عنوان: رجوع زوجه به ما بذل

پیام: چنانچه زوجه تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نموده و مقداری از مهریه را بذل و به وکالت از شوهر قبول بذل کرده باشد با این وصف نمی تواند قبل از اجرای صیغه طلاق، از ما بذل خود رجوع نماید.


مستندات: بند 3 ماده 1145 قانون مدنی

شماره دادنامه قطعی :
9209970907200877
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/09/06
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

خانم س.م. فرزند م. دادخواستی به طرفیت آقای م.الف. فرزند ح. به خواسته صدور حکم طلاق به علّت سوء اخلاق و رفتار و اعتیاد و سوابق کیفری به استناد بند 7 و 9 و2 عقدنامه به محاکم خانواده قم تقدیم داشته و به شعبه 15 ارجاع گردیده است و توضیح داده است که اینجانب همسر شرعی و قانونی خوانده می باشم که در سال 1380 با ایشان ازدواج نموده ام و دارای یک فرزند مشترک می باشیم و ازآنجایی که ایشان دارای سوء اخلاق و رفتار می باشد و دچار توهم شدید شده و اینجانب را مورد کتک کاری و فحاشی و تهدید جانی با چاقو قرار می دهد و اینجانب و فرزندم هیچ گونه امنیت جانی نداریم و دارای نامه پزشکی قانـونی می باشم و فـرد معـتاد به تریاک و هرویین و شیشه و دارای سوابق کیفری است بیکار است و نفقه و خرجی نمی دهد لذا تقاضای صدور حکم طلاق دارم شعبه مذکور پس از تعیین وقت دادرسی و دعوت از طرفین به تاریخ3/10/1391 در وقت مقرر با حضور طرفین جلسه دادگاه را تشکیل داده و خانم الف.ح. وکیل پایه یک از مرکز امور مشاوران قوه قضاییه با اعلام وکالت از ناحیه خواهان حضور دارد وکیل خواهان اظهار داشت خواسته موکله صدور گواهی عدم امکان سازش و اذن اعمال وکالت جهت اجرای صیغه طلاق است بدین شرح که موکله در تاریخ 8/7/1380 با عقد نکاح دائم و با مهریه 200 عدد سکه بهار آزادی با خوانده ازدواج کرده است لکن چون خوانده معتاد و سوء اخلاق و رفتار دارد لذا بندهای 7 و2 و9 عقدنامه محقق شده است و موکله در این صورت وکیل است که به هر قسمی که خواست طلاق خودش را بگیرد و تعداد 5 عدد سکه از مهریه خود را بذل می کند و وکالتاً نیز قبول بذل می نماید و در مورد سوء رفتار و معاشرت به استحضار می رساند که متأسفانه موکله چندین بار مورد ضرب و شتم از سوی خوانده قرارگرفته است حتی در یک مورد فرزندی از موکله نارس به دنیا آمده و به علّت ضربه وارد به شکم این امر تحقق پیداکرده است خوانده در دفاع گفت من همسرم را نزده ام وی غش می کند و می افتد و دست وپایش زخمی می شود من وی را نزده ام و فحاشی نیز نکرده ام و معتاد هم نیستم حدود 13 سال اعتیاد به مواد مخدر داشتم لکن دو ماه است ترک کرده ام ضمناً وکیل همسرم دروغ می گوید سپس اداره کل پزشکی قانونی قم در پاسـخ استعلام دادگـاه اعـلام کـرده در نمـونه ادرار خوانده به تاریخ 5/10/1391 ماده مخدری یافت نگردید و اظهارنظر در خصـوص وضـعیت روانی و تـوانایی حضـانت فـرزند نیاز به تشکیل کمیسیون پزشکی با تأمین هزینه شخصی شاکی می باشد سپس پزشکی قانونی اداره کل فوق طی شرحی اعلام کرده خانم س.م. دچار صدمات زیر شده است 1ـ کبودی در حال جذب سمت راست شکم 2ـ خراشیدگی در حال التیام حارصه گوشه خارجی چشم چپ 3ـ از ناحیه کمر و پای چپ و لگن نیز متعالم است که فاقد آثار ظاهری می باشد سپس دادگاه با تعیین وقت مجدد به تاریخ 7/11/1391 جلسه دادگاه را در وقت مقرر تشکیل و از شهود معرفی شده از ناحیه خواهان بنام های 1ـ م.م. 2ـ س. ( خانم ) م. 3ـ ز.م. تحقیقات به عمل آورده و نامبردگان اعتیاد خوانده به مواد مخدر و ایراد ضرب و شتم به خواهان را تأیید می نمایند دادگاه پس از استماع شهادت شهود ختم رسیدگی اعلام و به شرح زیر مبادرت به صدور رأی می نماید در قسمتی از دادنامه استدلال کرده است که : با توجه به محتویات پرونده ازجمله تصویر مصدق عقدنامه ملاحظه می شود اولاً وجود علقه زوجیت بین آنان محرز است و از طرفی دادگاه و داوران در اجرای ماده واحده قانون اصلاح مقررات به طلاق و آیین نامه اجرایی تبصره آن مساعی خویش را جهت ایجاد صلح و سازش معمول داشته لکن مؤثر واقع نگردیده است و ثانیاً هرچند بندهای 7 و 9 شروط ضمن عقد محقق نیست لکن بند 2 شروط مذکور تحقق یافته و همسر خواهان ابتلا به سوء اخلاق و معاشرت دارد که به نظر دادگاه این امر به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورده و ادامه زندگی را برای زوجه دشوار ساخته است. لذا دادگاه ضمن صدور گواهی عدم امکان سازش به خواهان اجازه می دهد به یکی از دفاتر رسمی ثبت طلاق مراجعه و با انتخاب طلاق خلع و بذل 5 عدد سکه از مهریه خود در حق همسرش و قبول بذل از طرف وی وکالتاً خود را مطلقه نماید رعایت وجود شرایط صحت اجرای طلاق ازجمله مراعات مواد 1134 ـ1135ـ 1140ـ 1141 از قانون مدنی به عهده مجری صیغه طلاق خواهد بود و با توجه به بذل 5 سکه از مهریه از سوی خواهان و قبول بذل وکالتاً نوع طلاق خلعی است و به تبع آن بائن می باشد وعده این طلاق سه طهر است پس از ابلاغ دادنامه آقای م.الف. طی دادخواست و لایحه پیوست آن نسبت به دادنامه صادره تجـدیدنظرخواهی کـرده و پـرونده به شعبه 5 دادگاه تجدیدنظر استان قم ارجاع و شعبه مذکور با تعیین وقت رسیدگی و دعوت از طرفین به تاریخ 23/2/1392 در وقت مقرر جلسه دادگاه را با حضور طرفین و وکیل تجدیدنظر خوانده تشکیل و تجدیدنظرخواه اظهار داشت سوء رفتار نداشته ام بیایند از محل به پرسند از خودم خانه دارم و همسرم خودش منزل را ترک کرده است آن زمان یک بست تریاک می کشیدم و چهار ماه است پاک هستم حاضرم برای آزمایش معرفی شوم حاضر به طلاق نیستم با اینکه همسرم مریض است او را دوست دارم چون سیده است اصلاً کتک کاری یا درگیری به او نداشته ام سؤال: گواهی پزشکی دارد برای شما قرائت می شود در جواب گفت زوجه تشنج دارد وقتی که غش می کند از پله پرت شده است تجدیدنظر خوانده گفت 12 سال با شوهرم زندگی کرده روزی 2 یا 3 بار به من کتک می زد و شکایت نکردم و مدرک ندارم و شش ماه است خودم خانه گرفته ام از شوهرم جدا زندگی می کنم و یک نفر شاهد بنام آقای م.ن. معرفی و از نامبرده تحقیقات لازم به عمل آمده است سپس تجدیدنظر خوانده گفت طلاق می خواهم و تمام مهریه ام را می خواهم و از حق حقوق خود چیزی نمی بخشم با توجه به اینکه در دادگاه بدوی بدون معرفی و اظهارنظر داور رأی صادرشده ایـن دادگاه (تجـدیدنظر ) قرار ارجاع امر به داوری صادر و به طرفین تذکر داده در ظرف یک هفته داوران خودشان را معرفی نمایند زوج آقای ح.الف. داور و زوجه نیز آقای ر.ع. را به عنوان داور معرفی نموده اند و سپس در مهلت مقرر نظریه خودشان را تقدیم و پیوست پرونده می باشد شعبه مذکور پس از طی مراحل رسیدگی ختم دادرسی اعلام و به شرح دادنامه شماره 228ـ31/2/1392 با استدلال به اینکه زوجه در این مرحله از رسیدگی اعلام کرده چیزی از مهریه را در قبال طلاق بذل نمی کند نوع طلاق رجعی می باشد و مدت اعتبار نیز سه ماه پس از ابلاغ رأی قطعی است با اصلاح این قسمت از دادنامه و ضمن ردّ اعتراض دادنامه تجدیدنظر خواسته را تأیید می نماید دادنامه صادره به تاریخ 5/3/1392 به هر دو طرف ابلاغ و نامبردگان طی دادخواست جداگانه و لوایح پیوست آن نسبت به دادنامه صادره فرجام خواهی کرده و پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده است.
هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای سید جعفر مصطفوی عضو ممیّز و ملاحظه اوراق پرونده در خصوص دادنامه شماره 228ـ31/2/1392 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

 

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده و اوراق و مندرجات آن در دادنامه فرجام خواسته اشکال اساسی به نظر نمی رسد و از ناحیه فرجام خواهان نیز دلایل و مدارکی موجبات پذیرش فرجام خواهی فرجام خواهان را فراهم نماید ارائه نشده است النهایه با توجه به اینکه درخواست طلاق از ناحیه زوجه بوده و دادگاه نخستین نیز پس از رسیدگی و احراز تحقق بند 2 شرایط ضمن عقد مبادرت به صدور گواهی عدم امکان سازش کرده و زوجه نیز با استفاده از اختیارات حاصله از بند ب شرایط ضمن عقد مبنی بر داشتن وکالت بلاعزل از ناحیه زوج جهت مراجعه به محاکم و با انتخاب نوع طلاق تعداد پنج عدد سکه از مهریه خود در قبال طلاق به زوج بذل و با توجه به مفاد وکالت فوق قبول ما بذل نیز نموده است با این وصف نمی تواند قبل از اجرای صیغه طلاق و با توجه به مفهوم مخالف بند 3 ماده 1145 قانون مدنی از ما بذل خود رجوع نماید لذا ضمن اصلاح این قسمت از دادنامه فرجام خواسته مبنی بر اینکه نوع طلاق خلعی است نه رجعی بنابراین ضمن ردّ فرجام خواهی فرجام خواهان مستنداً به ماده 370 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی دادنامه فرجام خواسته ابرام و پرونده اعاده می گردد ضمناً وفق ماده 33 قانون حمایت خانواده مصوب 1/12/1391 اعتبار حکم طلاق 6 ماه پس از ابلاغ رأی فرجامی است.
رئیس شعبه 12دیوان عالی کشور ـ مستشار
طیبی ـ مصطفوی