عنوان: دعوای نفی ولد از مورث

پیام: دعوای نفی ولد از مورث که به وسیله وراث به قائم مقامی از مورث طرح شده است قابل استماع نیست.

شماره دادنامه قطعی :
9209970223001255
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/08/08
گروه رأی:
حقوقی

رأی دادگاه بدوی

در خصوص دعوای آقای ف.ب. با وکالت آقای الف.ج. به طرفیت پ.ب. فرزند ع. به خواسته نفی نسب با این توضیح که در شرح دادخواست تقدیمی مرحوم ع.ب. پدر ف.ب. (خواهان دعوی) در سال 1327 اقدام به قبول سرپرستی فردی با هویت آقای الف.ب. فرزند ح. نموده و در تاریخ 7/2/1346 طی تقاضانامه ی شماره 126 در حوزه 3 ثبت قلهک تهران برای مشارالیه(خوانده دعوی) با نام پ.ب. شنـــاسنامه درخواست نموده اند و در تاریخ 13/2/1346 برای آقای الف.ب. فرزند ح. با هویت پ.ب. متولد 10/8/1327 با سریال… شناسنامه صادر که در سند شماره 369 درج شده است لهذا دادگاه با توجه به اینکه از ناحیه خواهان دلیل و مدرک مستقل و معتبر و سند رسمی یا عادی قابل استنادی ملاحظه ننموده که حکایت از انتساب خوانده به پدری دیگر غیر از ع. با شماره شناسنامه… داشته باشد و نیز نه تنها خواهان نتوانسته مدرکی ارائه دهد که معارض و منافی با اسناد و مدارک سجلی کارت ملی مدارک تحصیلی از ابتدای ورود به مدرسه تا تحصیلات 35 ـ 1334 تا تاریخ 1346 باشد بلکه نکته قابل توجه اینکه حتی پاسخ اداره تشخیص هویت مبنی بر عدم سوء پیشینه کیفری با این هویت می باشد و با عنایت به دادنامه شماره 1335 شعبه 1012 دادگاه عمومی و جزائی تهران به کلاسه پرونده 86/1012/643 و گواهی حصر وراثت دعوای خواهان را وارد ندانسته و مستنداً به قاعده مشهور فقهی اماره ی فراش و مواد 1158 و 1161 و 1257 قانون مدنی حکم به بطلان دعوا صادر و اعلام می نماید. رأی صادره حضوری ظرف بیست روز پس از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رئیس شعبه 266 دادگاه عمومی خانواده تهران ـ محمدی

 

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

تجدیدنظرخواهی آقای ف.ب. با وکالت آقای الف.ج. به طرفیت آقای پ.ب. نسبت به دادنامه شماره 526 مورخ 12/4/91 شعبه 266 دادگاه عمومی تهران که به موجب آن حکم به بطلان دعوی تجدیدنظرخواه به خواسته صدور حکم به نفی نسب فرزندی تجدیدنظرخوانده به مرحوم ع.ب. صادر شده است موجه نبوده و با هیچ یک از جهات مندرج در ماده 348 قانون آیین دادرسی انطباق ندارد و رأی دادگاه مطابق قانون و دلایل موجود در پرونده صادر شده است زیرا به حکایت اسناد و مدارک ابرازی و سند سجلی و شناسنامه تجدیدنظرخوانده مرحوم ع.ب. ضمن اقرار به ابوت خود و بنوت تجدیدنظرخوانده، برای وی دو سند سجلی تنظیم و شناسنامه أخذ نموده و برای او در طفولیت ولایتاً حساب بانکی باز کرده و در مدارس ثبت نام کرده است و تا پایان عمر خود او را فرزند واقعی خود معرفی کرده و هیچ وقت مدعی نفی ولد نشده است و اگر او پس از اقدامات مذکور و اقرار به دعوی خود مدعی نفی ولد شد مطابق مواد 1161 و 1162 و 1277 و 1278 و 1280 و 1290 و مسأله 10 از کتاب اللعان تحریر الوسیله امام (ره) چنین دعوایی از او قابلیت استماع نداشت و حال که تجدیدنظرخواه به عنوان ورثه و قائم مقام او چنین دعوایی را مطــرح کرده است و مدعی نفی ولــد از غیر ( مرحوم ع. ) شده است به طریق اولی از وی مسموع نخواهد بود و دلیلی نیز بر اثبات ادعا به فرض قابل استماع بودن دعوا اقامه نشده است بنابراین با استناد به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظرخواسته نتیجتاً تأیید می گردد. این رأی قطعی است و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور می باشد.
رئیس شعبه 30 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
بیگدلی ـ آل حبیب