عنوان: اعتبار نظریه پزشکی قانونی و شهادت جهت ابطال سند رسمی سجلی

پیام: صرف وجود نظریه پزشکی قانونی دال بر اعلام تقریبی سن صاحب شناسنامه و شهادت شهود مبنی بر پایین بودن سن صاحب شناسنامه نسبت به سن مندرج در سند، نمی تواند مستند ابطال سند رسمی سجلی واقع شود.

شماره دادنامه قطعی :
9209970223201431
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/10/25
گروه رأی:
حقوقی

رأی دادگاه بدوی

در خصوص دادخواست آقای ی.ع. به وکالت از خانم ز.م. طرفیت اداره ثبت احوال به خواسته ابطال سند سجلی شماره 6408-1354 و صدور سند سجلی جدید با تاریخ تولد 16/11/1358 به جهت عدم تعلق سند سجلی به خواهان و تعلق آن به خواهر متوفی به استناد نظریه پزشکی و شهادت شهود نماینده اداره خوانده در دفاع اظهار داشته صدور سند وفق مقررات ثبت احوال صورت پذیرفته دادگاه نظر به اینکه شهود خواهان بر صحت ادعای خواهان ادای گواهی و پزشکی قانونی سن نامبرده را حدود 35 سال اعلام داشته که اعتراض مؤثر و مدللی از ناحیه خوانده واصل نشده لذا دعوی را ثابت تشخیص و مستنداً به ماده 14 قانون ثبت احوال حکم به الزام اداره خوانده به ابطال سند سجلی فوق و صدور سند سجلی جدید با تاریخ تولد 16/11/1358 و با حفظ سایر مشخصات صادر و اعلام می دارد. رأی حضوری و ظرف مهلت 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظر در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران است.
رئیس شعبه 126 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ یعقوبی محمودآبادی

 

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

در خصوص تجدیدنظرخواهی اداره ثبت احوال . . . به طرفیت خانم ز.م. نسبت به دادنامه شماره 914 مورخ 12/8/92 صادره از شعبه محترم 126 دادگاه عمومی حقوقی تهران که براساس آن در مورد دادخواست آقای ی.ع. به وکالت از خانم ز.م. به طرفیت اداره ثبت احوال به خواسته ابطال سند سجلی شماره 6408-1354 و صدور سند سجلی جدید با تاریخ تولد 16/11/1358 دادگاه محترم مرقوم حکم به ابطال سند سجلی فوق الذکر و صدور سند سجلی جدید با تاریخ تولد 16/11/1358 با حفظ سایر مشخصات به شرح مضبوط در دادنامه معترضٌ عنه صادر نموده اند با مداقه در مندرجات لایحه منضم دادخواست تجدیدنظرخواهی و ملاحظه لایحه آقای ع. به وکالت از تجدیدنظر خوانده که در مقام پاسخ تجدیدنظرخواه مرقوم نموده اند و لحاظ بررسی های به عمل آمده پزشکی محترم قانونی صرفاً قادر به تشخیص سن تقریبی خانم م. بوده و بر همین اساس اظهارنظر نموده اند ارائه سن تقریبی نافی مندرجات سند سجلی نمی تواند باشد و به اعتقاد این دادگاه به استناد استشهادیه منضم دادخواست نیز به واقع نمی توان مندرجات یک سند رسمی را مخدوش نمود مضافاً به اینکه مندرجات لایحه منضم دادخواست تجدیدنظرخواهی به واقع قابل توجه است و تجدیدنظر خوانده پاسخ مستدلی ارائه ننموده النهایه با عطف توجه به مراتب فوق الاشعار تجدیدنظرخواهی وارد تشخیص و دادگاه به تجویز مادتین 358 و 348 قانون آیین دادرسی مدنی محاکم عمومی و انقلاب دادنامه تجدیدنظر خواسته را نقض و حکم به بطلان دعوی خواهان صادر و اعلام می نماید. رأی صادره قطعی است.
رئیس شعبه 32 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
قمری ـ نوری نجفی