عنوان: انعقاد نکاح و تعیین مهریه توسط محجور

پیام: جنون زوج در زمان عقد نکاح موجب بطلان آن نبوده و در صورتی که زوجه قبل از عقد عالم به آن نبوده باشد موجب حق فسخ برای وی است . همچنین مهریه تعیین شده توسط زوج محجور، بدون نیاز به تنفیذ قیم وی اعتبار حقوقی دارد.


مستندات: مواد 1082،1121،1125 و 1126 قانون مدنی

شماره دادنامه قطعی :
9209970906800770
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/06/09
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 21/4/91 خانم س.م. به طرفیت آقای الف. به قیمومیت از طرف آقای الف.ط. دادخواستی به خواسته مطالبه مهـریه به تعداد 514 سکه بهار آزادی مقوم به مبلغ سه میلیون و یکصد هزار ریال با احتساب هزینه دادرسی تقدیم و توضیح داده که در تاریخ 28/5/85 به عقد دایم محجور آقای الف.ط. با مهریه 514 سکه درآمده و تاکنون نسبت به پرداخت آن اقدام نکرده است لذا صدور حکم بر محکومیت خوانده را به پرداخت مهریه مورد مطالبه با احتساب خسارات دادرسی نموده است. دادخواست مطروحه در شعبه اول دادگاه حقوقی شیروان ثبت و مورد رسیدگی قرار می گیرد، آقای ر.ن. وکیل پایه یک دادگستری با تقدیم وکالت نامه از جانب خوانده اعلام وکالت نموده است. در جلسه اول دادرسی به تاریخ 10/5/91 که با حضور خواهان و وکیل خوانده تشکیل گردیده، خواهان اظهار داشت مطالبه مهریه ام به تعداد 514 سکه بهار آزادی به انضمام خسارات دادرسی دارم. وکیل خوانده دفاعاً اظهار داشت اولاً ـ دعوی با خواسته کمتر حد از فرجام خواهی تقویم و تقدیم گردیده است، مطابق ماده 63 قانون آیین دادرسی مدنی استدعای اصلاح میزان تقویم خواسته تقدیمی را دارم تا صلاحیت مرجع تجدیدنظر و فرجام خواهی تعیین گردد. ثانیاً ـ وجود قیم نامه حکایت از محجوریت آقای الف.ط. ( زوج ) دارد و این سند توسط خواهان تقدیم گردیده و چون طبق دادنامه شماره 946 ـ 4/7/90 شعبه اول دادگاه عمومی شیروان تاریخ شروع حجر محجور یاد شده از سال 80 بوده و عقد نکاح در سال 85 واقع و مهریه تعیینی از طرف محجور قبول و تعهد پرداخت شده لیکن وی در آن زمان اختیار تصرف در اموال خود نداشته و اگر تصرفی در اموال خود نموده باشد باطل و بلااثر خواهد بود و با توجه به عدم تأیید موکل به عنوان قیم در این خصوص و به دلیل عدم اتصال حجر به صغر (در سن 24 سالگی محجور گردیده است) دعوی در حالت فعلی قابلیت استماع نداشته، استدعای رد خواسته خواهان را دارم. خواهان مجدداً اظهار داشت بنده خواسته خود را به مبلغ دو میلیون و ده هزار تومان افزایش می دهم، سپس دادگاه با اعلام ختم دادرسی به موجب دادنامه شماره 766 ـ 91 مورخ 14/5/91 با اعلام این که دفاعیات وکیل خوانده قابل استماع نبوده زیرا چناچه زوج محجور می باشد مهریه مندرج در سند نکاحیه از اموال محجور قابل وصول می باشد لذا به استناد ماده 1082 قانون مدنی و 519 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر محکومیت خوانده به پرداخت 514 سکه بهار آزادی بابت اصل خواسته و تأدیه مبلغ 45750 تومان بابت هزینه دادرسی در حق خواهان صادر نموده و رأی صادره حضوری و قابل تجدیدنظر اعلام شده است. دادنامه صادره در تاریخ 5/6/91 به وکیل خوانده که دارای حق اقدام در مراحل تجدیدنظر و فرجام بوده ابلاغ گردیده و نامبرده در تاریخ 4/7/91 پس از انقضای مهلت تجدیدنظر و در مهلت فرجامی با تقدیم دادخواست و لایحه فرجامی نسبت به آن فرجام خواهی نموده و اساس اعتراض وی هم همان مطالب مطروحه در جلسه دادرسی می باشد که پرونده پس از تبادل لوایح و وصول آن به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است. لوایح طرفین هنگام شور قرائت می گردد.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی آقای ر.ن. به وکالت از طرف آقای الف.ط. به قیمومیت آقای الف.ط. نسبت به دادنامه شماره 766 ـ 91 مورخ 14/5/91 شعبه اول دادگاه حقوقی شهرستان شیروان که به موجب آن فرجام خواه به پرداخت 514 سکه بهار آزادی بابت مهریه و مبلغ 45750 تومان بابت هزینه دادرسی در حق زوجه فرجام خوانده محکوم گردیده و دادخواست فرجامی پس از انقضای مهلت تجدیدنظر و در فرجه فرجامی تقدیم گردیده مستنداً به بند یک شق الف ماده 367 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن قبول دادخواست فرجامی تقدیمی وارد نبوده و توجیه قانونی ندارد زیرا اگر چه عقد نکاح فی مابین زوجین که رابطه زوجیت آنان هنوز ادامه دارد به دلالت تصویر سند نکاحیه پیوست پرونده در تاریخ 28/5/85 منعقد گردیده و مفاد آرای شماره 740 مورخ 2/6/90 و 946 مورخ 4/7/90 شعبه اول دادگاه عمومی شیروان دلالت دارد که زوج فرجام خواه آقای الف.ط. محجور بوده و تاریخ شروع حجر وی هم از تاریخ 18/12/1380 اعلام گردیده و آرای مذکور کاشف از آن است که زوج فرجام خواه از تاریخ انعقاد عقد نکاح و ازدواج با زوجه فرجام خوانده محجور بوده است ولی از آنجایی که عقد نکاح دارای آثار خاص خود بوده که با عقود دیگر متفاوت می باشد و حسب مفاد مواد 1121 و 1125 و 1126 قانون مدنی، جنون زوج فرجام خواه در حین عقد نکاح در صورتی که زوجه فرجام خوانده قبل از عقد عالم به آن نبوده باشد فقط موجب حق فسخ برای زوجه بوده و لاغیر و قانوناً حجر زوج موجب بطلان عقد نکاح نخواهد بود و فقط با اعمال خیار فسخ از ناحیه زوجه قابلیت فسخ را دارد و مادامی که زوجه فرجام خوانده با اعمال خیار نسبت به فسخ آن اقدام نکرده باشد عقد نکاح فی مابین زوجین علی رغم محجور بودن زوج در حین عقد قانوناً به قوت و اعتبار خود باقی بوده وکلیه آثار و احکام مترتب بر آن بین زوجین لازم الاجرا خواهد بود و در پرونده امر هم دلیلی بر فسخ عقد نکاح از ناحیه زوجه فرجام خوانده اقامه و ابراز نشده و در نتیجه عقد نکاح بین زوجین هنوز به قوت و اعتبار قانونی خود باقی می باشد و مطابق ماده 1082 قانون مدنی با وقوع عقد نکاح مهریه ما فی القباله در مالکیت زوجه استقرار یافته است که به جهت عندالمطالبه بودن آن حسب مدلول سند ازدواج پیوست پرونده و نیز بقای اعتبار قانونی عقد نکاح فی مابین زوجین و عدم انحلال آن وفق موازین قانونی و هم چنین عدم اقدام زوجه فرجام خوانده نسبت به فسخ آن قانوناً زوجه فرجام خوانده استحقاق مطالبه آن را داشته و در وضعیت فعلی صرف نظر این که زوج فرجام خواه در حین عقد نکاح محجور بوده استحقاق زوجه را در مطالبه مهریه ما فی القباله ساقط و منتفی نمی سازد بنابراین دادنامه فرجام خواسته از حیثیت نتیجه موجهاً و منطبق بر موازین قانونی اصدار یافته و از حیث ماهوی و از جـهت رعایت اصول و قواعد دادرسی ایراد و اشکال مؤثری بر دادنامه مزبور مترتب نبوده و اعتراضات وکیل فرجام خواه هم در حدی نیست که به مبانی و اساس دادنامه معترض عنه خلل و خدشه ای وارد و موجبات نقض آن را فراهم سازد فلذا ضمن رد فرجام خواهی فرجام خواه مستنداً ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه فرجام خواسته نتیجتاً ابرام می گردد.
رییس شعبه 8 دیوان عالی کشور ـ مستشار ـ عضو معاون
عباسیان ـ اللهیاری ـ کریمپور نطنزی