عنوان: طرق اثبات زوجیت دائم
پیام: اقرار به زوجیت محمول بر زوجیت دائم است و عدم تعیین مهریه نیز قرینه ای بر اثبات زوجیت دائم است.
شماره دادنامه قطعی :
۹۲۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۱۲۱۲
تاریخ دادنامه قطعی :
۱۳۹۲/۰۸/۲۹
گروه رأی:
حقوقی
خلاصه جریان پرونده
خانم ح.ن. به طرفیت آقای م.ض. دادخواستی به خواسته ثبت واقعه ازدواج دائم در تاریخ ۲۱/۲/۹۲ در دادگاه عمومی شهرستان قائن (قائنات) مطرح نموده است در متن دادخواست برای اثبات دعوی به اظهارنامه ای که خطاب به خوانده ارسال نموده و او به وجود رابطه زوجیت اذعان نموده است استناد نموده است و به استشهادیه ای که در این رابطه از مسجلین ذیل آن خواسته است گواهی کند که او با خوانده ازدواج نموده است و در این مدت با او رفت وآمد به عنوان شوهر داشته است تمسک جسته است و توضیح داده است که شاهد عقد وی خ.الف. و عاقد و م.الف. و الف.ن. و الف.ن. بوده اند خوانده در لایحه ای ضمن تکذیب واقعه عقد نکاح دائم فی ما بین گفته است خواهان برای ۶ ماه صیغه اینجانب بوده است که رفت وآمد به منزل او نیز به همین جهت بوده است در مورداجرا خطبه عقد هیچ کدام از شهودی که گفته است حضور نداشته اند شهود معرفی شده همگی برادران وی می باشند در مورد فرزند مشارٌالیه DNA شود تا معلوم شود در جلسه دادرسی مورخ ۴/۳/۹۲ وکیل خواهان گفته است خوانده اعتراف به ازدواج نموده است ولی منکر ازدواج دائم شده درصورتی که اصل بر ازدواج دائم است و موقت بودن دلیل می خواهد که ندارند در خصوص فرزند پیامبر (ص) می فرمایند الولد للفراش فرزند در زمان فراش ایشان بسته شده است و متعلق به ایشان است خوانده گفته است در برج ۵ سال ۱۳۹۱ در مشهد در داخل حرم یک نفر روحانی عقد موقت شش ماهه خوانده و هنوز شش ماه تمام نشده است که خانم را رها کردم و خانم یک روز زنگ زد که از شما بچه ای دارم اوّل می گفت بیابرویم سقط جنین کنیم من گفتم من خون وی را به گردن نمی گیرم اگر آزمایش نشان داد از من است خودم او را بزرگ می کنم و حدود سه چهار ماه بیشتر باخانم نبوده ام قرار بود دو قطعه عکس ببریم و صیغه نامه درست کنیم که چون خانم مرخصی نداشت فرصت نشد و نرفتیم در مشهد به جز من و خانم و همان روحانی که عقد خواند کسی نبود و روحانی را هم نمی شناسم دادگاه قرار استماع شهادت شهود صادر نمود وقت جهت اجرای قرار تعیین و به طرفین ابلاغ نموده است در جلسه مورخ ۱۹/۳/۹۲ در اوراق ۲۲ الی ۲۶ پرونده از سه نفر گواه تعرفه شده تحقیق به عمل آمده در این جلسه خوانده پس از استماع اظهارات شهود گفته است من اظهارات آقای الف. را قبول دارم من و خانم ن. باهم مدتی صحبت کردیم دو نفر باهم صحبت کردیم و خواستگاری دیگری در کار نبوده بعد به مشهد رفتیم مادرش به زیارت رفت و من و خانم ح.ن. رفتیم در حرم امام رضا شش ماهه صیغه عقد نکاح را خواندند یک نفر روحانی خود روحانی گفت عکس بیاورید نامه ای به شما می دهم که داشته باشید ولی چون خانم مرخصی نداشت برگشتیم باخانم بودم در این مدت نفقه او را می دادم بعد از حدود دو ماه یا سه ماه او را رها کردم و به خانه اش نرفتم بعد از حدود دو ماه زنگ زد که حامله شده ام اصلاً مهریه ای تعیین نشده است خانم می گفت نفقه من و فرزندم را بدهد چیز دیگر نمی خواهم دادگاه با اعلام ختم دادرسی به شرح دادنامه ۹۲/۹۱۸ با توجه به شرح دادخواست خواهان و با توجه به اقرار خوانده به اصل ازدواج با خواهان و اینکه مدعی موقت بودن عقد شده ولی دلیل و مدرکی بر اینکه عقد موقت بوده است ارائه ننموده است و با توجه به اینکه حسب فتوای حضرت امام خمینی در استفتائات صفحه ۲۴۴ سؤال ۵ و موازین قضایی از دیدگاه امام خمینی در اختلاف بین دوام و موقت بودن عقد اصل بر دوام بودن نکاح است مگر مدعی موقت بودن عقد توقیت را اثبات نماید. لذا دعوی خواهان به نظر دادگاه وارد و ثابت تشخیص داده شده و به استناد ماده مذکور و ماده ۲۰ قانون حمایت خانواده مصوب ۱/۱۲/۹۱ و ماده ۱۰ قانون ثبت احوال ضمن اثبات رابطه زوجیت دائم بین خواهان و خوانده موصوف وی را به حضور دریکی از دفاتر رسمی ازدواج و ثبت واقعه ازدواج دائم به شرح فوق الذکر محکوم می نماید از این رأی آقای م.ض. تجدیدنظرخواهی نموده است وی لایحه اعتراضیه ای تقدیم نموده است که تکرار مطالب عنوان شده قبلی او در پرونده بود ضمناً اظهارات آقای الف. سردفتری که خانم ح.ن. در دفتر او کارمند بوده است موردپذیرش ندانسته ضمن اینکه بر وجود رابطه زوجیت دائم فی ما بین اظهاری نکرده است. و از طرفی گفته است اگر زوجه را قسم بدهند نامبرده قسم به وجود عقد موقت خواهد کرد در خلوت نیز گفته است که قصد او این است که در شناسنامه خودش از اسم اینجانب استفاده کند نقض رأی را خواستار شده است پرونده به شعبه دوّم دادگاه تجدیدنظر ارجاع شده است هیأت شعبه به شرح دادنامه ۹۲/۴۳۳ رأی بدوی را با توجه به اینکه مقدمات انجام شده بین تجدیدنظرخواه و تجدیدنظر خوانده قرینه ای به دائم بودن عقد می باشد زیرا آنان در حرم مقدس با سفر به مشهد عقد را اجرا کرده اند مخصوصاً که برای عقد موقت چنین سفری با همراهی مادر خانم لازم نبوده است رأی دادگاه بدوی را مدلل و استدلال به عمل آمده را صائب و موجبی جهت نقض رأی ندانسته ضمن ردّ تجدیدنظرخواهی رأی بدوی را عیناً تأیید نموده است اکنون از این رأی آقای م.ض. فرجام خواهی نموده است که هنگام شور دادخواست فرجامی او با گزارش پرونده قرائت می شود.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای عبدالعلی ناصح عضو ممیّز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:
رأی شعبه دیوان عالی کشور
نظر به اینکه فرجام خواه اقرار بر وجود رابطه زوجیت فی ما بین حسب مندرجات اظهارنامه مستند دعوی و نیز در جلسات دادرسی و لوایح تقدیمی نموده است اینکه وی این زوجیت را انقطاعی دانسته است همان گونه که دادگاه بدوی استدلال نموده است ادّعای وی بلادلیل بوده و اقرار او بر رابطه زوجیت محمول به زوجیت دائم تلقی می شود خاصه که وی گفته است بین ما مهریه تعیین نشده و عقدنامه ای هم تنظیم نگردیده است و نتیجتاً اثبات زوجیت فی ما بین بر اساس اقرار زوجین و با توجه به قول زوجه که در این گونه موارد مقدم محسوب می شود محقق گردیده است گرچه در مورد مهریه و میزان آن در پرونده ادعایی مطرح نشده است لیکن آنچه مسلم است طرفین عقد با اختیار و رضایت برای ازدواج مدتی رابطه متعارف زوجیت داشته اند که این امر مورد تأیید شهود حتی خود آنان نیز بوده است و عدم تعیین مهریه نیز قرینه بر اثبات زوجیت دائم است نه موقت و چون از حیث رعایت اصول و قواعد دادرسی بر رسیدگی های معموله در پرونده خدشه ای به نظر نمی رسد مستنداً به ماده ۳۷۰ قانون آیین دادرسی رأی فرجام خواسته ابرام می گردد.
رئیس شعبه ۸ دیوان عالی کشور ـ مستشارـ عضو معاون
عباسیان ـ ناصح ـ کریمپور نطنزی