عنوان: مصادیق عسر و حرج زوجه

پیام: محکومیت زوج به اتهام رابطه نامشروع و نگهداری تریاک مثبت عسر و حرج زوجه نمی باشد. اعتیاد زوج آنگاه موجب عسر و حرج زوجه است که بر اساس زندگی خلل وارد آورده و الزام زوج به ترک آن ممکن نگردد.


مستندات: ماده 1130 قانون مدنی

شماره دادنامه قطعی :
9209970908300091
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/02/25
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

فرجام خوانده خانم ن.پ. در تاریخ 18/1/1389 دادخواستی به طرفیت آقای الف.پ. به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش جهت طلاق به علت سوءرفتار و کردار و گفتار و داشتن سوابق کیفری متعدد تقدیم دادگاه های عمومی قائم شهر نموده و اعلام داشته حسب رونوشت سند نکاحیه پیوست خوانده همسر شرعی و قانونی من است و با عنایت به مراتب عنوانی تقاضای صدور رأی مبنی بر طلاق نموده و رسیدگی به شعبه چهارم دادگاه های عمومی و انقلاب قائم شهر ارجاع گردیده است. خواهان طی لایحه ای ضمن اعلام مراتب سوءرفتار زوج به چند مورد سابقۀ محکومیت خوانده اشاره و با عنایت به اینکه بی بندوباری خوانده از یک طرف و ضرب و شتم و کتک زوجه از طرف دیگر و مغایرت اعمال وی با حیثیت خانوادگی و شئون وی مغایرت دارد و عرصه زندگی را تنگ نموده اعلام داشته ادامه این زندگی برایم مشقت بار و با عسر و حرج شدید همراه است و لذا تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نموده (ص 8) زوج هم با تقدیم لایحه ای اعلام می دارد از نظر قانون شرع اسلام طلاق گناه می باشد و حاضر به طلاق نیستم (ص 9) جلسه دادگاه در وقت مقرر به تاریخ 29/2/89 تشکیل و زوجه اعلام می دارد خواسته به شرح دادخواست تقدیمی باشد چون 24 سال زندگی کردم نه خانه دارم و نه شوهرم شوهر خوبی است، نمی تواند خرج و نفقه پرداخت کند، بیمه ندارد آینده ام اصلاً تأمین نیست و حال نیز که به منزل برادرم رفته ام ورود به عنف به منزل برادرم داشته و ایجاد مزاحمت کرده و خودش را چاقو زده و چند پرونده داشته لذا از دادگاه تقاضای طلاق کرده است. خوانده در جواب خواهان توضیح داده نه کتکی بوده نه چیز دیگر چون بیست روز قبل از عید چیزی به من نمی گفت (ظاهراً از باب قهر حرف نمی زده) گفته بلند شوید و هر سه نفر بروید بیرون و این خانم از خانه رفته است مشکل خانه را درست کرده ام ولی از خانه رفته من اشتباه کرده ام و حبس نیز کشیده ام در ایام عید التماس کردم ایشان نیامد با پسرم و عروسم دارم زندگی می کنم و این خانم نمی آید و نمی دانم برای چه تقاضای طلاق داده است من خانمم را دوست دارم حاضر به طلاق نیستم و نفقه ایشان را پرداخت می کنم من چهار نفر فرستادم که ایشان برگردد ولی ایشان حاضر نشد (ص 10ـ11) دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 400441 مورخ 30/2/1389 با توجه به محتویات پرونده و اظهارات طرفین و دفاعیات موجه خوانده و اینکه اظهارات خوانده دلیل بر عسر و حرج زوجه تلقی نمی شود که سبب طلاق و گواهی عدم امکان سازش گردد؛ فلذا دادگاه اظهارات خواهان را وارد ندانسته و به استناد ماده 1257 ق مدنی حکم به بطلان دادخواست خواهان صادر و اعلام می نماید (ص 14) آقای ق.ل. به وکالت از خانم ن.پ. (زوجه) از دادنامه فوق تجدیدنظرخواهی نموده (ص 29ـ28) رسیدگی به شعبه یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران ارجاع در تاریخ 24/7/90 جلسه رسمی دادگاه تجدیدنظر با حضور خواهان و وکیل وی و خوانده تشکیل وکیل تجدیدنظرخواه به وکالت از وی اظهار داشته عمده دفاعیات بنده همان اظهاراتی است که در دادگاه بدوی و در مرحله تجدیدنظرخواهی تقدیم دادگاه نمودم به علاوه اظهاراتی که شخص موکله در محضر دادگاه محترم عرض می نماید لذا تقاضای رسیدگی و صدور حکم را مستدعی شده است خانم ن.پ. اظهار می دارد 25 سال با تجدیدنظرخوانده زندگی کردم در این مدت همیشه مرا کتک می زد به خاطر بچه ها تحمل می کردم هزینه زندگیم را پرداخت نمی کرد با سیلی صورتم را سرخ نگه می داشتم و همیشه در شکنجه و عذاب بودم با زن های دیگر همیشه در ارتباط بود و چندین بار به زندان رفته به خاطر حمل و نگهداری مواد مخدر یک بار هم قبلاً تجدیدفراش کرده بود و آن را صیغه کرده بود بعد از سه ماه او را طلاق داد و الان مدت هیجده ماه است جدا از یکدیگر زندگی می کنیم نامبرده شغل و درآمدی ندارد حتی یارانه ای که دولت برای ما پرداخت می کند آن را برای خودش برمی دارد … در منزل مادرم در کلاچای گیلان زندگی می کنم درخواست طلاق دارم. بچه ها 25 ساله و 18 ساله اند نیاز به حضانت ندارند. زوجه پیشنهاد اصلاح را رد نموده و اعلام می دارد به هیچ وجه حاضر به سازش و ادامه زندگی با او نیستم زوج هم اظهار می دارد تحت هیچ شرایطی حاضر به طلاق نیستم در خصوص اتهاماتی که اعلام نمود بی گناه شناخته شدم و در ارتباط 50 گرم تریاک به زندان رفتم و تا زمانی که زوجه در منزل من بود تمامی مخارج وی را تأمین و پرداخت می کردم و علت درخواست طلاق، نداشتن مسکن و مستأجر بودن من می باشد بنده زمین و خانه و خانه سرا در کیاکلا داشتم اما ایشان نگذاشت من در کیاکلا ساختمان بسازم در شهر مستأجر هستیم ازدواج موقت من در سال 65 یا 66 بود آن هم یک دسیسه بود و دو ماه بیشتر دوام نداشت (ص 53ـ54) دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر و آقای ع.الف. به عنوان داور زوج اعلام می دارد: تلاش من در جهت سازش زوجین به نتیجه نرسیده و زوج حاضر به طلاق همسرش نمی باشد (ص 71) داور زوجه نیز نظر خود را مبنی بر عدم امکان صلح و سازش زوجه با همسر خود اعلام می دارد (ص 74) خانم ن.پ. طی لایحه ای در تاریخ 7/12/90 تقاضای طلاق خود را تکرار و اعلام می دارد حاضرم مبلغ یک صد هزار تومان از مهریه خود را به زوج ببخشم (ص 81) دادگاه پرونده جزایی زوج را ملاحظه و خلاصه نویسی نموده است (ص 82) که مفاداً حکایت از محکومیت آقای الف.ف. به تحمل 99 ضربه شلاق تعزیری در خصوص برقراری ارتباط نامشروع دارد (ص 83ـ84) در پرونده دیگر هم به اتهام سرقت و ایجاد مزاحمت تحت پیگرد قرار گرفته و به تحمل 6 ماه حبس محکوم که در دادگاه تجدیدنظر بر پرداخت سه میلیون ریال جزای نقدی تبدیل گردیده و در خصوص اتهام خرید و فروش مواد مخدر (تریاک) و نگهداری 280 گرم تریاک در تاریخ 31/3/82 دستگیر و به پرداخت چهار میلیون ریال جزای نقدی و تحمل بیست ضربه شلاق محکوم گردیده است (ص 90) دادگاه تجدیدنظر با اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 400381 مورخ 8/4/1391 تجدیدنظرخواهی آقای ق.ل. به وکالت از خانم ن.پ. را وارد و موجه تشخیص داده زیرا زوجه علت درخواست طلاق را سوءرفتار و اعتیاد زوج به مواد مخدر اعلام داشته که خلاصه پرونده های استنادی در این پرونده منعکس شده و بر اساس آن الف.ف. به اتهام رابطه نامشروع و ورود به عنف و خرید و فروش و نگهداری مواد مخدر از نوع تریاک محکومیت کیفری داشته و همگی مبین صحت ادعای زوجه می باشد در سال 65 یا 66 ازدواج موقت نموده است. مساعی داوران در رفع اختلاف و اصلاح ذات البین مؤثر واقع نشده با عنایت به مراتب دادگاه به استناد ماده 358 ق.آ.د.م رأی بدوی را نقض و به استناد ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق و ماده 1130 قانون مدنی گواهی عدم امکان سازش را صادر و به تجدیدنظرخواه (خانم ن.پ.) اجازه می دهد پس از قطعی شدن رأی و ابلاغ آن ظرف سه ماه از تاریخ ابلاغ به دفترخانه طلاق مراجعه و با ارائه این گواهی و اجازه نامه خود را مطلقه سازد و نوع طلاق با توجه به اینکه زوجه مبلغ یک صد هزار تومان از مهریه خود را به زوج بذل نموده خلع می باشد ضمناً خواهان اعلام داشته حقوق مالی خود را جداگانه مطالبه می کند در این پرونده فقط درخواست طلاق دارد و فرزندان مشترک به سن قانونی رسیده اند و نیاز به حضانت ندارند لذا نیاز به اظهارنظر راجع به آن موارد در این پرونده نیست پس از ابلاغ دادنامه آقای ف. اقدام به فرجام خواهی نموده و مطالب خود طی لایحه ای که در سه برگ تنظیم شده تقدیم که به هنگام شور قرائت خواهد شد. پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

دادنامه فرجام خواسته مآلاً دارای خدشه و ایراد است زیرا خواهان در دادخواست و در جلسات دادرسی علت درخواست طلاق را سوءرفتار زوج و اعتیاد وی به مواد مخدر و … اعلام کرده است و دادگاه تجدیدنظر هم ادعای زوجه را پذیرفته و به استناد ماده 1130 قانون مدنی گواهی عدم امکان سازش (طلاق) صادر نموده است حال آنکه حسب محتویات پرونده مدرک قابل توجهی بر سوءرفتار زوج به حدی که بناحق زوجه را در تنگنای قرار داده باشد و زندگی را برای وی غیرقابل تحمل کرده باشد تا بتواند حتی بدون بذل مهریه اقدام به طلاق نماید اقامه نگردیده است محکومیت زوج به اتهام رابطه نامشروع و نگهداری تریاک مثبت عسر و حرج زوجه نمی باشد و اعتیاد هم در صورتی قابل استناد برای طلاق به عنوان عسر و حرج است که به اساس زندگی خلل وارد آورده و الزام زوج به ترک آن ممکن نگردد و در پرونده امر به فرض اینکه اصل اعتیاد محرز باشد با توجه به ادعای زوج به عدم اعتیاد بررسی لازم درباره اعتیاد مضر انجام نشده است و موضوع به وضوح مشخص نگردیده است مضافاً دادگاه تبصره 7 قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق که یک تکلیف قانونی است مراعات نکرده و زوجه را جهت تست حاملگی به پزشکی قانونی معرفی نکرده است. بنا به مراتب رأی فرجام خواسته در وضعیت حاضر قابلیت تأیید را ندارد و نقض می گردد و رسیدگی مجدد به همان شعبه صادرکننده رأی منقوض محول می گردد.
رئیس شعبه 23 دیوان عالی کشور ـ عضو معاون
انصاری ـ جعفری