رأی شماره ۵۹۱ مورخ ۱۶/۱/۱۳۷۳
در مورد غیر قابل گذشت بودن جرم خیانت در امانت
ریاست محترم هیأت عمومی دیوان عالی کشور احتراماً به استحضار میرساند شعب ۱۴۷ و ۱۴۸ دادگاه کیفری یک تهران در استنباط از قوانین راجع به جرم خیانت در امانت که آیا با رضایت شاکیخصوصی رسیدگی موقوف میشود و یا از جهت جنبههای عمومی و اجتماعی جرم مزبور، برای مرتکب باید مجازات تعزیری معین شود رویههایمختلف اتخاذ نمودهاند که مستلزم طرح موضوع در هیأت عمومی دیوان عالی کشور برای ایجاد رویه واحد میباشد پروندههای مربوطه و آراء دادگاههااجمالاً به این شرح است:
۱ – به حکایت پرونده کلاسه ۵۰۳.۷۲ شعبه ۱۴۷ دادگاه کیفری یک تهران و سوابق مربوطه شخصی به نام علیرضا به دادسرای عمومی تهران شکایتنموده و مدعی شده که دو نفر به نام علی و یوسف مرتکب خیانت در امانت شدهاند و مبلغ ۱۲۵۵۰۰۰۰ ریال پول او که برای خرید اتوبوس بوده از بینرفته است رسیدگی به موضوع و تحقیقات اولیه به حوزه انتظامی تهران محول شده و پرونده امر با اعلام رضایت شاکی به دادسرا ارسال و دادیارمربوطه در تاریخ ۷۲.۸.۱۵ قرار موقوفی تعقیب را از جهت گذشت شاکی خصوصی صادر نموده است. شاکی به این قرار اعتراض کرده و نوشته استپول او را ندادهاند و رضایت او حاصل نشده و باید به موضوع رسیدگی شود پرونده امر برای رسیدگی به اعتراض شاکی به دادگاه کیفری ۲ تهران شعبه۱۹۳ ارسال شده و دادگاه مزبور به این استدلال که جرم خیانت در امانت در صورت وقوع و احراز از جرائمی است که دارای حیثیت و جنبه عمومیمیباشد و صدور قرار موقوفی تعقیب در خصوص مورد وجاهت قانونی نداشته رأی شماره ۱۰۱۹ – ۷۲.۹.۳ را بر فسخ قرار معترض عنه صادر نمودهاست سرپرست دادسرای مستقر در مجتمع قضایی شماره ۳ تهران از این رأی تجدید نظر خواسته و رسیدگی به شعبه ۱۴۷ دادگاه کیفری یک تهرانارجاع شده و دادگاه مزبور به این استدلال که جرم خیانت در امانت از جرائم راجع به اموال و از مصادیق بارز و مشخص حقالناس و فاقد جنبه عمومیمیباشد و با گذشت شاکی خصوصی رسیدگی موقوف میشود رأی تجدید نظر خواسته را فسخ نموده و قرار موقوفی تعقیب مورخ ۷۲.۸.۱۵ را تأییدکرده است (رأی شماره ۴۹۰ – ۱۳۷۲.۱۱.۲۰).
۲ – به حکایت پرونده کلاسه ۸۲۲.۱۴۸.۷۲ شعبه ۱۴۸ دادگاه کیفری یک تهران و پرونده بدوی مربوطه دو نفر به نام محمدرضا و اسماعیل به دادسرایعمومی تهران شکایت نموده و مدعی شدهاند که شخصی به نام بهروز مرتکب خیانت در امانت شده و یک تخته قالی را که به امانت نزد او بوده فروختهاست تحقیقات اولیه به وسیله نیروی انتظامی انجام شده و پرونده به دادسرا ارسال و اعلام گردیده که شاکیان رضایت دادهاند – دادیار مربوطه در ظهرگزارش مأمورین انتظامی قرار موقوفی تعقیب را به لحاظ گذشت شاکیان خصوصی صادر نموده است (۷۲.۸.۲) احد از شاکیان به نام اسماعیل از اینقرار شکایت نموده و شعبه ۱۹۳ دادگاه کیفری ۲ تهران به استدلال این که امور جامعه اسلامی بر اساس امانتداری اداره میشود و تزلزل در امانتداریباعث از هم گسیختگی مناسبات اجتماعی خواهد شد و فساد و ناامنی ایجاد میشود و موجودیت جامعه تهدید میگردد و نمیتوان جرم خیانت درامانت را صرفاً حقالناس تلقی کرد و پاسخ استعلام از شورای عالی قضایی هم بر همین اساس بوده، قرار موقوفی تعقیب را به صرف رضایت شاکیصحیح ندانسته و رأی شماره ۱۴۹۹ – ۷۲.۱۱.۲۸ را بر فسخ قرار مزبور صادر نموده است – سرپرست دادسرای مستقر در مجتمع قضایی شماره ۳تهران از این رأی تجدید نظر خواسته و رسیدگی به شعبه ۱۴۸ دادگاه کیفری یک تهران ارجاع گردیده است این دادگاه پس از رسیدگی رأی شماره ۵۷۵ -۷۲.۱۲.۷ را خلاصتاً به این استدلال صادر نمود است. قانون مجازات عمومی سابق و قانون تعزیرات مصوب ۱۳۶۲ جرم خیانت در امانت را از جرائم غیر قابل گذشت شناختهاند و مبانی فقهی هم دارد زیراجرم خیانت در امانت به امنیت جامعه لطمه وارد میکند و این جرم صرفاً جنبه حقالناسی ندارد بلکه جنبه حقاللهی آن که مصالح جامعه و نظمعمومی میباشد غلبه دارد بنابر این رأی تجدید نظر خواسته ابرام میشود. آراء شعب ۱۴۷ و ۱۴۸ دادگاه کیفری یک تهران در پروندههای موصوف موضوع جرم خیانت در امانت با یکدیگر مغایرت دارد زیرا شعبه ۱۴۷ دادگاهکیفری یک جرم خیانت در امانت را از جرائم قابل گذشت دانسته و استرداد شکایت یا رضایت شاکی را مجوز صدور قرار موقوفی تعقیب دانسته لیکنشعبه ۱۴۸ دادگاه مزبور جرم خیانت در امانت را واجد جنبه حقالناسی و حقاللهی شناخته و رضایت شاکی یا استرداد شکایت را مانع از تعیینمجازات تعزیری ندانسته است.
نظریه:
۱ – تعریف جرم خیانت در امانت و مجازات مرتکبین این جرم در ماده ۲۴۱ قانون مجازات عمومی سابق ذکر شده بود و عبارت بود از شش ماه تا سهسال حبس و غرامت ۰ قانون تعزیرات اسلامی مصوب ۱۳۶۲ مجازات این جرم را تا ۷۴ ضربه شلاق معین نمود بدون این که جرم مزبور از جرائم قابلگذشت معرفی شود یا استرداد مال و رضایت شاکی مجوز موقوفی تعقیب مرتکب باشد.
۲ – ماده ۱۹ قانون مجازات عمومی سابق در مقام بیان کیفرهای تبعی و تکمیلی و آثار ناشی از اجرای احکام قطعی کیفری برای جرایم مضر به مصالحعمومی مانند سرقتهای ساده و کلاهبرداری و خیانت در امانت آثار تبعی شدیدتری از سایر جرائم معین نمود و قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰هم در بند ۲ ماده ۳۰ و در مقام بیان احکام جرائمی که قابل تعلیق نمیباشند مجازات کسانی را که به جرم اختلاس یا ارتشاء یا کلاهبرداری یا جعل سندو یا استفاده از سند مجعول یا خیانت در امانت یا سرقتی که موجب حد نباشد یا آدمربایی محکوم میشوند قابل تعلیق نشناخته است.
۳ – در فاصله ده سال گذشته که ارتکاب جرائم کلاهبرداری و خیانت در امانت افزایش یافته است قانونگذاران ایران را متوجه ساخت که در موردمجازات مرتکبین این جرائم باید تجدید نظر شود و برای این جرائم کیفر شدیدتری معین گردد لذا در مورد جرائم اختلاس و ارتشاء و کلاهبرداری قانونمصوب ۱۵ آذر ماه ۱۳۶۷ به مرحله اجراء درآمد و لایحه قانونی تعزیرات اسلامی هم به مجلس شورای اسلامی تسلیم گردید. در ماده ۱۵۷ این لایحهکه کلیات آن تصویب شده و شور دوم آن هم در کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس خاتمه یافته و قریباً به صورت قانون در میآید مجازات کسانی کهمرتکب خیانت در امانت شوند از شش ماه تا سه سال حبس و پرداخت جزای نقدی از یک صد هزار ریال تا چهار صد هزار ریال است و این مجازات بهمراتب شدیدتر از ۷۴ ضربه شلاق میباشد که در قانون تعزیرات مصوب ۱۳۶۲ پیشبینی شده بود.
۴ – در مواردی که دادگاههای کیفری در رسیدگی به جرائم کلاهبرداری و سرقتهای ساده از جهت این که رضایت شاکی یا استرداد شکایت مجوزموقوفی تعقیب کیفری میشود یا نه اختلاف نظر داشته و آراء معارض صادر نمودهاند هیأت عمومی وحدت رویه دیوان عالی کشور رأی شماره ۵۲ -۶۳.۱۱.۱ را در مورد جرم کلاهبرداری و رأی شماره ۵۳۰ – ۶۸.۱۲.۱ را در مورد سرقتهای ساده که مشمول حد شرعی نباشد صادر نموده و استردادشکایت یا رضایت مدعی خصوصی را مجوز موقوفی تعقیب کیفری مرتکب نشناخته است.
۵ – خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید: “انالله یامرکم ان تودو الامانات الی اهلها” (ی ۵۷ س ۴) یعنی خدا به شما امر میکند که البته امانتها را بهصاحبان آن برگردانید ضمیر “کم” که در این آیه شریفه به صورت جمع آمده فرمان خداوند متعال را متوجه عموم افراد جامعه مسلمین مینماید و همه رامکلف میسازد که برای حفظ نظام اجتماعی و رعایت حقوق دیگران که ضامن سلامت و امنیت اقتصاد جامعه میباشد فرمان الهی را اجراء نمایند ومنافع و مصالح عمومی را در نظر داشته باشند. بنا بر آن چه ذکر شد قدر مسلم این است که خیانت در امانت هم مانند کلاهبرداری و سرقتهای ساده ازجرائمی میباشد که دارای دو حیثیت است، حیثیت خصوصی از جهت تجاوز به حق یا مال دیگران که جنبه حقالناسی دارد و به فرمان خداوند متعالباید مال امانی به صاحبش داده شود و رضایت او حاصل گردد و دیگری حیثیت عمومی از آن جهت که مضر به مصالح اجتماعی و موجب اخلال درروابط اقتصادی افراد جامعه و سلب اعتماد و اطمینان مردم از یکدیگر میشود و جامعه را به فساد و تباهی سوق میدهد و در چنین موردی است کهاعمال مجازات تعزیری ضرورت پیدا میکند تا با تنبیه مجرم و تنبیه دیگران راه این مفاسد مسدود شود و سلامت و امنیت اقتصادی جامعه تضمینشود.
معاون اول قضایی دیوان عالی کشور – فتحالله یاوری
جلسه وحدت رویه
به تاریخ روز سه شنبه: ۱۳۷۳.۱.۱۶ جلسه وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور به
ریاست حضرت آیتالله مرتضی مقتدایی رییس دیوانعالی کشور و با حضور جناب آقای مهدی ادیب رضوی نماینده دادستان محترم کل کشور و جنابان آقایان رؤسا و مستشاران شعب حقوقی و کیفریدیوان عالی کشور تشکیل گردید. پس از طرح موضوع و قرائت گزارش و بررسی اوراق پرونده و استماع عقیده جناب آقای مهدی ادیب رضوی نماینده دادستان محترم کل کشور مبنی بر:”چون جرم خیانت در امانت از جرائمی است که علاوه بر جنبه حقالناسی واجد حیثیت عمومی از لحاظ امنیت اقتصادی نیز میباشد و با نظم عمومیو امنیت جامعه ارتباط دارد بنا بر این گذشت شاکیان و مدعیان خصوصی نمیتواند از موجبات عدم تعقیب کیفری مرتکب و موقوف ماندن مجازاتمتهم گردد و قوانین مربوطه نیز منافاتی با این امر ندارد. لذا گذشت در مورد این جرم مؤثر نبوده و مجازات تعزیری درباره مرتکب باید اعمال شود، بدینلحاظ رأی شعبه ۱۴۸ دادگاه کیفری یک تهران موجه بوده و مورد تأیید است.” مشاوره نموده و اکثریت قریب به اتفاق بدین شرح رأی دادهاند.
رأی شماره: ۵۹۱ – ۱۳۷۳.۱.۱۶
رأی وحدت رویه هیأت عمومی دیوان عالی کشور
خیانت در امانت از جرائم مضر به حقوق خصوصی و مصالح عمومی است. رضایت مدعی خصوصی یا استرداد شکایت موضوع حقالناس را در جرم مزبور منتفی میسازد لیکن به ضرورت مصلحت جامعه و حفظ نظم عمومیتعزیر شرعی یا حکومتی مجرم لازم است – بنا بر این رأی شعبه ۱۴۸ دادگاه کیفری یک تهران که در نتیجه با این نظر مطابقت دارد صحیح تشخیصمیشود این رأی بر طبق ماده ۳ از مواد اضافه شده به قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۳۷ از طرف دادگاهها باید در مورد مشابه پیروی شود.