عنوان: درخواست فسخ نکاح به دلیل صرع زوج

پیام: چنانچه زوج بیماری صرع خود را از زوجه کتمان کرده باشد، از موارد فسخ نکاح است زیرا در زمان نکاح، عرفاً، سلامت زوجین و عدم ابتلاء آنان به بیماری صعب العلاج یا غیرقابل علاج وصف مقصود بوده که عقد نکاح مبنیاً بر آن واقع گردیده است.

شماره دادنامه قطعی :
9309970906800107
تاریخ دادنامه قطعی :
1393/02/06
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

در تاریخ 18/10/91 آقای ع.م. به وکالت از طرف خانم ر.س. به طرفیت آقای م.د. دادخواستی به خواسته صدور حکم بر فسخ نکاح فی مابین زوجین به لحاظ فقدان شرط صفت در خوانده تقدیم و توضیح داده که موکله با این وصف که زوج از سلامت روحی و جسمی و روانی برخوردار می باشد حاضر به ازدواج با نامبرده طبق سند نکاحیه پیوست پرونده در تاریخ 29/2/91 گردیده است و پس از سکونت زوجه در منزل زوج متوجه گردیده که نامبرده طی چندین سال متمادی مبتلا به بیماری صرع بوده و این موضوع را از موکله و خانواده اش مخفی نگه داشته است لذا با عنایت به ماده 1128 قانون مدنی و شهود تعرفه شده تقاضای رسیدگی و صدور حکم بر فسخ نکاح را دارم. دادخواست مطروحه در شعبه دوازدهم دادگاه عمومی خانواده شیراز ثبت و مورد رسیدگی قرار می گیرد آقای ر.الف. وکیل پایه یک و مشاور حقوقی با تقدیم وکالت نامه از جانب زوج خوانده اعلام وکالت نموده است در جلسه اول دادرسی وکیل خوانده طی لایحه تقدیمی مدافعات خود را بیان نموده است. وکیل خواهان حاضرشده و اظهار داشت خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است با توجه به مستندات دادخواست آنچه مدنظر موکله بوده که زوج حسب شواهد و قرائن دارای سلامت جسمی و روحی بوده باشد که عقد نیز متبایناً بر همین موضوع واقع گردیده درصورتی که زوج سال های متمادی از بیماری صرع رنج می برد که موکله و حتی شهود و اطرافیان نیز از این موضوع بی اطلاع بوده اند و این عیب خوانده از نظر موکله و حتی سایرین مخفی مانده بنابراین شهودی متعدد حاضر به ادای شهادت در این مورد می باشند تقاضای رسیدگی و معرفی زوج به پزشکی قانونی را دارم. سپس دادگاه زوج را جهت معاینه و تشخیص بیماری ایشان به پزشکی قانونی معرفی نموده و پاسخ واصله در برگ 37 پرونده حاکی است که لازم است نوار مغز انجام داده و به همراه زوجه جهت معاینه و اظهارنظر نهایی در این مرکز حضور یابد دادگاه مجدداً زوجین را جهت معاینه و اظهارنظر نهایی به پزشکی قانونی معرفی نموده و اصل معرفی نامه را تحویل زوج داده است. ولی نظریه پزشکی قانونی در پرونده مشهود نیست سرانجام دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 1714-27/12/91 با اعلام اینکه دادگاه موضوع را به پزشکی قانونی جهت تشخیص بیماری صرع زوج و اینکه برفرض وجود صرع موجب عسر و حرج زوجه می گردد یا خیر ارجاع داده و پزشکی قانونی پس از مراجعه زوج اعلام نظر نهایی را منوط به حضور زوجه در پزشکی قانونی دانسته که علی رغم اعلام ضرورت حضور زوجه به وکیل ایشان در تاریخ 12/12/91 و گذشت بیش از ده روز از تاریخ اعلام به وکیل خواهان جهت معرفی به پزشکی قانونی حضور نیافته است و اینکه اثبات وجود صرع یا عدم بیماری و شدت آن و عسر و حرج زوجه ناشی از وضعیت مورد ادعا منوط به نظر پزشکی قانونی است و با شهادت شهود قابل اثبات از حیث علمی و پزشکی نیست و باملاحظه دفاعیات وکیل خوانده خواسته خواهان را غیرثابت تشخیص و حکم بر بی حقی خواهان صادر نموده است پس از ابلاغ رأی صادره وکیل زوجه نسبت به آن تجدیدنظرخواهی نموده که پس از طی تشریفات قانونی شعبه 22 دادگاه تجدیدنظر استان فارس وارد رسیدگی شده در جلسه دادرسی مورخ 20/5/92 که با حضور زوجین و وکیل تجدیدنظرخواه تشکیل گردیده زوجیت به اتفاق اظهار داشتند که جهت اعزام به پزشکی قانونی آماده ایم سپس دادگاه زوجین را جهت معاینه از زوج و تشخیص بیماری صرع نامبرده و اینکه آیا نامبرده در تاریخ 29/2/91 مبتلا به بیماری صرع بوده است یا خیر به پزشکی قانونی استان فارس معرفی نموده و پاسخ واصله به شرح برگ 66 پرونده حاکیست که بر اساس مستندات پزشکی ارائه شده به این مرکز آقای م.د. فرزند ع. سابقه ابتلاء به بیماری صرع از بهمن ماه سال 89 داشته و در حال حاضر نوار مغزی وی طبیعی و بیماریش کنترل می باشد و بر طبق نظریه متخصص مغز و اعصاب بایستی تا دو سال دیگر به مصرف دارو ادامه دهد. در جلسه دادرسی مورخ 30/6/92 که با حضور زوجه و وکیل وی تشکیل گردیده زوجه اظهار داشت مواقعه صورت گرفته و هشت ماه عقد بودیم و سپس عروسی کردیم من پس از عروسی متوجه بیماریش شدم بعد از عروسی فقط پانزده روز با ایشان زندگی کردیم بعد از عروسی این اتفاق افتاده است. وکیل تجدیدنظر خوانده که در اثناء دادرسی در دادگاه حضور یافته اظهار داشت موکل بعد از ازدواج متوجه بیماری خود گردیده و مبادرت به درمان نموده است و قبل از آن حسب اظهارات موکل و شهودی که حاضر به شهادت می باشند ایشان از بیماری خود مطلع نبوده و تخلفی از باب عقد صورت نگرفته است وکیل تجدیدنظرخواه اظهار داشت زوج برابر سوابق ارائه شده به پزشکی قانونی و دادگاه بدوی از سال 89 تاکنون از این بیماری رنج می برد و تا دو سال آینده نیز می بایست تحت درمان و معالجه باشند به هر تقدیر بیماری وی از موکله مخفی مانده تا جایی که حتی در زمان عقد نیز خود و خانواده اش نیز از این موضوع بی اطلاع بوده اند تا اینکه تصادفاً در منزل زوجه، زوج دچار تشنج شده که متعاقباً بر موکل و خانواده اش آشکار گردید و به همین علت نیز موکله بنا به شرایطی که عقد بر آن جاری شده بود مراتب عدم اطلاع خود و نیز عدم رضایتش به زندگی زناشویی را به زوج و خانواده اش اعلام نمود بنابراین مبرهن است که زوجه از بیماری زوج بی اطلاع بوده چرا که چنانچه یک درصد اطلاعی از این موضوع می داشت با توجه به میزان تحصیلی و شخصیت اجتماعی وی هرگز راضی به چنین ازدواجی نمی شد سرانجام دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 741-92 مورخ 31/6/92 با استدلال اینکه به موجب نظریه پزشکی قانونی به شماره 1/1639/711/5/91 مورخ 26/5/92 تجدیدنظر خوانده از بهمن ماه 89 مبتلا به بیماری صرع بوده و باملاحظه تاریخ ازدواج طرفین (29/2/1391) مشخص می گردد زمان وقوع عقد بیماری مزبور در تجدیدنظر خوانده مستقر بوده هرچند در نظریه مزبور آمده است »در حال حاضر نوار مغزی وی طبیعی و بیماریش کنترل می باشد و طبق نظریه متخصص مغز و اعصاب بالینی تا دو سال دیگر به مصرف دارو ادامه دهد« صرف نظر از تناقض صدر و ذیل نظریه، توجهاً به اینکه بیمار تا دو سال آینده می بایست مصرف دارو را ادامه دهد این موضوع حکایت از استمرار بیماری صرع در نامبرده دارد با توجه به اینکه کل ازدواج ها بر مبنای سلامت زوجین از بیماری های غیرمتعارف منعقد می گردد با وصف مزبور در تحقق ماده 1128 قانون مدنی تردیدی باقی نمی ماند لازم به ذکر است ملاحظه تاریخ عقد و اینکه بنا بر اظهارات تجدیدنظرخواه که مصون از تکذیب مانده پس از ماه ها عقد مراسم عروسی صورت گرفته و مشارالیها به محض اطلاع از بیماری همسرش در زمان پس از عروسی در فاصله چند روز منزل مشترک را ترک نموده بنابراین فوریت در اعمال حق فسخ نیز مراعات گردیده است لذا دادگاه دادنامه فرجام خواسته را نقض و به استناد ماده 1128 قانون مدنی حکم بر فسخ نکاح منعقده میان طرفین صادرواعلام می نماید. دادنامه اخیرالذکر در تاریخ 22/7/92 به وکیل زوج ابلاغ شد و نامبرده در تاریخ 4/8/92 با تقدیم دادخواست نسبت به آن فرجام خواهی نموده که پس از تبادل لوایح و وصول پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است. لوایح طرفین به هنگام شور قرائت می گردد.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای حسن عباسیان عضو ممیّز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

 

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی آقای م.د. با وکالت آقای ر.الف. نسبت به دادنامه شماره 741-92 مورخ 31/6/92 شعبه بیست و دوم دادگاه تجدیدنظر استان فارس که به موجب آن ضمن نقض دادنامه بدوی حکم بر فسخ نکاح فی مابین زوجین صادر نموده است وارد نبوده و توجیه قانونی ندارد. دادنامه فرجام خواسته با توجه به جامع اوراق پرونده و اظهارات و مدافعات وکلای طرفین در مراحل دادرسی و اظهارات زوجه به شرح صورت جلسه دادرسی مورخ 30/6/92 و ملاحظه نظریه پزشکی قانونی به شرح برگ 66 پرونده که طی آن صریحاً اعلام گردیده که زوج فرجام خواه از بهمن ماه سال 1389 مبتلا به بیماری صرع بوده و طبق نظریه متخصص مغز و اعصاب بایستی تا دو سال دیگر به مصرف دارو ادامه دهد که مصرف دارو تا دو سال دیگر ظهور بر استمرار بیماری نامبرده دارد و اینکه زوجین در تاریخ 29/2/1391 باهم ازدواج نموده اند و در تاریخ ازدواج زوج فرجام خواه طبق نظریه پزشکی قانونی مبتلا به بیماری صرع بوده و به این ترتیب نامبرده فاقد صفت سلامت که عرفاً سلامت زوجین و عدم ابتلاء آنان به بیماری صعب العلاج یا غیرقابل علاج وصف مقصود می باشد بوده که عقد نکاح فی مابین مبنیاً بر آن واقع گردیده است و توجهاً به استدلال صائب و موجه منعکس در دادنامه فرجام خواسته موجهاً و منطبق بر دلالت محتویات پرونده و موازین قانونی اصدار یافته و از حیث ماهوی و از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی ایراد و اشکال مؤثر در تخدیش بر دادنامه صادره مترتب نبوده و اعتراضات وکیل فرجام خواه هم در حدی نیست که خدشه ای بر دادنامه مرقوم وارد و موجبات نقض آن را فراهم سازد فلذا ضمن ردّ فرجام خواهی فرجام خواه مستنداً به ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه فرجام خواسته ابرام می گردد.
رئیس شعبه 8 دیوان عالی کشور ـ مستشار ـ عضو معاون
عباسیان ـ ناصح ـ کریمپور نطنزی