عنوان: فرجام‌خواهی از رای دادگاه تجدید نظر در خصوص ثبت واقعه طلاق

پیام: با عنایت به اینکه صرفاً آراء صادره از دادگاه تجدیدنظر در خصوص اصل نکاح و طلاق قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشوراست بنابراین حکم صادره از دادگاه تجدیدنظر در مورد دعوای ثبت واقعه طلاق قابل فرجام خواهی نیست.


مستندات: بند الف ماده 368 قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی

شماره دادنامه قطعی :
9209970906100889
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/10/28
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

این است که آقای دکتر ف.ت. و آقای م.م. به وکالت از آقای ک.گ. فرزند ع. دادخواستی به طرفیت خانم ن.م. فرزند م. به خواسته صدور حکم تنفیذ طلاق نامه غیابی مورخ 7/6/75 متضمن دستور ثبت آن در دفتر طلاق به شرح متن دادخواست به دادگستری تهران تقدیم نموده که به شعبه 271 دادگاه عمومی تهران ارجاع گردیده است دادگاه دستور ثبت و تعیین وقت رسیدگی جهت اخذ توضیح از خواهان و دعوت از طرفین را صادر نموده دادگاه نهایتاً در تاریخ20/9/86 در وقت مقرر درحالی که خواهان و خوانده در دادگاه حضور ندارند و لایحه ای نیز ارسال نکردند پس از بررسی اوراق پرونده ختم رسیدگی را اعلام و به شرح آتی مبادرت به صدور رأی نموده است. در خصوص دادخواست ک.گ. با وکالت ط. به طرفیت ن.م. به خواسته تنفیذ طلاق با توجه به جامع اوراق پرونده علی رغم اطلاع از وقت دادرسی طرفین در دادگاه شرکت نکردند. دادگاه بدون حضور خواهان و ابراز اصول اسناد اثبات دعوی نمی تواند در ماهیت آن اقدام نماید و قرار ابطال دادخواست خواهان صادر و اعلام می گردد پس از ابلاغ رأی وکیل خواهان به دادنامه اعتراض نموده و تقاضای تجدیدنظرخواهی به شرح لایحه پیوست دادخواست نموده اند که پس از جری تشریفات قانونی پرونده به دادگاه تجدیدنظر ارسال و به شعبه 47 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ارسال گردیده است این مرجع قضایی در مقام رسیدگی به اعتراض مطابق دادنامه شماره 1573 مورخ 8/8/91 اعتراض را وارد ندانسته و به استناد ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی رأی تجدیدنظر خواسته را تأیید نموده است پس از ابلاغ رأی به اصحاب دعوی وکیل خواهان (زوج) در فرجه قانونی پس از ابلاغ طی تقدیم دادخواستی تقاضای فرجام خواهی نموده که پس از جری تشریفات قانونی پرونده به دیوان عالی کشور ارسال پس از ثبت در دبیرخانه به شعبه اول ارجاع گردیده است. عمده مطلبی که متقاضی در دادخواست متذکر شده این است مستند دعوی طلاق نامه غیابی مورخ 7/6/1375 می باشد که به موجب آن صیغه طلاق خانم ن.م. فرزند م. توسط حجت الاسلام ع.ن. جاری و تصریح گردیده که نوع طلاق بائن و صداق نیز بر عهده زوج است می باشد دادخواست و لایحه متقاضی در هنگام شور قرائت می شود.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به گزارش فوق الذکر ، نظر به اینکه دادنامه صادره با توجه به محتویات و استدلال های مذکور در متن دادنامه اصدار یافته علی هذا به استناد بند الف ماده 368 قانون آیین دادرسی مدنی دعوی راجع به اصل نکاح و طلاق و غیره نیست بلکه راجع به ثبت واقعه طلاق می باشد و با توجه به بند 1 ماده مذکور قرار صادره از قرارهایی نیست که قابل فرجام خواهی باشد و غیر قابل طرح تشخیص داده شد. دفتر مقرر است پرونده به مرجع مربوطه اعاده گردد.
مستشاران شعبه 1 دیوان عالی کشور
حیدری قاسمی ـ علیزاده