عنوان: مطالبه همزمان اجرتالمثل ایّام زوجیت و تنصیف دارایی
پیام: مطالبه همزمان اجرت المثل ایّام تصرف و تنصیف دارایی توسط زوجه در صورت فراهم بودن شرایط مورد نظر قانون، تعارضی وجود نداشته و بلامانع است.
شماره دادنامه قطعی :
۹۲۰۹۹۷۰۹۰۹۹۰۰۳۹۸
تاریخ دادنامه قطعی :
۱۳۹۲/۱۱/۳۰
گروه رأی:
حقوقی
خلاصه جریان پرونده
برابر محتویات پرونده خواهان آقای ذ.ب. فرزند الف. ۵۴ ساله کارمند ساکن تهران طی دادخواست تقدیمی به ریاست محترم دادگاه به طرفیت خوانده دعوی همسرش خانم ن.ب. فرزند س. ۴۵ ساله خانه دار ساکن تهران به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش به منظور اجرا صیغه طلاق به انضمام کلیه خسارات و هزینه های دادرسی تقاضای رسیدگی نموده و منشأ موضوع دادخواست را سوء معاشرت خوانده دعوی از یک سال پیش و عدم تمکین خاص و عام وی و طرح شکایات کیفری واهـی علیه خواهـان و نیز تقـدیم دادخواسـت های مـربـوط به مطالبه مهریه و نفقه که موجب تضرر شدید مادی و معنونی گردیده بیان نموده و بعضاً کپی مدارک را پیوست دادخواست کرده است. موضوع دادخواست پس از تشریفات ثبت و ارجاع در شعبه محترم ۲۶۵ دادگاه عمومی تهران موردبررسی قرارگرفته است، در جلسه مورخه ۹/۳/۹۰ دادگاه خواهان ضمن بیان خواسته خود به شرح دادخواست تقدیمی توضیح داده که در سال ۱۳۶۷ خوانده دعوی را با مهریه پانصد هزار تومان وجه نقد و تعداد چهارده عدد سکه بهار آزادی و هزینه سفر حج تمتع به عقد خود درآورده و ازدواج نموده اند که حاصل آن سه فرزند مشترک بنام های ک. ۲۲ ساله، ک. ۱۴ ساله، الف. ۱۱ ساله می باشد و همه در حال حاضر در زیر یک سقف زندگی می کنند و گفته مهریه تقسیط شده و ازنظر دارایی دارای یک آپارتمان به متراژ ۶۷ مترمربع و یک دستگاه وسیله نقلیه پراید می باشم و تقاضای طلاق به جهت سوء معاشرت زوجه و عدم تمکین عام و خاص وی، دارم، خوانده دعوی نیز اظهار داشته که مدت ۲۳ سال است با خواهان زندگی مشترک داشته که حاصل آن سه فرزند می باشد از همان روزهای اول زندگی از طرف خواهان (همسرم) مورد ضرب و شتم، فحاشی، تهمت های ناروا بوده و هستم و تمام این مشکلات را به خاطر حیثیت خودم و فرزندانم با صبوری تحمل نمودم که در بعضی موارد منجر به شکایت شده که پرونده در دادسرای جنایی موجود است و مع ذالک گفته من راضی به طلاق نیستم، وکیل منتخب زوج با تقدیم لایحه و بیان عدم تمکین خاص و عام خوانده دعوی از زوج خواهان و داشتن سوء معاشرت و طرح پرونده های کیفری و حقوقی علیه زوج که سلب آرامش روحی و روانی از وی نموده تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش را نموده و کپی بعضی مدارک ضمیمه اوراق پرونده شده است و زوجه نیز با تقدیم لایحه و تکذیب اظهارات خواهان تقاضای ردّ دعوای وی را نموده است و گفته عدم تمکین به خاطر ایراد ضرب و شتم و بعضاً تهمت و فحاشی از سوی زوج بوده که کپی مدارک ضمیمه شده در اوراق پرونده مؤید می باشد، و در جلسه مورخه ۹/۳/۹۰ وکیل زوج اضافه نموده که طلاق حق قانونی وی می باشد، به لحاظ خوف شقاق قرار ارجاع امر به داوری از سوی دادگاه صادرشده است، داوران زوجین پس از معرفی خود هرکدام در گزارش جداگانه که حاکی از مؤثر واقع نشدن مساعی داوران در اصلاح ذات البین دارد اظهارنظر نموده اند و زوجه با تقدیم لایحه ای اظهار داشته آنچه در رابطه با پرونده کیفری علیه زوج مطرح نموده ام در رابطه با ایراد ضرب و شتم و تهدید به قتل و خشونت از ناحیه وی و عدم تعادل روحی و روانی وی بوده است در جلسه مورخه ۱۲/۵/۹۰ وکیل خواهان خواسته وی را در رابطه با طلاق تکرار نموده و اصرار بر آن داشته است و خوانده دعوی دفاعیات خود را به شرح لایحه تقدیمی دانسته و گفته با طلاق مخالف است و در صورت صدور حکم طلاق باید کل مهریه و اجرت المثل و نصف دارایی از اموال و دارایی زوج به وی پرداخت شود و کپی کمیسیون پزشکی در خصوص وضعیت زوج و ابتلا او به اختلال خلقی و بدبینی مرضی و اختلال شخصیتی پارانوییدی که در صورت عدم درمان بالقوه برای خود و دیگران خطرناک است ضمیمه اوراق پرونده شده است در بخشی دیگر از جلسات دادرسی زوج و وکیل خواهان خواسته طلاق را مجدداً مطرح و اصرار بر آن داشته و زوجه ضمن مخالفت با طلاق بیان داشته که در صورت طلاق باید حق وحقوق وی ازجمله مهریه و اجرت المثل ایّام زندگی مشترک و داشتن حق تا نصف دارایی زوج به وی پرداخت شود، قرار ارجاع امر به کارشناسی در خصوص میزان اجرت المثل از سوی دادگاه صادرشده و متعاقباً کارشناس رسمی دادگستری در گزارش خود میزان اجرت المثل زوجه خانم ن.ب. را جمعاً مبلغ چهارده میلیون و چهارصد هزار تومان تعیین و اعلام داشته است زوجه با تقدیم لایحه و بیان ناعادلانه بودن میزان در نظر گرفته شده به عنوان اجرت المثل نسبت به نظریه کارشناس اعتراض و تقاضای بررسی نموده و در لایحه دیگر نسبت به مهریه و جهیزیه و نفقه و داشتن حق در رابطه با بند الف از شرایط ضمن عقد نکاح نیز تقاضای رسیدگی کرده است وکیل زوج نیز با تقدیم لایحه و اعتراض به نظریه کارشناس و مستحق نداشتن زوجه نسبت به اصل اجرت المثل با بند الف شرط ضمن عقد لایحه تقدیم دادگاه کرده است و زوجه دارایی زوج را یک دستگاه آپارتمان و یک دستگاه سواری پراید اعلام نموده که پس از ازدواج تحصیل شده است هیأت سه نفره کارشناسان اجرت المثل ایّام زندگی مشترک زوجه را جمعاً هیجده میلیون و چهارصد هزار تومان در گزارش خود اعلام نموده اند، مجدداً اظهارنظر یادشده از سوی زوج مورد اعتراض قرارگرفته و با تقدیم لایحه خواستار رسیدگی در مرجع بالاتر شده است و زوجه نیز با تقدیم لایحه و نبودن تعادل روحی و روانی در زوج با پیوست نمودن حکم محکومیت زوج در رابطه با ایراد ضرب وجرح تقاضای رسیدگی نموده است و کمیسیون پزشکی در نظریه مورخه ۱۰/۵/۹۰ اعلام داشته در حال حاضر آقای ذ.ب. جنون ندارد ولی ویژگی هایی از شخصیت پارانویید و وسواسی که همراه با افکار سوءظن نسبت به افراد خانواده است می باشد که نیاز به درمان روان پزشکی دارد دادنامه محکومیت زوج در رابطه با پرداخت نفقه به زوجه و فرزندان مشترک ضمیمه اوراق پرونده شده است، شعبه محترم ۲۶۵ دادگاه خانواده تهران پس از بررسی و تحقیقات مبسوط صورت گرفته و ملاحظه محتویات پرونده و با اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره ۰۰۰۱۹۹۴-۲۰/۱۲/۹۰ ضمن احراز علقه زوجیت دائم فی مابین خواهان آقای ذ.ب. فرزند الف. و خانم ن.ب. فرزند س. با توجه به اوراق و محتویات پرونده و ملاحظه مفاد دادخواست تقدیمی از سوی خواهان و ملاحظه اظهارات طرفین و مؤثر واقع نشدن مساعی دادگاه و داوران در اصلاح ذات الیمین و قاعده الطلاق بید من اخذ بالساق و مستنداً به مواد قانونی مندرج در دادنامه و اصرار زوج بر طلاق لذا ضمن صدور گواهی عدم امکان سازش جهت اجرا طلاق از نوع رجعی، زوج را ملزم نموده به پرداخت مهریه زوجه و نفقه به شرح دادنامه های جداگانه که صادرشده و نیز حکم نموده که زوج ملزم به تملیک پنجاه درصد از آپارتمان مسکونی و وسیله سواری پراید در حق زوجه می باشد که با این جهت اعلام داشته که نوبت به اجرت المثل نمی رسد و در خصوص جهیزیه قبلاً دادنامه صادرشده و فرزندان مشترک نیز از موارد حضانت خارج اند، رأی دادگاه پس از ابلاغ از ناحیه زوج آقای ذ.ب. مورد اعتراض قرارگرفته و با تقدیم دادخواست و لایحه پیوست و بیان اینکه زوجه در تمکین عام و خاص نبوده و هشت ماه است که ترک زندگی مشترک نموده و موضوع تنصیف در اموال با قانون مستثنیات دین معارض است و بیست ودو میلیون تومان از اقساط آپارتمان باقی مانده و در مالکیت بانک است و زوجه چیزی بابت وام نمی دهد و به علاوه در قانون واژه تا نصف مطرح شده است لذا تقاضای تجدیدنظر نموده و مدارک خود را پیوست کرده که ضمیمه اوراق پرونده شده است، وکیل زوجه نیز با تقدیم لایحه در ردّ تجـدیدنظـرخواهـی زوج گفتـه با توجه به اینکه زوج اصـرار به طلاق دارد قهراً باید حق وحقوق قانونی زوجه را و ازجمله موضوع بند الف شرط ضمن عقد نکاح که امضاء نموده پرداخت نماید لذا تقاضای تأیید رأی دادگاه بدوی را نموده است و مجدداً شخص زوجه لایحه ای تقدیم دادگاه کرده و ضمن بیان وجود مشکلات و اینکه زوج حدود یک سال است که مرا با سه فرزند مشترک دختر از خانه بیرون نموده مع ذالک اعلام داشته که با طلاق مخالف است پرونده در شعبه محترم ۳۰ دادگاه تجدیدنظر استان تهران موردبررسی واقع شده است و در جلسه مورخه ۴/۷/۹۱ آن دادگاه تجدیدنظرخواه (زوج) اعتراض خود را به شرح لایحه تقدیمی اعلام داشته و گفته چون زوجه تمکین نمی کند من ناچار به طلاق او شده ام و درعین حال من حرفی ندارم نصف خانه ای که دارم بنام ایشان بکنم منتهی در رهن بانک است و یک صد قسط دویست هزارتومانی بابت آن بدهکارم و یک دستگاه ماشین پراید نیز دارم و حاضرم دو دانگ منزل را بنام زوجه بنایم و بدهی بانک را به عهده بگیرم و در مورد تملیک سه دانگ ماشین بنام زوجه نیز حرفی ندارم، زوجه اظهار داشت با اصل طلاق مخالفم و قادر به پرداخت بدهی بانک نیز هستم و سه فرزند مشترک دختر دارم و زوج می گوید چگونه زوجه مخالف طلاق است و حال آنکه با گرفتن اجازه از دادگاه به عنوان اینکه من مریض هستم پانزده ماه جدا از من زندگی می کند و زوجه می گوید من دریک منزل حاضر نیستم با او زندگی کنم چون امنیت ندارم، شعبه محترم ۳۰ دادگاه تجدیدنظر استان تهران پس از بررسی مندرجات پرونده و ختم دادرسی به موجب دادنامه شماره ۰۰۰۱۱۹۷-۸/۷/۹۱ با توجه به محتویات پرونده و ملاحظه لوایح طرفین و استماع اظهارات زوجین به شرح صورت جلسه دادگاه و موافقت زوج با انتقال دو دانگ از ساختمان مسکونی و نصف سهم از وسیله خودرو بنام زوجه لذا تجدیدنظرخواهی زوج را در مورد اعمال شرط الف وارد ندانسته لکن در مورد الزام زوج به انتقال سه دانگ از شش دانگ منزل بنام زوجه اعتراض وارد و موجه است زیرا اولاً قید تا نصف دارایی در شرط الف آمده و لزوماً به این معنی نیست که زوجه نصف دارایی زوج را استحقاق دارد و این دادگاه است که درصدی از اموال زوج را که نباید از نصف بیشتر باشد با توجه به اوضاع واحوال قضیه و وضعیت طرفین تعیین نماید. ثانیاً ازآنجایی که زوج بابت قیمت آپارتمان موردبحث حدود بیست میلیون بدهکار است بنابراین به همین میزان باید از دارایی فعلی او کسر گردد لذا آن بخش از دادنامه تجدیدنظر خواسته را که مبنی بر الزام زوج به انتقال سه دانگ یعنی نصف آپارتمان در حق زوجه بوده نقض نموده و اجرا و ثبت صیغه طلاق از سوی زوج را منوط به انتقال دو دانگ از شش دانگ آپارتمان و سه دانگ از شش دانگ یک دستگاه خودرو پراید در حق زوجه پس از تسویه وام مربوط آپارتمان اعلام نموده و بقیه موارد رأی دادگاه را به قوت خود باقی دانسته و تأیید نموده است، متعاقباً خوانده بدوی پرونده (زوجه) در اعتراض به دادنامه فرجام خواسته با تقدیم لایحه و مدنظر قرار نگرفتن حق نحله و اینکه انتقال دو دانگ خانه بنام وی موکول به تسویه اقساط خانه شده فرجام خواهی نموده و زوج نیز در ردّ فرجام خواهی لایحه ای تقدیم دادگاه کرده و پرونده برای فرجام خواهی به دیوان عالی کشور ارسال و مآلاً برای بررسی به این شعبه ارجاع شده است.
رأی شعبه دیوان عالی کشور
در خصوص فرجام خواهی خانم ن.ب. فرزند س. به طرفیت همسرش آقای ذ.ب. فرزند الف. در اعتراض به دادنامه شماره ۰۰۰۱۱۹۷-۸/۷/۹۱ صادره از شعبه محترم ۳۰ دادگاه تجدیدنظر استان تهران که به موجب آن رأی شماره ۰۰۰۱۹۹۴-۲۰/۱۲/۹۰ شعبه محترم ۲۶۵ دادگاه خانواده تهران مبنی بر صدور گواهی عدم امکان سازش جهت طلاق از نوع رجعی و الزام زوج فرجام خوانده به تملیک پنجاه درصد از آپارتمان مسکونی و پراید سواری در حق زوجه و نیز پرداخت مهریه و نفقه به شرح احکام جداگانه که صادرشده و با نقض اجرت المثل از سه دانگ خانه مسکونی به دو دانگ پس از تسویه وام مربوط به آپارتمان، رأی مزبور تأیید گردیده است، با امعان نظر و مداقه در جامع از اوراق و محتویات پرونده نظر به اینکه در تمامی مراحل تحقیق و جلسات دادرسی این زوج بوده که اصرار بر طلاق داشته و از طرفی نشوز زوجه برابر محتویات پرونده فاقد ادله و مدارک اثباتی قابل استناد بوده و از طرفی بین وجود حق برای زوجه نسبت به اجرت المثل و حق بند الف شرط ضمن عقد تهافت و تعارض وجود ندارد و اجرت المثل که عقد اجاره منتقل بوده و بر فرض عدم استحقاق زوجه نسبت به بند الف اجرت المثل در صورت احراز علی ایحال به قوت خود باقی می باشد النهایه در پرونده به صورت شفاف از زوجه سؤال نشده که او کارهای انجام شده را در طول زندگی مشترک به قصد اجرت انجام می داده یا نه ؟ و چنانچه می گوید به قصد اجرت بوده باید موضوع بر اساس نظریه کارشناس میزان آن مشخص گردد و نسبت به میزان استحقاق تا نصف دارایی باید آن بخش که اقساطش پرداخت شده به عنوان سهم مورد زوجه به عنوان دو دانگ پرداخت شود چون آن میزان ازملک که اقساطش توسط زوج پرداخت نشد زوج مالک آن نگردیده که در این مورد دادگاه نیز باید بررسی نماید لذا به لحاظ نقص تحقیقات دادنامه فرجام خواسته نقض می گردد و پرونده در اجرا بند الف ماده ۴۰۱ قانون آیین دادرسی مدنی به شعبه محترم ۳۰ دادگاه تجدیدنظر استان تهران عودت داده می شود.
رئیس شعبه ۲۶ دیوان عالی کشور ـ مستشار
انصاری ـ افشاری