریق دادگاه تقاضای مجوز ازدواج مجدد می نمودند که هیچ کدام از این کارها را نکرده اند مجدداً خوانده اظهار داشته هزار گفتار به نیم کردار نمی ارزد چنانچه دادگاه صلاح بداند فیلم جشن موجود می باشد و در آن فیلم همه چیز مشخص است ضمناً هر تعداد شهود که لازم باشد جهت شهادت می آورم تا مشخص کننده رضایت همسر اولم می باشد دادگاه با توجه به اظهارات خواهان و خوانده قرار استماع شهادت شهود صادر نموده است و در تاریخ 27/1/92 دادگاه جهت استماع شهادت شهود طرفین را دعوت نموده که خوانده علی رغم ابلاغ واقعی حاضر نشده است خواهان به همراه وکیل خود حاضرشده وکیل خواهان اظهار داشته تمام مواردی که توسط خوانده در جلسه قبل اظهار داشته مورد انکار است و تکذیب می شود در آن مهمانی مورد ادعای خوانده ایشان از همسر و فرزندانش تقاضا می کنند که در این مهمانی حضور پیدا کنند چون ایشان قصد دارند به کانون خانواده برگردند و صیغه نامه همسر دوم را در حضور دوستان پاره کنند که موکله و فرزندانش صرفاً با توجه به این وعده در آن مهمانی شرکت می کنند که متأسفانه ایشان به خدعه و نیرنگ متوسل شده و از این جلسه به عنوان جلسه اعلام ازدواج مجدد خود استفاده نموده اند که این جلسه با مشاجره و دعوی شدید موکله و همسرشان به هم می خورد شهودی حضور دارند که حاضرند شهادت دهند دادگاه خطاب به خواهان نسبت به ادعای خوانده که مدعی است به ازدواج دوم او رضایت داده اید و چه می گویی؟ که در جواب اظهار داشته رضایت نداشته ام حتی قبل از جلسه مهمانی به من گفت به شرفم قسم که اگر در این جلسه شرکت کنی آن زن را طلاق می دهم که البته آن موقع آن زن صیغه او بوده و قرار بود صیغه نامه را پاره کند که نکرد وقتی من اعتراض کردم گفت بگذار همه بروند من هم گفتم وقتی همه رفتند که دیگر فایده ای ندارد که با من دعوی کرد و چون همسر دوم اختیار کرده می خواهم طلاق بگیرم و سه سال است که من و فرزندانم را رها کرده است و هیچ خرجی پرداخت نمی کند با پسرم بسیار بدرفتاری می کند همچنین با دخترم نیز سوء رفتار دارد مشکلات مالی زیادی دارم حتی اگر مریض شویم هزینه درمان نداریم مجبور شده ام به خاطر هزینه تحصیل فرزندانم طلاهای خودم را بفروشم مرا تهدید می کند که اگر طلاق بگیرم چنین و چنان می کنم من مهریه ام مطابق سند نکاحیه دویست هزار تومان سال 67 است به نرخ روز می خواهم اجرت المثل زندگی مشترک و نفقه معوقه را بذل نمی کنم ولی در پرونده دیگر مطالبه می کنم در این پرونده ادعایی ندارم جهیزیه هم نزد خودم است سه فرزند مشترک داریم الف. 23 ساله دانشجو است دو دختردارم بنام ش. 20 ساله و الف. نه ساله هستند تقاضا دارم که حضانت الف. را به من واگذار گردد چون پدرش همسر دوم اختیار کرده است ولی نفقه اش را باید پدرش بدهد از گواهان خواهان در برگ جداگانه تحقیق شده است ضمناً خواهان اظهار داشته باردار نمی باشم و نیازی به معرفی پزشکی قانونی ندارم مفاد گواهان تعرفه شده خواهان مبنی بر صحت اظهارات وی می باشد دادگاه موضوع را به داوری ارجاع نموده است و درنهایت داوران توفیقی در جهت صلح و سازش فی مابین زوجین کسب نکرده اند که دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به شرح دادنامه 246 – 28/3/92 با توجه به اظهارات گواهان تعرفه شده خواهان مبنی بر اینکه اختیار همسر دوم توسط خوانده بدون اجازه خواهان بوده و از زمان اختیار همسر دوم زن و فرزندانش را ترک نموده و نفقه آنان را نیز پرداخت نمی نماید و خوانده نیز در قبال دعوی خواهان و اظهارات وی و گواهان تعرفه شده او دفاع مؤثری به عمل نیاورده و نظر به اینکه تلاش و مساعی دادگاه و داوران در جهت صلح و سازش مؤثر واقع نشده بنابراین دادگاه با توجه به مراتب فوق بند اول و دوازدهم شروط ضمن عقد را ضمن احراز عسر و حرج زوجه در ادامه زندگی مشترک با خوانده مستنداً به مواد 1129 و 1130 ق.م. و مواد 24 و 26 و 31 و 33 قانون حمایت خانواده در صورت امتناع زوج سردفتر در اجرای صیغه طلاق نمایندگی دارد و نسبت به حقوق مالی زوجه اعم از مهریه و نفقه معوقه و ایام عده و اجرت المثل زندگی مشارٌالیها به موجب لایحه 372 مورخ 28/3/92 اعلام نموده ضمن دادخواست جداگانه مطالبه می نمایم که در این خصوص دادگاه مواجه با تکلیفی نیست و نسبت به جهیزیه اظهار داشته در اختیار خودم است و ادعایی ندارم و راجع به فرزندان مشترک که طرفین چون دو نفر از فرزندان به سن رشد رسیده اند دادگاه در این خصوص مواجه با تکلیفی نیست و نسبت به الف. 9 ساله چون خوانده همسر دوم را اختیار کرده با توجه به اینکه خواهان درخواست حضانت وی را کرده است مستنداً به مواد 1168 و 1169 و تبصره الحاقی حضانت الف. 9 ساله با مادرش (خواهان) می باشد و خوانده می تواند روزهای جمعه از ساعت 9 تا 18 عصر ملاقات نماید و ماهیانه مبلغ دو میلیون ریال نفقه وی را پرداخت کند و زوجه حسب اقرار خودش باردار نمی باشد نوع طلاق بائن است آقای ح.ک. با وکالت آقای ق.ع. از رأی صادره تجدیدنظرخواهی نموده که رسیدگی به شعبه 22 دادگاه تجدیدنظر استان فارس محول گردیده است که طی دادنامه 624- 30/5/92 ضمن ردّ دفاعیات وکیل تجدیدنظرخواه در لایحه تقدیمی به لحاظ اینکه حکم صادره از دو جهت بوده 1- تحقق شرط ضمن عقد 2- عسر و حرج که با توضیحات در دادنامه صادره احراز تحقق بند 12 شروط ضمن عقد محقق دانسته است و دفاعیات وکیل تجدیدنظر کلاً در راستای نفی عسر و حرج است که دادگاه تنها تحقق بند 12 را محقق دانسته که با حذف عبارت بند اول در سطر بیستم دادنامه همچنین حذف عبارت ضمن احراز عسر و حرج زوجه در ادامه زندگی مشترک موضوع سطر بیستم دادنامه و حذف ((عبارت مطابق تبصره ماده 34 قانون حمایت خانواده در صورت امتناع زوج سردفتر در اجرای صیغه طلاق نمایندگی دارد مندرج در سطر بیست و سوم دادنامه)) و اضافه نمودن این عبارت ((به خواهان اذن در مراجعه به یکی از دفاتر رسمی طلاق و اجرای صیغه طلاق با انتخاب نوع آن و با حق توکیل به غیر با توجه به وکالت نوع آن و با حق توکیل به غیر با توجه به وکالت اعطایی به مشارٌالیها از ناحیه زوج به موجب سند نکاحیه اعطاء می گردد)) به متن دادنامه و حذف موضوع واگذاری حضانت فرزند مشترک دختر بنام الف. به مادر (با عنایت به اینکه فرزند مزبور نه سال تمام قمری بوده موضوع حضانت منتفی است حق انتخاب با خودش می باشد) در صفحه دوم دادنامه و همچنین حذف موضوع ملاقات فرزند یادشده با توجه به استناد مذکور دادنامه تجدیدنظر خواسته را تأیید نموده است که در این مرحله آقای ح.ک. با وکالت آقای ق.ع. با تکرار همان مطالب ابرازی در مراحل قبل تقاضای فرجام خواهی نموده و نقض دادنامه صادره را خواستار شده است که پس از تبادل لوایح و ارسال پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه (23) ارجاع گردیده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای احمدی عضو ممیّز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

 

رأی شعبه دیوان عالی کشور

از ناحیه فرجام خواه ایراد مؤثری که نقض دادنامه فرجام خواسته را ایجاب نماید به عمل نیامده است و مطابق دلایل و مدارک موجود دادنامه موصوف به شماره 0624 ـ 30/5/92 صادره از شعبه بیست و دوم دادگاه تجدیدنظر استان فارس مخالفتی با موازین شرعی و قانونی ندارد و از حیث رعایت اصول دادرسی نیز اشکال عمده ای که نقض رأی را موجب گردد مشهود نیست علی هذا دادنامه مورد تقاضای رسیدگی فرجامی ابرام می گردد.
رئیس شعبه 23 دیوان عالی کشور ـ مستشار
انصاری ـ احمدی