عنوان: رجوع زوجه به ما بذل مهریه

پیام: اقرار زوجه به دریافت تمام مهریه، لزوماً به معنای رجوع به ما بذل نیست زیرا رجوع مبتنی بر قصد زوجه است و در صورت تردید، اصل بر عدم رجوع است

شماره دادنامه قطعی :
9309970907000067
تاریخ دادنامه قطعی :
1393/02/08
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

آقای م.ب. با وکالت خانم و.الف. به طرفیت خانم م.ص. و م.م. دادخواستی به خواسته الزام خوانده به حضور در دفترخانه طلاق شماره . . . تهران ری و ثبت واقعه رجوع و الزام به تمکین عام و خاص و مراجعت به زندگی مشترک تقدیم دادگاه های عمومی (خانواده) شهرری نموده و در متن دادخواست توضیح داده مطابق دادنامه شماره 00192 مورخ 10/2/92 شعبه 6 خانواده شهرری حکم به طلاق خلعی صادرشده زوجه یک عدد سکه بهار آزادی را بذل نموده و با وکالت از طرف وی قبول بذل نموده و به دفترخانه شماره . . . مراجعه اقدام به ثبت رسمی واقعه طلاق کرده است. در تاریخ 14/2/92 طی سند شماره 537 طلاق با عنوان خلع نوبت اول هم بذل یک عدد سکه بهار آزادی به زوج ثبت گردید. به تاریخ 16/2/92 زوجه به زوج اعلام می کند که بنده مهریه ام را می خواهم و شما موظف به پرداخت هستید زوجه مهریه را مطالبه و به زوج نیز رجوع می نماید درحالی که شواهدی از تاریخ 16/2/92 به بعد وجود دارد که رجوع عملی زوجه را اثبات می کند. و در تاریخ 7/3/92 زوجین در دفترخانه شماره . . . تهران حاضر گردیده و طی سند اقرار شماره 3642 با پرداخت و دریافت تمامی مهریه مندرج در سند نکاحیه شماره 11486 رسماً دریافت مهریه ثبت گردید. مطابق مواد 1145 قانون مدنی و 1148 و 1149 همان قانون با توجه به رجوع زوجه به ما بذل در مدت عده و برقراری رابطه بین زوجین رجوع ثابت بوده تقاضای صدور حکم به شرح خواسته را دارد دادخواست به شعبه ششم دادگاه خانواده ارجاع گردیده است خانم گ.ن. به وکالت از خوانده وارد رسیدگی شده و لایحه ای به تاریخ 12/5/92 تقدیم که خلاصه اش این است که پس از واقعه طلاق خواهان محترم بی دلیل صرفاً جهت ایذاء موکل و تهدید به قتل فرزندش قصد اخاذی از موکل به مبلغ هفتاد میلیون تومان را دارد که از طریق پلیس 110 و شکایت کیفری در شعبه 7 دادیاری دادسرای شهرری در حال پیگیری است در خصوص اقرارنامه مورخه 7/3/92 موکل جهت باز پس گرفتن ملک خود که به صورت صوری بنام خواهان نموده بود به محل کار ایشان که البته چند نفر خانم هم در آنجا مشغول به کارند مراجعه می نماید با امتناع شدید خواهان در خصوص انتقال سند مواجه می شود خواهان با سوءاستفاده از شرایط و موقعیت موکل به وی می گوید در صورتی ملک را به نامت منتقل می کنم که اقرار به دریافت الباقی مهریه خودنمایی موکل با مراجعه به دفترخانه شماره . . . اقرار به وصول مابقی مهریه خود می نماید درحالی که اصلاً بحث رجوع مطرح نبوده است و موکل منزل مستقلی در تاریخ 2/2/92 اجاره و در آن زندگی می کند. در تاریخ 20/5/92 طرفین با تعیین وقت رسیدگی حاضر شدند وکلای طرفین به شرح دادخواست و لوایح اظهارات خود را تکرار نمودند و توضیحات دیگری نیز اعلام داشتند که ارتباط مستقیم با موضوع خواسته ندارد. دادگاه راجع به اظهارات طرفین از دفترخانه استعلام که سردفتر اسناد رسمی شماره . . . شهرری اعلام نمود هیچ گونه مبادله وجهی در دفترخانه مشاهده نشده و فیلم ذخیره شده پس از مدت سه ماه وجود ندارد دادگاه از پزشکی قانونی راجع به تعیین تاریخ آخرین مقاربت و دخول و رابطه زناشویی استعلام که پزشکی قانونی با توجه به متأهل بودن خوانده تعیین آخرین زمان مقاربت و دخول را ازنظر پزشکی امکان پذیر ندانسته دادگاه در تاریخ 16/6/92 ختم رسیدگی را اعلام و به شرح دادنامه شماره 100930 مورخ 17/6/92 با این استدلال که طلاق صورت گرفته میان زوجین از نوع خلعی و بائن بوده است و رجوع زوجه به ما بذل ماهیت حقوقی مخصوصی دارد که تا به طور کامل محقق نشود طلاق بائن به رجعی تبدیل نمی شود تا نوبت به رجوع زوج به زوجه برسد و اگر طلاق بائن باشد رجوع زوج تأثیر حقوقی در ایجاد علقه زوجیت ندارد در این پرونده تنها یک سکه بهار آزادی از مهریه در قبال طلاق خلع بذل شده است و قسمت عمده مهریه (109 سکه بهار آزادی) بر ذمه زوج باقیمانده است و اقرار بعدی زوجه به دریافت کل مهریه نمی تواند لزوماً به معنای رجوع به بذل با توجه به لحاظ قرار دادن آثار حقوقی آن باشد. لذا دادگاه به لحاظ عدم احراز تحقق ماهیت حقوقی رجوع به ما بذل رجوع بعدی زوجه را بدون اثر قانونی دانسته و به استناد مواد 1145 و 1148 قانون مدنی حکم به بطلان دعوی خواهان صادر می نماید. از رأی صادره توسط وکیل محکوم علیه خانم و.الف. تجدیدنظرخواهی به عمل آمده که شعبه 24 دادگاه تجدیدنظر استان تهران با ردّ تجدیدنظرخواهی برابر دادنامه شماره 0001359 مورخ 19/8/92 دادنامه تجدیدنظر خواسته را تأیید نموده است. خانم و.الف. به وکالت از آقای م.ب. متعاقباً از این رأی فرجام خواهی نموده که پس از تبادل لوایح که هنگام شور قرائت می شود پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است هیئت شعبه پس از ملاحظه گزارش عضو ممیّز به شرح آتی مبادرت به صدور رأی می نماید.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

اولاً- دادنامه فرجام خواسته راجع به دعوی الزام به تمکین قابل فرجام نمی باشد هیئت شعبه دیوان مواجه با تکلیفی نمی باشد پرونده در این قسمت بلا اقدام اعاده می گردد.
ثانیاً- مطابق دادنامه شماره 0007125-10/2/92 صادره از شعبه ششم محاکم عمومی خانواده شهرری مبنی بر صدور حکم طلاق خلعی نظر به اینکه آنچه را که زوجه بذل کرده است یک عدد سکه بهار آزادی بوده است ولیکن آنچه را که اقرار به دریافت نموده است کل مهریه بوده است که تصریحاً راجع به ما بذل حکایت روشنی ندارد و نظر به اینکه اصولاً در رجوع قصد رجوع کننده ضروری می باشد و بدون قصد رجوع که همان تمایل به ادامه زندگی زناشویی به اتمام حقوق و وظایف مربوط می باشد قابل تصور نمی باشد. مضافاً اینکه زوجه مسکن مستقلی تهیه نموده و با فرزندانش زندگی می نماید و اثری از رجوع که همان استمرار زندگی مشترک است چه در تاریخ رجوع ادعایی و چه بعدازآن وجود ندارد و اصل نیز عدم رجوع می باشد علی هذا دادنامه فرجام خواسته که مطابق موازین قانونی صادرشده است مستنداً به ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی ابرام می گردد.
رئیس شعبه 10 دیوان عالی کشور ـ عضو معاون
عبداله پور ـ صدقی