عنوان: حکم نکاح مجنون ادواری

پیام: در صورت اثباتِ تحققِ اعمال حقوقی مجنون ادواری (عقد نکاح) در حالت افاقه، این اعمال نافذ و صحیح است.


مستندات: ماده 1213 قانون مدنی

شماره دادنامه قطعی :
9309970909900116
تاریخ دادنامه قطعی :
1393/03/21
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

آقای ج.ر. به قیمومیت از آقای ی.ر. با وکالت آقای ع.ه. به طرفیت خانم ش.ت. دادخواست به خواسته صدور حکم بر اعلام بطلان عقد نکاح فی مابین آقای ی.ر. و خوانده (ش.ت.) به لحاظ محجوریت (جنون) زوج به دادگستری درود تقدیم که به شعبه 4 حقوقی همان دادگستری ارجاع شده است در شرح دادخواست اظهار داشت که به وکالت از ج.ر. با عنایت به اینکه آقای ی.ر. چندین سال است مبتلا به بیماری روانی و جنون می باشد و طی این سال ها چندین مرتبه در بیمارستان های مختلف بستری و تحت درمان بوده و به طور مدام از دارو استفاده می نماید نظر به اینکه مطابق دادنامه صادره از شعبه هشتم دادگاه حقوقی اراک آقای ی.ر. به لحاظ ابتلا به بیماری خلقی و جنون از سال 86 محجور شناخته شده و حکم محجوریت وی صادر و موکل نیز به عنوان قیم انتخاب و منصوب شده و نظر به اینکه موکل اخیراً مطلع شده که مطابق سند نکاحیه تنظیمی دفترخانه شماره . . . درود محجور بدون اطلاع وی با خوانده ازدواج نموده و حتی کلیه معرفین و شهود نیز در زمان عقد از سوی زوجه تعرفه شده است و این موضوع مؤید عدم اطلاع بستگان زوج از ازدواج می باشد با توجه به اینکه زوج به هیچ وجه قادر به اداره امور زندگی مشترک و شخصی خود نمی باشد و قطعاً در آینده موجبات عسر و حرج برای زوجین فراهم خواهد شد لذا با توجه به اینکه (مجنون) قادر به اداره امور مالی و احوال شخصه خود نمی باشد و مستفاد از ماده 190 ق.م. و سایر مقررات موضوعه کلیه اعمال مجنون در این راستا به لحاظ فقدان قصد باطل و فاقد اعتبار می باشد و تقاضای صدور حکم بر اعلام بطلان عقد نکاح فی مابین محجور (آقای ی.ر.) و خوانده به لحاظ فقدان قصد محجوریت (جنون) زود مورد استدعاست. در تاریخ 13/11/90 دادگاه مذکور به لحاظ اینکه گواهی را خوانده از دفتر شعبه 8 حقوقی دادگاه عمومی اراک تقدیم نموده که خانم ش.ت. در تاریخ 1/11/90 دادخواستی تحت عنوان اعتراض ثالث نسبت به دادنامه شماره 00582 مبنی بر حکم حجر آقای ی.ر. تقدیم شعبه نموده که تحت کلاسه 00793 ح 8 ثبت و در جریان رسیدگی می باشد صدور رأی در این پرونده منوط به اتخاذ تصمیم در پرونده مذکور می باشد فلذا به استناد ماده 19 ق.آ.د.م. قرار توقیف دادرسی صادر می نماید از سوی وکیل آقای ج. لایحه ای تقدیم دادگاه که ضمیمه آن دادنامه صادره از شعبه 8 پیوست است که حکم بر حجر آقای ی.ر. »مبتلا به اختلال روانی دوقطبی می باشد« که مورد اعتراض ثالث زوجه واقع شده بوده اعتراض معترض غیر وارد دانسته و رأی به ردّ اعتراض و تأیید ابرام دادنامه مورد اعتراض صادر می نماید. دادگاه شعبه چهارم حقوقی درود وارد رسیدگی شده و اظهارات وکیل خواهان را اخذ نمی نماید و تصمیم می گیرد مبنی بر اینکه مشخص نیست نوع عقد نکاح طرفین در حالت جنون زوج بوده یا در حال افاقه که لازم است از عاقد و شهودی که متن عقدنامه را گواهی کرده اند تحقیق شود فلذا قرار استماع شهادت شهود را صادر می نماید و خانم ش.ت. با وکالت خانم م.ه. به طرفیت آقای ج.ر. به قیمومیت آقای ی.ر. تقاضای مطالبه مهریه به میزان یک هزار و سیصد و شصت عدد تمام سکه بهار آزادی در شرح آن بیان داشته تعداد سکه مذکور به عنوان مهریه بر ذمه زوج استوار می باشد که با وصف محجور بودن زوج از قیم ایشان با احتساب کلیه خسارات هزینه دادرسی مطالبه می گردد دادگاه در اجرای بند 6 مادتین 84 و 103 ق.آ. د.م. قرار رسیدگی توأمان صادر می نماید تا پرونده موضوع فسخ نکاح و پرونده موضوع مهریه و مطالبه آن در یکجا رسیدگی شود. دادگاه از شهودی که خوانده حاضر نموده و عاقد اظهارات آنان را اخذ و همگی بیان داشتند در زمان عقد اثری از جنون و غیرعادی بودن زوج مشاهده ننمودند در عین وکیل خواهان اظهار داشته آقای ی.ر. فرزند ج. به استناد شعبه 8 دادگاه عمومی اراک مبتلا به جنون می باشد و این جنون از سال 86 بوده با عنایت به اینکه در سال 90 ایشان بدون اطلاع قیم اقدام به ازدواج با خوانده نموده که به لحاظ عدم اهلیت قانونی و همچنین فقدان قصد به استناد ماده 190 ق.م محکوم به بطلان است و هرچند در این خصوص اختیار فسخ نیز به زوج داده شده لیکن این امر موجب و مانع فسخ و یا بطلان نکاح از جانب قیم زوج نخواهد بود ضمن اینکه قیم در زمان عقد حضور نداشته و نکاح را تنفیذ ننموده و مضاف بر اینکه کلیه شهود اجرای صیغه عقد همگی از طرف زوجه معرفی شدند و این موضوع بیانگر عدم اطلاع قیم و خانواده زوج از ازدواج محجور می باشد و نکته دیگر اینکه گواهی پزشکی قانونی و حکم محجوریت هیچ تصریحی و یا اشاره ای به ادواری بودن جنون زوج ننموده هرچند اشاره به نوسان بیماری و دوقطبی بودن نموده در این خصوص عنداللزوم مرجع صدور گواهی پزشکی قانونی و نیز کمیسیون پزشکی قانونی که نظریه قطعی را اعلام استعلام گردد از پزشکی قانونی استعلام شده در این زمینه که پاسخ داده اختلال روانی دوقطبی منطبق بر جنون ادواری می باشد شعبه 4 دادگاه عمومی (حقوقی) دادگستری شهرستان درود طی دادنامه شماره 01187 مورخ 30/11/91 با این بیان: با توجه به اینکه مطابق دادنامه صادره به شماره 279-91 از شعبه 8 محاکم حقوقی اراک نوع حجر زوج را اختلال روانی دوقطبی اعلام که حسب نظریه پزشکی قانونی مجنون ادواری تلقی می گردد و مطابق ماده 1213 ق.م. اعمال حقوقی مجنون ادواری در حال افاقه نافذ می باشد مشروط بر آنکه افاقه او مسلم باشد که جهت احراز حالت جنون یا افاقه وی از عاقد و شهود حین العقد تحقیق که همگی در اظهارات خود بیان نموده اند زوج در زمان عقد دارای حالت جنون نبوده و به افاقه وی شهادت داده اند. فلذا دعوی وکیل خواهان دعوی اصلی را وارد ندانسته و حکم بر بطلان دعوی وکیل خواهان دعوی اصلی صادر می نماید و نسبت به دادخواست متقابل (مطالبه مهریه) با توجه به احراز وجود علقه زوجیت فی مابین و اینکه زن به مجرد عقد مالک مهر می شود و دعوی وکیل خواهان را وارد دانسته و حکم بر محکومیت خوانده به پرداخت 1360 سکه بهار آزادی بابت اصل خواسته صادر و بابت هزینه دادرسی 000/02/1 ریال و بابت حق الوکاله 000/060/3 از اموال مولی علیه در حق خواهان محکوم می نماید از دادنامه صادره آقای ج.ر. به قیمومیت ی.ر. تقاضای تجدیدنظرخواهی نموده است و اظهار داشته نسبت به دادنامه 1187 صادره از شعبه 4 حقوقی درود که در تاریخ 26/12/91 ابلاغ شده درخواست رسیدگی مجدد دارم در لایحه پیوستی نیز اظهار داشته آگاهی نسبت به بحث حجر نداشتم در این خصوص اقدام قانونی انجام نداده بودم تا اینکه در سال 90 متوجه شدم که بدون اطلاع من و سایر اعضای خانواده در مرداد 90 بعد از ترخیص از بیمارستان روانی م. با تجدیدنظر خوانده عقد دائم نموده و این در حالی بود که اصل شناسنامه فرزندم نزد من بود و تجدیدنظر خوانده از موقعیت روحی و روانی او سوءاستفاده و اقدام به اخذ شناسنامه المثنی از ثبت احوال اراک برای ی.ر. نموده که رسید موجود در ثبت احوال نیز حکایت از اخذ شناسنامه المثنی توسط (خانم ش.ت.) دارد پس از اطلاع از موضوع فوق دادخواست صدور حکم حجر مطرح نمودم و حکم محجوریت به لحاظ جنون و اختلال روانی صادر و زمان شروع بیماری نیز با توجه به مدارک و پرونده بالینی از سال 86 اعلام گردید برخلاف استدلال دادگاه بدوی اختلال روانی دوقطبی دلیل بر ادواری بودن جنون نیست بلکه مبین شدت و ضعف بیماری است و به هیچ وجه بیانگر این نیست که بیمار در یک مقطع زمانی کاملاً سالم در حال افاقه باشد چنانچه ضرورتی برای معاینه مجدد محجور بود قاعدتاً می بایست در محلی معاینه شود که پرونده بالینی و سوابق و مدارک بیماری در آن قرار دارد انجام شود و معرفی محجور به پزشکی قانونی درود فاقد وجاهت قانونی است و می بایست به جهت آزمایش مجدد به پزشکی قانونی اراک معرفی می گردید و تمامی شهود حین العقد از بستگان تجدیدنظر خوانده می باشند و شهادت آنان کذب و اظهاراتشان صرفاً از باب جانب داری از زوجه بیان شده است و با توجه به حکم محجوریت، محجور فاقد قصد بوده و دارای اهلیت قانونی نبوده و نیز تعیین هزار عدد سکه بهار آزادی به عنوان مهریه زوجه نیز گویای محجوریت و عدم سلامت روحی و جسمی محجور می باشد علی هذا اینکه محجور، مجنون دائمی و به صورت مستمر از دارو استفاده می نماید و در زمان عقد نیز بدون اطلاع خانواده و با فریب زوجه بدون قصد ازدواج با تجدیدنظر خوانده عقد نموده است شعبه 5 دادگاه تجدیدنظر دادگستری لرستان طی دادنامه شماره 00100-18/2/92 بیان داشته با توجه به محتویات پرونده و ملاحظه مطالب آن مخصوصاً گواهی گواهان در دادگاه بدوی که به سلامت محجور در زمان اجرای عقد گواهی داده اند و با عنایت به شماره حساب های اعلامی برای نامبرده و کارت مدیریت مشارٌالیه پیوست پرونده و همگی دلالت بر جنون ادواری تجدیدنظرخواه ی.ر. داشته و مؤید این است که عقد در زمان افاقه انجام شده به نظر دادگاه دادنامه صادره از دادگاه بدوی قانونی بوده و اعتراض تجدیدنظرخواه وارد نیست ضمن ردّ اعتراض تجدیدنظرخواه دادنامه بدوی را تأیید می نماید آقای ع.ه. به وکالت از آقای ج.ر. به قیمومیت از آقای ی.ر. به طرفیت خانم ش.ت. دادخواست فرجام خواهی تقدیم و اظهار داشته اعتراض خود را به دادنامه 00100 صادره از شعبه 5 دادگاه تجدیدنظر استان لرستان اعلام و مطالب خود را در راستای غیر مستدل و مخدوش بودن دادنامه معترضٌ عنه به استحضار می رسانم و عین مطالب که در اعتراضیه تجدیدنظرخواهی از سوی قیم آقای ی.ر. آمده است تکرار و فقط دربند 2 تعیین هزار و سیصد و شصت عدد سکه تمام بهار آزادی در محیط روستایی درود گویای محجوریت و عدم سلامت روحی و روانی و جسمی بدان اضافه شده است از سوی فرجام خوانده نیز لایحه ای در مقام تبادل لوایح، لایحه ای تقدیم و پیوست پرونده گردیده که پیوست آن پرینت چک های صادره از سوی آقای (ی.ر.) نیز وجود دارد پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به فرجام خواهی قیم آقای ی.ر. ارسال و به این شعبه ارجاع شده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای محمد ربانی نژاد عضو ممیّز و اوراق پرونده و دادنامه شماره 00100-18/2/92 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

 

رأی شعبه دیوان عالی کشور

در خصوص اعتراض و فرجام خواهی آقای ج.ر. به قیمومیت آقای ی.ر. با وکالت آقای ع.ه. به طرفیت خانم ش.ت. نسبت به دادنامه فوق صادره از شعبه 5 دادگاه تجدیدنظر استان لرستان که در تأیید دادنامه شماره 1187 صادره از شعبه چهارم دادگاه عمومی درود می باشد با توجه به محتویات پرونده و دادنامه های صادره منطبق با موازین شرعی و قانونی می باشد و ضمن ردّ فرجام خواهی دادنامه فرجام خواسته ابرام می گردد. پرونده به استناد ماده 396 ق.آ.د.م. به دادگاه صادرکننده رأی عودت داده می شود.
رئیس شعبه 26 دیوان عالی کشور ـ عضو معاون
انصاری ـ ربانی نژاد