عنوان: مطالبه نفقه با وجود زندگی مشترک زوجین

پیام: در صورت احراز زندگی توأمان زوجین در یک مسکن اصل بر دریافت نفقه است.

شماره دادنامه قطعی :
9209970222602084
تاریخ دادنامه قطعی :
1392/12/05
گروه رأی:
حقوقی

رأی دادگاه بدوی

دادخواست خانم ز.الف. با وکالت خانم م.ر. به طرفیت شوهرش آقای س.ح. دایر به مطالبه نفقه معوقه ملخص اظهارات وکیل زوجه این است که زوج در تاریخ 5/5/92 با ضرب وجرح زوجه وی را از منزل بیرون کرد دادگاه با احراز رابطه زوجیت و نظر به اینکه خوانده در جلسه رسیدگی حاضر نشده و دلیلی بر ردّ دعوی مطروحه ارائه نکرده است دعوی خواهان را ثابت دانسته مستنداً به مواد 1106 و 1107 و 1111 و 1206 قانون مدنی و مواد 515 و 519 قانون آیین دادرسی مدنی و توجهاً به نظریه کارشناس رسمی دادگستری که مصون از اعتراض مانده است خوانده به پرداخت ماهیانه چهارصد هزار تومان از تاریخ 5/5/92 تا زمان صدور حکم و پرداخت 000/068/1 ریال هزینه تمبر دادرسی به انضمام حق الوکاله وکیل برابر تعرفه قانونی در حق خواهان محکوم می شود دعوی خواهان نسبت به قبل از تاریخ مذکور با توجه به اینکه حسب اظهار صریح وکیل خواهان زوجین تا تاریخ 5/5/92 در یک منزل زندگی می کردند اصل بر دایر بودن نفقه خواهان بوده و دلیلی برخلاف آن ارائه نشده است مستنداً به ماده 197 قانون مارالذکر حکم به ردّ دعوی صادر و اعلام می شود رأی صادره در خصوص محکومیت خوانده غیابی است و ظرف 20 روز قابل واخواهی در این دادگاه سپس ظرف 20 روز قابل تجدیدنظرخواهی در مرجع محترم تجدیدنظر استان تهران است و در مورد ردّ دعوی حضوری است و ظرف بیست روز قابل تجدیدنظرخواهی در مرجع محترم مذکور است.
رئیس شعبه 277 دادگاه عمومی خانواده تهران ـ احمدی نژاد

 

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

در خصوص تجدیدنظرخواهی 1- خانم ز.الف. با وکالت خانم م.ر. 2- آقای س.ح. از دادنامه شماره 921290-18/8/92 و 1698-23/10/92 شعبه 277 دادگاه خانواده تهران که به موجب آن اولاً حکم به محکومیت تجدیدنظرخواه دوم به پرداخت نفقه معوقه نسبت به تجدیدنظرخواه اول ثانیاً واخواهی زوج تجدیدنظرخواه دوم نسبت به دادنامه شماره 921290- در مورد محکومیت وی به پرداخت نفقه به زوجه مارالذکر و ردّ واخواهی و تأیید دادنامه یادشده 921290 به شرح توضیحات داده شده در دادنامه موصوف صادر گردیده است وارد نمی باشد زیرا رأی براساس مقررات و موازین قانونی صادرشده و ایرادی از حیث ماهوی یا شکلی به آن وارد نیست و استدلال محکمه محترم بدوی و نیز مستندات آن صحیح می باشد و تجدیدنظرخواه دلیل یا دلایلی که موجبات نقض و یا بی اعتباری دادنامه را فراهم نماید ارائه ننموده لذا بنا به مراتب دادگاه مستنداً به قسمت اخیر ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی 21/1/79 ضمن ردّ اعتراض معترض دادنامه معترضٌ عنه را عیناً تأیید می نماید رأی دادگاه به موجب ماده 365 قانون فوق الذکر قطعی است.
رئیس شعبه 26 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
احمدی ـ نجفی رسا