عنوان: دعوای فسخ نکاح به استناد فریب در ازدواج

پیام: مجرد محکومیت کیفری زوجه به اتهام فریب در ازدواج مجوز فسخ نکاح نیست.

شماره دادنامه قطعی :
9309970909900043
تاریخ دادنامه قطعی :
1393/02/09
گروه رأی:
حقوقی

خلاصه جریان پرونده

خواهان خانم س.ج. با وکالت س.ی. به طرفیت آقای ح.ج. دادخواست تقدیم دادگاه عمومی حقوقی شیراز به خواسته مطالبه مهریه به میزان یک هزار و یک عدد سکه تمام بهار آزادی نموده که به شعبه 20 دادگاه خانواده شیراز ارجاع گردید در مقابل این دادخواست آقای ح.ج. با وکالت الف.ر. دادخواست به خواسته صدور حکم فسخ نکاح به دلیل جنون زوجه و تدلیس در ازدواج تقدیم دادگاه خانواده شیراز نموده و اظهار داشته موکل در تاریخ 28/11/89 با مهریه معین فوق و هزینه سفر حج عمره با س.ج. عقد دائم منعقد نموده که به اظهار وی پس از عقد و رفت وآمد با زوجه متوجه شده نامبرده مبتلا به بیماری روحی و روانی و جنون می باشد به همین دلیل و به جهت مداوای وی به چند روان پزشک متخصص اعصاب و روان مراجعه و تحت درمان قرارگرفته که معالجه نشده از طرفی زوجه قبلاً با شخص دیگری عقد دائم منعقد و مطلقه شده که آن را از خواهان کتمان و پس از 6 ماه زوج متوجه شده که همسرش قبلاً عقد دائم نموده که زوجه با اعلام مجرد بودن موکل را فریب و مرتکب تدلیس در ازدواج گردیده است لذا تقاضای امر به پزشکی قانونی و استماع شهادت شهود در خصوص اثبات تدلیس در ازدواج را دارم. دادگاه مذکور در تاریخ 15/6/91 با تشکیل جلسه و اخذ اظهارات طرفین پرونده که لایحه وکیل زوج نیز ضمیمه می باشد (صفحات پرونده نامنظم و دادنامه ای هم که پاره شده نیز ضمیمه می باشد) و در لایحه مزبور اظهار داشته 1- ازدواج و طلاق قبلی زوجه با آقای م.ق. و طلاق توافقی آنان به علت بیماری زوجه بنا به اظهار موکل و کتمان آنان از موکل و خانواده 2- دارا بودن بیماری اعصاب و روان حالت تشنج و غش کردن با سبق سابقه آن بنا به اظهار موکل الف. دلایل مکتوم نمودن ازدواج وی 1- در مدت 45 روز نامزدی به وی اجازه نداده اند جلساتی برای شناخت با همسر آینده اش داشته باشد 2- او را مجبور نموده اند سریعاً عقد ازدواج منعقد نماید و درنهایت تعویض شناسنامه پس از طلاق توافقی با آقای م.ق. و کتمان حقایق از موکل مبنی بر سبق بیماری روحی و روانی و غش کردن و تشنجی بودن خوانده محترمه زوجه در حضور دکتر ک.ر. (فوق تخصص اعصاب و روان) بنا به اظهارت موکل اظهار داشته که دارای سبق بیماری مزبور بوده و دکتر هم آن تشخیص را داده است و موکل در شب عروسی متوجه غش کردن و تشنج و لرزش مشارالیها می شود. وکیل زوجه در پاسخ اظهار داشته ضمن تکذیب اظهارات واهی زوج در خصوص تدلیس در امر نکاح و اینکه زوجه به بیماری اعصاب و روان مبتلا است اولاً موکل قبل از انعقاد عقد نکاح با آقای ج.، با پسردایی خود عقد نکاح دائم داشته که قبل از شروع زندگی مشترک منجر به طلاق به صورت توافقی گردید چون زوجه غیر مدخوله پس از وقوع طلاق جهت رویه جاری محاکم و دفاتر اسناد رسمی با ارائه گواهی سلامت (بکارت) و رونوشت حکم، شناسنامه جدیدی برای زوجه صادر گردیده ثانیاً موکل دوشیزه بوده و ادعای قبلی خواهان دعوی تقابل در خصوص کتمان عقد قبلی و تدلیس فاقد وجاهت قانونی است و شکایت کیفری نامبرده مبنی بر تدلیس نیز منجر به صدور قرار منع تعقیب موکل گردیده و قبل از انعقاد نکاح آقای ح.ج. (زوج) را در جریان عقد قبلی خود قرار داده است. ثالثاً ادعای زوج مبنی بر اینکه زوجه به بیماری اعصاب و روان که بنا بر اظهار احد از وکلای ایشان به غش از آن تعبیر شد به هیچ وجه از موارد فسخ نکاح نبوده و موکل در سلامت کامل جسمی و روحی به سر برده دادگاه به پزشکی قانونی معرفی که پاسخ داده سابقه ابتلا به بیماری اعصاب از نوع اضطراب و افسردگی دارد اما علائمی از جنون و بیماری صرع در وی مشاهده نمی شود و نوار مغز وی طبیعی می باشد و اینکه زوجه باکره می باشد نیز پزشکی قانونی آن را تأیید نموده است. دادگاه بدوی شعبه 20 شیراز طی دادنامه شماره 01132-11/7/91 با این بیان: با بررسی اوراق و محتویات پرونده نظر به اینکه خواهان و وکلای ایشان دلیل و مدرکی که حکایت از جنون زوجه و تدلیس نامبرده در وقوع عقد نکاح نماید به دادگاه ارائه ننموده و پزشکی قانونی اعلام داشته علائمی از جنون و بیماری صرع در زوجه مشاهده نمی کرده با توجه به مدافعات وکیل خوانده، دعوی خواهان را وارد ندانسته حکم بر بطلان دعوی صادر می نماید و در مورد مهریه نیز که زوجه دادخواست به دادگاه تقدیم نموده اعلام داشته که رأی صادره نسبت به مهریه با توجه به اقرار خوانده دعوی قطعی است که از رأی صادره آقای ح.ج. با وکالت آقای ح.ک. درخواست تجدیدنظرخواهی نموده است همان مطالب که در گزارش است تکرار کرده است و اضافه نموده که نظریه پزشکی و کارشناسی به طرفین ابلاغ تا نظر خود را اثباتاً یا نفیاً به دادگاه اعلام نمایند که چنین کاری صورت نگرفته است و از پزشک فوق تخصص اعصاب و روان مشارالیها و دستور تجویز دارویی نموده اند درصورتی که از مشارالیه استعلام گردد حقایق صحت ادعای موکل روشن خواهد شد در مقابل وکیل زوجه نیز لایحه ای تقدیم دادگاه تجدیدنظر نموده که مطالب ابرازشده از سوی وی تکرار شده و نظریه پزشکی قانونی را نیز آورده و اضافه کرده که حسب مدارک و مستندات موجود در پرونده متعاقب اقامه دعوی مطالبه مهریه و درخواست نفقه از زوجه، زوج به داعیه جنون زوجه و تدلیس در ازدواج درخواست فسخ نکاح را نموده و از طرفی مدعی بیماری روحی و روانی زوجه و از طرفی دیگر مدعی تدلیس و فریب در امر ازدواج گردیده است. شعبه یازدهم دادگاه تجدیدنظر استان فارس بیان داشته با توجه به مندرجات سند رسمی نکاحیه و نظریه پزشکی قانونی که اعلام نموده علائمی از جنون و بیماری صرع مشاهده نشد و نوار مغزی مشارالیها طبیعی بوده رأی موصوف صحیح و در انطباق با موازین قانونی تشخیص لذا با ردّ تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظر خواسته تأیید می گردد و رأی نسبت به مهریه قطعی است ولیکن نسبت به بطلان دعوی فسخ نکاح تا بیست روز پس از ابلاغ قابل فرجام در دیوان عالی است. آقای ع.د. به وکالت از آقای ح.ج. فرجام خواهی از رأی صادره دادگاه تجدیدنظر یادشده نموده و اضافه بر مطالب قبلی زوج و وکیل وی در گزارش اظهار داشته موکلم بعد از اطلاع از فریب و تدلیس در ازدواج از وی شکایت نموده که رأی قطعی 6 ماه حبس به زوجه داده می شود که رأی پیوست است لذا به استناد ماده 1128 ق.م. تقاضای فسخ نکاح را به علت تدلیس و تخلف از شرط صفت خواستارم وکیل زوجه نیز لایحه ای تقدیم، علاوه بر مطالب قبلی در گزارش بیان شده 1- موکل هنگام متارکه از همسر اول دوشیزه و نوع طلاق بائن غیر مدخوله قید گردیده 2- دلیلی بر عدم وصف دوشیزه و باکره نبودن زوجه اقامه نگردیده و عدم و ازدواج جزء شروط ضمن عقد در سند نکاحیه قید نگردیده که پرونده به دیوان عالی کشور ارسال، جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای محمد ربانی نژاد عضو ممیّز و اوراق پرونده و دادنامه شماره 01356-11/11/91 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

 

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با توجه به محتویات پرونده در خصوص اعتراض و فرجام خواهی آقای ح.ج. با وکالت آقای ع.د. به طرفیت خانم س.ج. نسبت به دادنامه شماره 01356-11/11/91 صادره از شعبه 11 دادگاه تجدیدنظر استان فارس که در تأیید دادنامه شماره 01132-11/7/91 صادره از شعبه 20 دادگاه عمومی حقوقی (خانواده) شیراز می باشد نظر به اینکه مجرد محکومیت کیفری زوجه به اتهام فریب در ازدواج مجوز فسخ نکاح نمی شود بلکه در صورتی مجوز است که لفظاً در ضمن عقد، سلامت از اضطراب و افسردگی شرط شده باشد یا عقد مبنیاً علیه واقع شود که در موضوع پرونده محقق نشده است فلذا ضمن ابرام دادنامه فوق الذکر پرونده فرجام خواسته به استناد ماده 396 ق.آ.د.م. به دادگاه صادرکننده رأی عودت داده شود.
رئیس شعبه 26 دیوان عالی کشور ـ عضو معاون
انصاری ـ ربانی نژاد